تور نطنز و روستای رویایی و پاییزی فریزهند

تور نطنز و روستای رویایی و پاییزی فریزهند

 

یافتن این روستا کار سختی نیست. از آزادراه کاشان - اصفهان تابلوی "ابیانه" راهنمای شماست. از خروجی ابیانه خارج شده و پس از چند کیلومتر به چهارراهی  می رسید که راه سمت راستی جاده قدیم کاشان ، مستقیم به سمت "ابیانه" و جاده سمت چپی به سمت نطنز می رود . از چهار راه که مستقیم گذر کنید (درست لب چهار راه و روبروی پاسگاه) جاده فرعی دیگری در سمت چپ و به موازات جاده نطنز دیده می شود که همان راه سراشیبی پس از گذر از روی یک پل شما را به مقصد هدایت می کند.

چشمه آب سرخ

آب اين چشمه از دستهٔ آب‌هاى بى‌کربناتهٔ مخلوط همراه با گاز است و در درمان بيمارى‌هاى دستگاه گوارش ، کبد و مجارى صفراوى ، معده و روده‌اى و بيمارى‌هاى تغذيه‌اى مؤثر است. اطراف چشمه را رسوبات حاصله از جريان آب فراگرفته است.به سبب وجودِ املاح آهن در ترکيبات آن ، در ازدياد تعداد گلبول‌هاى قرمز و مقدار هموگلوبين خون و در نتيجه ، در درمان انواع کم‌خونى نيز مؤثر است.

جاذبه های فریزهند :

.  چشمه آب سرخ

. حسينيه فريزهند واقع در محله درميانده

. روستای تاریخی و زیبای فریزهند

. چنار و گردو و بید درختان این منطقه اند

. روستای فریز هند درخت گردویی به قدمت 900 سال وجود دارد

 

روستاهای دامنه ی کرکس:

الف) روستاهای دامنه شمال غربی و شمالی:

1-روستا های دره ی ابیانه : یارند ، کمجان ، برز ، طره و ابیانه که بسیار زیبا و دیدنی است و تاریخ و فرهنگی کهن دارد.

2- روستاهای دره ی چیمه رود:روستای هنجن ، چیمه رود ، ولوجرد ، تکیه سادات ، فریزهند ، بیدهند

گنبد باز، نطنز
بر فراز يکى از کوه‌هاى رشته کوه کرکس در جنوب غربى شهر نطنز، گنبدى قرار دارد که از دور به شکل بنايى کوچک با روزنه‌هايى چند، به نظر مى‌رسد و به گنبد باز معروف است. اين ساختمان گوهرى است در گنجينهٔ هنر معمارى ايران‌زمين که متأسفانه تاکنون ناشناخته مانده است و بايد مورد توجه کافى قرار گيرد و نسبت به تعمير و نگهدارى آن، اقدام سريعى معمول گردد. طراحى اين بنا، از نظر محاسبات فنى بسيار ماهرانه و از نظر تزئينات بى‌نهايت زيبا است. راه دستيابى به گنبد باز، همان دره‌‌هاى سنگلاخى پيرامون آن است.

فاصلهٔ جادهٔ آسفالته تا گنبد ۲/۵ کيلومتر است. با پايان گرفتن دره‌ها، کوه آغاز مى‌گردد. پس از پيمودن بخشى از کوه، منظرهٔ کامل گنبد به خوبى نمايان مى‌گردد و بيننده در برابر ديدگان خود، نمونهٔ زيبايى از هنر معمارى را مشاهده مى‌کند.

مسجد عبدالصمد نطنزی

مسجد کنوني از شبستان هشت ضلعي گنبد داري که بر صحن است و چهار ايوان اصلي و نمازخانه و دهليزهايي که اضلاع صحن را به يکديگر مي پيوندند تشکيل گرديده و مصالح بکار رفته در آن، آجر و آهک و پوشش گچ مي باشد.
مسجد داراي سه ورودي است. يکي جنوبي و دو شمالي که ورودي هاي شمالي حياط بوده ولي وروديهاي جنوبي دالان به نسبت وسيعي است به طول 28 / 61 که با دوازده پله وسيع به سطح کوچه جنوبي مي رسد و اين اختلاف سطح موجب گرديده که بخش جنوبي مسجد در گودي قرار گيرد.

 درباره گنبد آجري بزرگ مسجد جامع نطنز به دو موضوع بسيار مهم اشاره مي شود.
1- اين گنبد در سال 983 هجري بنا شده است و قديمي ترين گنبد تاريخ دار در منطقه به شمار مي آيد.
2- اينکه به احتمال زياد گنبد داراي رواقي بوده است که اطراف آن داشته است و ساختمان گنبد و رواق به صورت منفرد بنا گشته است.

تاریخ و ساعت  و مکان حزکت :

دوشنبه ۴/ ۰۹/۱۳۹۲  ساعت ۷:۳۰  مکان درب فنی حرفه ای

عکاس : آزاده کارپور

گزارش سفر : مهرانگیز خوانساری

معرفی بهترین سایت های کوهنوردی و ماجراجویی


معرفی بهترین سایت های کوهنوردی و ماجراجویی

Mountaineering and Climbing Videos Markkalch.com پايگاه اينترنتی شخصی مارک کالچ، ورزشکار و ماجراجوی استراليايی است که علاقه‌ی وافری به سفرهای ماجراجويانه در نقاط مختلف جهان دارد. از طريق اين پايگاه می‌توانيد از آنچه مارک در سفرهايش با آنها مواجهه می‌شود، آگاه شويد. وی در زمستان سال 1388 طی مدت يک ماه و نيم فاصله‌ی بين دريای خزر در شمال کشور تا ساحل خليج فارس در جنوب کشور را با پای پياده پيمود.
فيلم های کوهنوردی از طريق پايگاه اينترنتی mountain.factualtv.com می‌توانيد به بايگانی قابل توجهی از فيلم‌های مستند کوتاه و بلند کوهنوردی و سنگنوردی به‌صورت رايگان دسترسی داشته باشيد.
وبلاگ koohayealborz.blogfa.com شامل اطلاعات مفيدی راجع به قلل رشته‌کوه البرز و مسيرهای صعود آنها می‌باشد.
 غار و غارنوردی پايگاه اينترنتی Irancaves.com شامل اخبار، مقالات، گزارش برنامه‌ها، تصاوير راجع به غار و غارنوردی در ايران و مطالب مفيدی در مورد غارهای جهان است.
از طریق 8000ers.com می‌توانید مجموعه‌ای از آمار و اطلاعات مفید راجع به کوه‌های 8000 متری را بیابید.
Mountain Spirit Guides Mountain-spirit-guides.com متعلق به مجموعه‌ای از راهنمایان اسکی و کوهنوردی در شامونی فرانسه است که صعودهای قله‌ی مون بلان، اسکی کوهستان، دیواره نوردی دوره‌های آموزش کوهنوردی و اسکی را اجرا می‌نمایند.
everest1953.co.uk شامل اطلاعات فراوانی راجع به فعالیت کوهنوردان انگلیسی‌ها روی کوه اورست از سال 1921 میلادی تاکنون است.
Mario Trimeri ماريو تريمري دومين كوهنورد ايتاليايي است كه توانسته است 7-قله مرتفع هفت قاره را فتح كند. ماريو هم اكنون تصميم به فتح 7-آتشفشان مرتفع هفت قاره گرفته است. قلمروي كوهستاني ايران به خود مي بالد كه در تاريخ 8 آگوست 2007 (17 مرداد 86) براي صعود به مرتفع ترين آتشفشان آسيا "قله دماوند" راهنماي ماريو تريمري بوده است. مي توانيد براي بدست آوردن اطلاعات بيشتر راجع به ماريو تريمري به سايتهاي زير مراجعه كنيد:
http://www.mariotrimeri.com
http://www.sevensummits-mariotrimeri.com
http://www.everest-mariotrimeri.com
Neveitalia neveitalia.it يك سايت اينترنتي در باره پيستهاي اسكي كشور ايتاليا است. اين سايت از تابستان امسال راجع به ديگر كوههاي اروپا نيز مطالب مفيدي در بانك اطلاعاتي خود قرار داده است.
ExplorersWeb K2Climb.net و MountEverest.net نام دو سايت است كه مطالبي پيرامون فعاليت هاي كوهنوردي جدي در هيماليا منتشر مي كنند. K2Climb.net در مورد فعاليت هاي منطقه قراقروم و هيمالياي غربي در پاكستان و MountEverest.net در مورد فعاليت هاي هيمالياي نپال به انتشار مطلب مي پردازند.
اين دو سايت زيرمجموعه هاي سايت ExplorersWeb.com هستند.
اشتفان هونزيکر SportsPhotography.ch سايت شخصی "اشتفان هونزيکر" عکاس سويسی است . اشتفان به عنوان عکاس ورزشی تصاوير زيبايی از ورزش های مختلف از جمله اسکی ، اسنوبرد و دوچرخه کوهستان را ثبت کرده که تعدادی از آنها در گالری تصاوير سايت فوق موجود است. اشتفان همچنين در خلال سفرهايی به ايران، تصاويری از اسنوبرد در ديزين و دوچرخه سواري کوهستان در اطراف تهران تهيه کرده است.
قله برودپيک broadpeak.org نام پايگاهی اينترنتی است که تلاش دارد اطلاعات موثق و کاملی در مورد هيئت های اعزامی به قله برودپيک (دوازدهمين کوه بلند دنيا) ، تصاوير و گزارش برنامه هاي اين هيئت ها ، اسناد تاريخی و همچنين تاريخچه نخستين صعوها بر روی اين قله را در اختيار بازديدکنندگان خود قرار دهد .اين پايگاه اينترنتی چند زبانه مورد تاييد دولت پاکستان ، OEAV ، باشگاه Edelweiss سالزبورگ و همچنين سازمان های ملی و بين المللی کوهنوردی می باشد .
براي اطلاع از تورهاي دانيل مازور و همکارانش در صعودهاي بلند به قلل هيماليا ، آفريقا و آکونکاگوا به آدرس SummitClimb.com مراجعه کنيد.
چند سايت مرتبط با پزشکي کوهستان :
پايگاه اطلاع رساني اتحاديه بين المللي پزشکي کوهستان : www.ismmed.org
کلينيک پزشکي قرارگاه اصلي اورست : www.basecampmd.com
يک پايگاه اطلاع رساني مرتبط با پزشکي کوهستان :www.expeditionmedicine.co.uk
دستيابي به بلندترين ها تلاشي است براي صعود بلندترين کوه در هر يک از 193 کشور دنيا. جينج فالن انگليسي نخستين کسي است که موفق به صعود بلندترين قلل تمامي کشورهاي اروپايي شده است. جينج همچنين موفق به صعود بلندترين قله در 52 کشور از ميان 53 کشور آفريقايي شده است و در حال حاضر در حال تکميل فهرست بلندترين قله در ديگر کشور هاي دنيا مي باشد.
در خرداد ماه 83 ، جينج ضمن هماهنگي با قلمرو کوهستاني ايران ، عازم ايران شده و موفق به صعود دماوند به عنوان بلندترين قله کشور ايران شد. دماوند يکصد و سي امين کوه در فهرست جينج بود.
براي آشنايي بيشتر با جينج و پروژه دستيابي به بلندترين ها مي توانيد به سايت www.gingefullen.com مراجعه کنيد.
summitpost SummitPost.org سايتي است جالب ، حاوي اطلاعات بسيار زيادي از کوه هاي مختلف دنيا. اطلاعات اين سايت بوسيله بازديدکنندگان و اعضاي اين سايت تهيه مي شود. در اين سايت ، اطلاعات غيرواقعي و غلط به مرور دور ريخته مي شوند و اطلاعات صحيح جاي آنها را مي گيرند.
شما نيز مي توانيد عضو اين سايت شويد و تصاوير و اطلاعات خود را از کوههايي که خوب مي شناسيد در اين سايت قرار دهيد.
آشنايي با دو عكاس حرفه اي كوهستان :
بيل هچر، با بيش از 20 سال فعاليت حرفه اي به عنوان عكاس و كوهنورد، تصاويري خلق كرده كه بر روي جلد 40 مجله معتبر دنيا چاپ شده اند.
تاد اسكينر، عكاس و سنگنورد حرفه اي. تاد، در 26 كشور دنيا، بيش از 300 مسير جديد با درجه سختي هاي متفاوت گشايش كرده است.
صفحه ويژه مجله نشنال جئوگرافيک پيرامون جشن پنجاهمين سالگرد نخستين صعود قله اورست

مجموعه اي از عکس هاي صعود تيم روسيه به قله لوتسه مياني ، 2001
زيبايي هاي کوههاي قفقاز، تصاوير جالبي از کوههاي قفقاز

اريک واينمايرنخستين فرد نابينايي است که در تاريخ 25 ماه مي 2001 موفق شد براي اولين بار در تاريخ گام بر بلندترين قله دنيا -اورست- بگذارد.
www.touchthetop.com

راينهولد مسنريکي از سرشناس ترين کوهنوردان هيماليانورد ، اولين فردي بود که موفق به صعود تمامي 14 قله 8000 متري دنيا شد.راينهولد بسياري از صعودهاي خود را بصورت انفرادي انجام داده است.
www.reinhold-messner.de, سايت رسمي مسنر (به زبان آلماني)

  اطلاعات صدها قله و رشته کوه در سراسر دنيا همراه با عکس ، گزارش صعود ، نقشه و راهنماي صعود را مي توانيد در سايت www.peakware.com (دايرة المعارف کوههاي دنيا) پيدا کنيد.


  سايت www.bivouac.com  (دايرة المعارف کوههاي کانادا) حاوي اطللاعات جامعي درباره کوهها و مناطق کوهستاني کشور کانادا مي باشد.
اين مجموعه به همت کوهنوردان کانادايي و در قالب مقالاتي تهيه شده است.

گزارش برنامه غار نوردي ، غار قلعه كرد

گزارش برنامه غار نوردي ، غار قلعه كرد


21 و 22 بهمن 1382

اعضاي برنامه : هادي صابري – حميد شفقي

خداوند پاكي و راستي ، خداوند بزرگي و مهر ، خداي تمام زيباييها و خدايي كه توصيف كردن تو در حد و اندازه بندگان ناقص نيست . هر بار كه نمونه اي از كارهاي تو را مي بينيم در حال بزرگترين عبادت هستيم و نماز طبيعت بي رياترين نمازهاست . زيباييهاي شگفت انگيزي كه بي شك كوچكترين قسمت از عظمت تو را پر نمي كنند براي ما قابل هضم نيست و انسان متوجه اوج كوچكي خود مي شود .
  با توجه به صحبتهايي که در مورد تعطيلات 22 بهمن کرده ايم ، تصميم به پيمايش غار قلعه كرد مي گيريم . غاري كه با وجود نهايت زيبايي كمتر مورد توجه غار نوردان حرفه اي قرار گرفته است . تيم دو نفره ما متشكل از من و دوستم هادي صابري صبح روز سه شنبه 21 بهمن ماه 1382 به سمت همدان حركت مي كنيم . مسير اوليه ما شهر آبگرم است . اين شهر در نيمه راه همدان و در استان قزوين قرار گرفته است .

در آبگرم پياده مي شويم. بايد سواري دربست به مقصد ده قلعه كرد بگيريم . سواريها با ديدن كوله هايي بر پشت ما احساس مي كنند كه روز كاسبي آنها فرا رسيده است . خلاصه چانه زدن ما به جايي نمي رسد و تصميم مي گيريم كه گشتي در شهر بزنيم تا شايد يك انسان منصف در اين شهر پيدا كنيم . در اين بين با فردي به نام رضا فتح خاني آشنا مي شويم . او از اهالي آبگرم است و فردي خوش برخورد و متفاوت از چيزهايي كه در ديگران ديده بوديم نشان مي دهد . خلاصه با آقا رضا كنار آمده و قرار مي شود او ما را با كرايه 3000 تومان به ده قلعه كرد برساند . ( سواريهاي ديگر تقاضاي 5000 تومان مي كردند !! ) . خلاصه در جاده اي آسفالته در دشتي وسيع به سمت ده قلعه كرد حركت مي كنيم . دهاتي مانند علي آباد ، چنگوره ، حصار ارمني را رد مي كنيم . رودخانه خررود كه در اين فصل آب كمي دارد در وسط دشت با پيچ و خمهاي زياد شبيه به ماري بزرگ مي گردد . ده قلعه كرد در كيلومتر 40 اين جاده است . به قول آقا رضا 70 درصد اهالي اين منطقه در تهران آهن فروشي مي كنند . 20 درصد زراعت و بقيه به قاچاق اسلحه و مواد مخدر مشغولند . به هر حال با آقا رضا كاملاً رفيق مي شويم و آقا رضا سفارش ما را به يكي از اهالي ده مي كند . دهانه غار در ضلع جنوب غربي ده قرار دارد . تا دهانه غار تقريباً نيم ساعت راه مي باشد . دهانه غار نسبتاً بزرگ است و در حدود 15 متر طول و 10 متر ارتفاع دارد . وسايل خود را آماده كرده و پس از خوردن غذايي به سمت داخل غار حركت مي كنيم . مجبوريم كوله هاي بزرگ خود را نيز تا دهانه فرود غار ببريم تا امنيت داشته باشند . از دهانه غار به سمت داخل كم كم راهرو باريك شده تا جايي كه مجبوريم به حالت خزيدن در اين راهرو حركت كنيم . بعد از حدود 20 متر راهرو عريض شده و به تالار چاه مي رسيم . در اين قسمت يك طنابچه را دور يك سنگ آهكي سوراخ شده بلوك مي كنيم و كارگاه فرود مي زنيم . فرودي به ارتفاع 12 متر كه كاملاً در فضا مي باشد . در پايين فرود وارد تالار اصلي غار مي شويم . تالاري بسيار بزرگ و وسيع كه خود به چندين راه تقسيم مي شود . ته طناب را دور يك استلاگميت گره مي زنيم تا طنابمان دودر نشود . تصميم مي گيريم از راههاي سمت چپ شروع كنيم . تعدادي از راههاي كف و سقف را امتحان كرده و به بن بست مي خوريم . يك راه گربه رو را به صورت خزيده داخل رفته و به يك حوضچه آب مي رسيم كه در گوشه آن تعداد زيادي استخوان انباشته شده است . و در نهايت بن بست است . مسير را بر گشته و به سمت جلو ادامه مي دهيم .

 

از پله اي به ارتفاع 4 متر صعود كرده از داخل گربه رويي بسيار تنگ و به طول 2 متر وارد تالار بعدي مي شويم . در اين تالار تعدادي استلاگميت و استلاگتيت به طوري قرار گرفته اند كه انگار شخصي را در وسط خود محاصره كرده اند . نام اين تالار را محاصره مي گذاريم و از سوراخي به اندازه 70 سانت در 50 سانت كه به شكل دهان يك مار است وارد تالار بعدي مي شويم . در اين تالار تازه احساس مي كنيم كه اين غار بسيار بزرگ و گسترده است . تالاري به طول 50 متر و ارتفاع 2 متر و عرض 7 متر كه هزاران تزئينات سوزني آهكي از سقف آن آويزان است و در دوطرف استلاگميتهاي فوق العاده زيبا شكل گرفته است . اسم اين تالار را تالار شياطين مي گذاريم . تالار شياطين در همان ابتدا مسيري به سمت راست دارد كه اين تالار سمت راستي تالاري است با سقفي در حدود 10 متر و استلاگميتهاي فوق العاده بزرگ و متفاوت با تالار شياطين كه ما نام آن را تالار فرشته ها مي گذاريم . تالار فرشته ها و تالار شياطين به موازات هم جلو رفته و به تالار بسيار بزرگ و با عظمتي مي رسند. اين تالار به قدري وسيع است كه شايد فقط خود اين تالار اندازه يك غار رودافشان ، بزرگ باشد ( با اين تفاوت كه هيچ كدام از تزئينات آهكي اين تالارها شكسته نشده و دست نخورده است ) . اسم اين تالار را ضيافت مي گذاريم . در گوشه سمت چپ اين تالار يك رديف آهكي به طول 10 متر و ارتفاع 2 تا 5 متر شكل گرفته است كه انگار گروهي آدم انگشتان خود را به سوي آسمان گرفته اند . از پشت سنگ انگشتها به سمت جلو رفته و تعدادي گربه رو را پيموده و به بن بست مي خوريم . مسير را به سمت جلو ادامه داده و به پله اي لغزنده به ارتفاع 5 متر مي رسيم كه از داخل گربه رويي باريك به تالار بعدي مي رسيم .

 

در اين قسمت وارد يك راهروي به عرض 50 سانت مي شويم كه در دو طرف آن تشكيلات آهكي به مانند نگهبانان راهرو ايستاده اند . نام اين راهرو را راهروي نگهبان مي گذاريم و از يك سوراخ باريك گذشته و از پله اي به ارتفاع 5 متر پائين مي آييم. وارد راهروي ديگري مي شويم و اين راهروي به طول 50 متر و عرض 5 متر را به سمت جلو ادامه مي دهيم. تعدادي از گربه روهاي اين تالار به تالارهاي ديگري متصل مي شوند و مجددا به همين تالار بر مي گردند . در انتهاي اين راهروي عريض يك پله به ارتفاع 6 متر را صعود كرده از كنار قنديلهاي وحشت انگيز سقف عبور مي کنيم و وارد تالاري سربالايي مي شويم . اين تالار به سمت بالا بن بست مي شود و به سمت پايين وارد همان راهرو مي شود . ولي در اينجا يك شكاف وجود دارد كه از اين شكاف وارد يك تالار زيباي آهكي نمكي مي شويم .اين تالار پس از چرخشي ،از طريق يك مسير گمراه كننده به راهروي اصلي برمي گردد . ساعت 5:30 است . به سمت محل فرود برگشته و با گري گري و پروسيك باخ من صعود مي کنيم. وسايل را به دهانه غار آورده و چادر مي زنيم و پس از خوردن غذا به خواب عميقي فرو مي رويم.

صبح ساعت 9 آماده دومين پيمايش مي شويم . فرود رفته و خود را به سنگ انگشتها مي رسانيم. اين بار به سمت راست تالار بزرگ ضيافت حركت كرده و تازه متوجه مي شويم اين غار چقدر عظيم و بزرگ است . سنگهاي بزرگي كه از سقف بر زمين افتاده است ( بر اثر زلزله سال 80) وكف تالار كه صداي پوكي ميدهد هر كدام به نوعي جذاب است . تالار ضيافت تعداد زيادي تالار فرعي در سمت چپ و راست خود دارد . اين تالارها اكثراً به همديگر منتهي مي شوند و يا به گربه رو هايي كه در تعدادي از آنها به دليل تنگ بودن گير مي كرديم و بازگشت با مشكل و صرف انرژي فراوان همراه بود . به هر حال تالار عظيم ضيافت را به سمت جلو ادامه داده و از تالارهاي بزرگي مثل آمفي تئاتر رد مي شويم . اين سالن مانند صندليهاي بيشماري بود كه در كنار هم چيده شده باشند و آماده اجراي يك مراسم ! پس از مدتي حدود 1 ساعت راه رفتن به سمت جلو به يك گربه رو مي رسيم . خود را به زور از ميان اين گربه رو به داخل مي کشانيم. واقعاً صحنه اي را كه ديديم هر كسي بايد خود ببيند و من قادر به توصيف زيبايي آن نيستم .

از اين گربه رو وارد تالار عظيم ديگري شديم كه مانند دهان و دم يك اژدها بود . نام اين تالار را كام اژدها مي گذاريم. از راهرويي با طول 15 متر و عرض 1 متر و ارتفاع 2 متر به تالار ضيافت برمي گرديم. در سر راه به تالاري شبيه به يك سوراخ بسيار بزرگ با تزئينات آهكي فوق العاده مي رسيم . راهمان را به سمت مسير فرود ادامه داده و خود را به وسايل مي رسانيم . وسايل را جمع كرده و اين غار را با آرامش فوق العاده خود به حال خود رها مي كنيم . با آقا رضا تماس گرفته و او ما را به شهر آبگرم مي رساند . همچنين او غار ديگري را در نزديكي آبگرم به ما نشان مي دهد كه گفته شده كوهنوردان زنجان 13 ساعت در اين غار جلو رفته اند و با مشكل كمبود اكسيژن مواجه شده اند و برگشته اند . پيمايش اين غار را به برنامه بعدي محول مي كنيم . آقا رضا كه ديگر كلي مخلص او شده ايم لطف كرده و ما را در شهر آبگرم مي گرداند. گشتي زده و با هم ناهار مي خوريم . سپس وسايل خود را به رضا سپرده در آبگرم خستگي غار را از تن خود در آورده و سرحال و شاد به سمت كرج بر مي گرديم .

تالار چاهتالار حجله
در اين غار نه خبري از فركانسهاي مزاحم جامعه بود و نه خبري از تمدن ويرانگر بشر . در اينجا فقط سكوت مطلق بود و گاهي قطره هاي آب از سقف پرواز كرده و در دل حوضچه اي شيرجه مي رفتند . آرامش اين صدا فوق العاده بود . در اينجا فقط آرامشي بود كه خالق توانا در آن دست داشت . در اينجا نه خبري از نامرديهاي روزگار و نه خبري از دروغهاي افراد ، بلكه تنها خبري كه بود پيغام آرامش بود .

تصوير 1- سنگ انگشت ها
تصوير 2- تالار شياطين
تصوير 3- سد سنگي که جلوي آب تشکيل شده
تصوير 4- تالار چاه
تصوير 5- تالار حجله

عکس ها از حميد شفقي و هادي صابري

webmaster@mountainzone.ir

گزارش پيمايش جنگل ابر

گزارش پيمايش جنگل ابر

نقشه منطقه ابتدا بايد خود را به شاهرود برسانيم

روستاي ابر به ده شيرين آباد حميد شفقي فروردين 1385 به نام او بوي تازه شدن طبيعت همه جا را پر کرده است . مطابق عادت هر سال عيد ، دنبال يک جنگل مناسب براي پيمايش مي گرديم . در اکثر مناطق جنگلي اثراتي از زمستان باقي مانده است . با تماس با چند استان شمالي متوجه مي شويم که اکثر راههاي جنگلي هنوز پوشيده از برف است . صحبت با کوهنوردان ديگر و گرفتن راهنمايي از آنها باعث مي شود که منطقه ابر در نظر ما خودنمايي کند . منطقه اي که بيشترين ارتفاع آن 3000 متر است و به دليل ارتفاع پايين ، محلي مناسب براي يک پيمايش بهاري است . هماهنگي هاي لازم را سريع انجام داده و کوله هاي خود را مي بنديم . نقشه منطقه ابتدا بايد خود را به شاهرود برسانيم . از ترمينال غرب تهران سوار ماشينهاي مشهد شده و پس از رسيدن به شاهرود ماشين ديگري تهيه کرده و به سمت شمال شرق شاهرود و به سمت راميان و آزاد شهر حرکت مي کنيم . در فاصله 6 کيلومتري بعد از شاهرود شهر بسطام وآرامگاه شيخ بسطام قرار دارد . جاده را ادامه داده و وارد جاده فرعي قلعه نو خرقان ( N 36' 36.437' , E 055' 04.985' ) مي شويم . از آرامگاه شيخ خرقان نيز بازديد کرده و در جاده اي آسفالته حرکت خود را به سمت شمال شرق و ده ابر ادامه مي دهيم.

. 13 کيلومتر ديگر که به مسير خود ادامه مي دهيم تا ناگهان از پشت يک تپه ده زيباي ابر مشخص مي شود . دهي کوچک ولي فوق العاده زيبا که با شکوفه هاي زيباي بهاري آراسته شده است . از ده ابر يک جاده پرپيچ و خم به سمت ده شيرين آباد مي رود . با يک راهپيمايي 5 الي 6 ساعته مي توان از اين جاده زيبا خود را به شيرين آباد رساند . اين مسير عمومي راهپيمايي از اين مسير است ولي هدف ما اين جاده نيست . هدف ما جنگلهاي انبوه بين ده ابر و شيرين آباد و عبور از ده ييلاقي افراتخته است . ابتدا بايد جاده خاکي را تا روي گردنه ادامه دهيم . جاده به سمت شمال غرب ادامه مي يابد . هوا ابري است و مه ريز ، کم کم صورتها و وسايل ما را خيس مي کند . در ميان راه گردنه محيط بان منطقه را مي بينيم . هوا خراب است و هر چند وقت يکبار صداي رعد زمين را مي لرزاند . محيط بان کاملاَ محتاطانه از ما مي خواهد که مسير عادي شيرين آباد را پيموده و افراتخته را به زمان ديگري بسپاريم . او جنگلهاي انبوه و شيبهاي صخره اي را از خصوصيات مسير افراتخته مي داند . اما ما مصر و مصمم از او راهنمايي مي خواهيم . در نهايت محيط بان با تکرار کلمه " در اين هوا نمي توانيد " و از روي بي ميلي اطلاعاتي در مورد مسير در اختيار ما قرار مي دهد . کلمه نمي توانيد او نيز بدرقه راه ما است ! در ادامه راه اطلاعات خوبي از يکي از افراد محلي به نام حسين بيگي مي گيريم . با رسيدن بر روي گردنه ، هوا کاملاَ خراب است و چشمها عاجز از ديدن ده شيرين آباد است . مسير مستقيم از گردنه به سمت افراتخته مي رود و شيرين آباد در جهت شمال قرار دارد ولي به دليل وجود کوههاي صخره اي و پرتگاه ناچاراَ بايد مسيري طولاني را به سمت غرب رفته تا اين کوههاي صيقلي را دور بزنيم . هنوز منطقه حالت جنگلي به خود نگرفته است و تقريباٌ هر چند متر يک درخت خود نمايي مي کند . در ميان راه مسيرهاي فرعي با نامهاي آرام چاله زوا ، فيک چشمه ، شهري کشته و ... نيز وجود دارد ولي ما همچنان مسير خود را به سمت غرب ادامه مي دهيم . در نهايت بعد از مدتي متوجه مي شويم که کوههاي صخره اي را دور زده ايم . در ميان مه با استفاده از جي پي اس (GPS) مسير نهايي مشخص است و طبق راه مالرويي که وجود دارد مسير خود را به سمت شمال و شمال شرق منحرف مي کنيم . بعد از گذشتن از يک رودخانه نه چندان پر آب به يک آرام* مي رسيم . محل مناسبي براي شب ماني به نظر مي رسد . باقي روز را به مرتب کردن داخل آرام و جمع کردن هيزم مي گذرانيم . شبي به ياد ماندني را پشت سر مي گذاريم . روز بعد هوا بهتر به نظر مي رسد . ابرها کنار رفته اند و ديد ما نسبت به منطقه باز شده است . حرکت خود را به سمت شمال ادامه مي دهيم و پس از طي کردن يک سربالايي و رسيدن به بالاي تپه منظره زيبايي چشم را مي نوازد . قله سبز پوش قلعه موران در شمال به همراه ده ميان رستاق و لباس سبزپوش آن و کمر بند خاکي رنگي که از ميان سبزيها تا ده شيرين آباد کشيده شده است . براي اولين بار در طول برنامه ده شيرين آباد مشخص ميشود .

از تپه به سمت شمال پايين رفته ولي در پايين تپه به يک دوراهي مي رسيم . راه اول به سمت دره و راه دوم به سمت غرب ارتفاع مي گيرد . با توجه به تجربيات قبلي در مورد جنگل و مسير دره که اکثراَ به آبشار منتهي مي شود تصميم مي گيريم که مسيري که بر روي يال غربي سوار مي شود را انتخاب کنيم . بعد از چند دقيقه مسير روي يال هم ارتفاع کم کرده و به دره غربي مي رسد . ارتفاعات غربي منطقه در قسمتهاي بالايي صخره اي و صعود از آنها بسيار وقت گير و خطرناک به نظر مي رسد ولي قسمتهاي پاييني ، تپه اي و خاکي است . قله قلعه موران مسير را ادامه داده و كمي جلوتر به سمت دره پيش مي رويم . بعد از مدتي به يک راه کوچک رسيده و در کف دره از رودخانه رد مي شويم . از آنجا ارتفاع خود را به سمت غرب زياد مي کنيم تا به روي يال غربي برسيم . در آنجا نيز مسافتي حدود 2 کيلومتر را به سمت غرب تراورس مي کنيم . در اينجا جنگل کاملاَ انبوه شده است و شناسايي مسير بسيار سخت . يکي از مسيرها ارتفاع گرفته و به سمت ارتفاعات غربي ما مي رود . مسير شرقي به سمت صخره هاي سمت شرق مي رود و غير قابل عبور است و مسير دره که به سمت شمال مي رود . با توجه به نقشه مسير دره درست به نظر مي رسد . در طول دره حرکت خود را ادامه داده و چيزي حدود 500 متر ارتفاع کم ميکنيم . در انتهاي دره به يک تنگه پر آب ميرسيم که توسط صخره هاي بلندي احاطه شده و غير قابل عبور به نظر مي رسد .

تصميم مي گيريم که شب را همانجا قبل از تنگه استراحت کنيم . شبي زيبا با آسماني پرستاره و صداي دارکوب و جغدهاي شب زنده دار . صبح زود دو نفر از اعضاي تيم براي شناسايي مسير تنگه حرکت مي کنند و پس از مطمئن شدن از اينکه مسير تنگه مطمئن است مابقي اعضا نيز به آنان مي پيوندند . تنگه برخلاف چيزي که به نظر مي رسيد آنقدر طولاني نيست و با چند بار گذشتن از رودخانه مي توان از آن گذشت . در انتهاي تنگه مسير مالروي مناسبي به سمت ده شيرين آباد ديده مي شود . متوجه مي شويم که در دوراهي بايد به سمت ارتفاعات غربي مي رفتيم چون ده افراتخته در ارتفاعات غرب روستاي شيرين آباد است . به هر حال مناظر اطراف ، فوق العاده زيبا است و تيم پس از يک مبارزه سخت و راهپيمايي سنگين 2 روزه خود را در مقصد مي بيند . چند نکته : مناطق جنگلي فوق العاده زيبا هستند و در عين حال خطرناک . وجود حيوانات وحشي ، ديد کم در صورت وجود مه و ابر در منطقه ، مناطق صخره اي و صعب العبور که در جنگلها به وفور يافت مي شوند و تنگه ها و آبشارهاي بلند ، لزوم وجود يک برنامه ريزي دقيق را تاييد مي کند . درست کردن آتش در جنگل براي دور کردن حيوانات وحشي کار مناسبي است ولي هيچ گاه خاموش کردن کامل آن را از ياد نبريد . استفاده از امکانات مناسب جهت يابي مانند نقشه با اشل مناسب ، قطب نما و مخصوصاَ دستگاه جي پي اس مانع از سردرگمي شما در ميان جنگل شده و کمکي بزرگ براي انجام فعاليتهاي اينچنيني است . پيمودن مسير بدون راهنما ، امروزه مورد توجه بسياري از کوهنوردان است . فقط بايد اين نکته را در نظر گرفت که گرفتن اطلاعات از محليها مي تواند کمک بزرگي باشد . منطقه مختصات جغرافيايي ارتفاع توضيحات ابر N36.70458 E55.07621 1764 روستاي ابتداي راه ( مبدا ) گردنه ابر-شيرين آباد N36.72784 E55.04113 2042 جاده خاکي تا روي گردنه آرام 1 N36.73402 E55.02179 2038 گوسفند سراي اول به سمت غرب آرام 2 ( کمپ 1 ) N36.73568 E54.99107 2090 انحراف مسير به سمت شمال کمپ 2 N36.76733 E55.00117 1266 داخل جنگل انبوه قبل از تنگه انتهاي تنگه N36.77721 E55.00061 1028 ابتداي گوسفند سراهاي ده شيرين آباد شيرين آباد N36.78883 E55.00692 904 مقصد کروکي و Track مسير براي استفاده در نرم افزار Mapsource و دستکاههاي با قابليت پذيرش نقشه در آدرس زير قابل دسترسي مي باشد .



منطقه مختصات جغرافيايي ارتفاع توضيحات
ابر N36.70458 E55.07621 1764 روستاي ابتداي راه ( مبدا )
گردنه ابر-شيرين آباد N36.72784 E55.04113 2042 جاده خاکي تا روي گردنه
آرام 1 N36.73402 E55.02179 2038 گوسفند سراي اول به سمت غرب
آرام 2 ( کمپ 1 ) N36.73568 E54.99107 2090 انحراف مسير به سمت شمال
کمپ 2 N36.76733 E55.00117 1266 داخل جنگل انبوه قبل از تنگه
انتهاي تنگه N36.77721 E55.00061 1028 ابتداي گوسفند سراهاي ده شيرين آباد
شيرين آباد N36.78883 E55.00692 904 مقصد

















. https://www.sharemation.com/dehati/abr1.gdb?uniq=skeaxp (*) آغل گروه کوهنوردي هفت خوان کرج نگارنده و سرپرست : حميد شفقي

از درياچه اوان تا درياچه شاه سفید کوه

به نام خالق بى همتاى كوهستان

از درياچه اوان تا درياچه شاه سفید کوه

جعفر مسگريان
تير 1382

دريکی از روزهای گرم تابستان سفری فراموش نشدنی را در کوههای سرسبز الموت قزوين برنامه ريزی می کنيم . مسيری که درادامه به آن می پردازيم مسيری زيبا وبه يادماندنی است که درمدت زمان کوتاهی ما را از کوههای شمالی قزوين به سواحل جنگلی خزر راهنمائی می کند و با ديداراز دو درياچه کوهستانی زيبا وامامزاده ای بربلندای يک کوه ، به مرز کوههای مه گرفته وپوشيده ازجنگل شمال وارد می شويم با يک راهپيمائی خاطره انگيز درريزش مه وهجوم جنگل در گالش محله(رامسر) برسواحل خزر گام می نهيم.


روز اول : 26 تير 1382
پس از مدتها انتظار در ترمينال قزوين با مينی بوسی که قراراست به معلم کلايه برود، راهی می شويم . معلم کلايه با داشتن بيشترين جمعيت متمرکز، مرکزيت دره تاريخي و پر برکت الموت را تشکيل می دهد.
همچنان که برروی گردنه قسطين لار ارتفاع می گيريم شهرقزوين درزيرپايمان کوچک و کوچک تر و اشتياقمان برای ديدن درياچه بيشتر و بيشترمی شود. در آن سوی گردنه به دشت وسيعی موسوم به رجائی دشت وارد می شويم ، در بالای تپه های اطراف درختان سنجد و درختان بلند سپيدار خودنمائی می کنند . از گردنه آرام ارتفاع کم کرده و به سمت دره الموت پيش مي رويم . در حالی که ساعتي از ظهر گذشته و چشمانمان گرم شده است در دوراهی روستای ديکين بايد مسيرمان را عوض کنيم . يک سواری ما را از ديکين تا زوار دشت در پای درياچه خواهد برد. روستای سرسبز زرآباد را پشت سر می گذاريم و در آن سو به يکباره خود را بر روی درياچه نيلی رنگ اوان درمی يابيم که در زير آفتاب سوزان امواج خود را به دست نسيم ملايمی سپرده است . دور تا دور درياچه توسط نيزارهای بلندی پوشيده شده است . 

  آن سوی درياچه و به دور از هياهوی شناگران در کناره ای سرسبز ، هر آنچه که برای ناهار داريم رو ميکنم . تا ما تنی به آب بزنيم دوستان زحمت ناهار را مي کشند. ساعت 4 بعد از ظهر است هوا هنوز گرم است و تصميم بر اين است که با خنک شدن هوا راهپيمايی خود را به سمت دره موسوم به کوچال آغاز نماييم. راه دره دراين فصل از زيبايی و سرسبزی خاصی برخوردار است . اين راه از سمت چپ درياچه تا زير آبشار ادامه دارد و از آنجا با ارتفاع گرفتن از رودخانه در سمت راست بر روی يال منتهی به قله خشچال قرار می گيرد.
ساعت 18:45است هوای سنگين و مرطوب اطراف درياچه خيلی سريع همه را خيس می کند . دره سرسبز و پر از گلهای گلپر و سپيدارهای بلند است که شباهت نزديکی با دره لالون در تهران دارد . راه را ازميان باغها و مزارع در پيش می گيريم پس از 2ساعت کوهپيمائی با توجه به تاريکی هوا در مکان مناسبی به نام چشمه گلپری کوله ها را زمين گذاشته درسکوت دره وغرش رودخانه شب را به صبح می رسانيم.

روز دوم : 27 تير 1382
ساعت 6 صبح با نوشيدن يک ليوان چای راه را در کنار آب ادامه می دهيم ، دره به چپ و راست می پيچد وهمچنان کمتر نشانه ای از صخره های خشچال را می توان ديد بعد از گذر از کنار آبشاری کوچک در سر يک دو راهی در بستر رودخانه جهت خوردن صبحانه می ايستيم.
در دورنمای مسير، آبشاری بلند و رگه هائی صخره ای ديده می شود و از آنجائی که کوله هايمان سنگين است ترجيح می دهيم که درکنار رودخانه ادامه مسير داده و در آخرين مرحله آب مورد نياز را برداشته وبر روی يال تغيير جهت دهيم . با رسيدن به انتهای رودخانه کار دشوار می شود و شيبهای ريزشی پيشرفت را کند می کند.
درنزديکی آبشار حرکت سريع يک گله 12 تائی کل و بز در زيرپايمان خستگی را از تنمان مي زدايد . در بالاتر پلکانی سنگی است که به انتهای بالائی آبشارمي رسد و چاره ای جز دست به سنگ شدن نيست . سرچشمه آبشار در بالا جويباری کوچک است که ازميان بوته های بي شمار گلپر سرازير می شود، پس از آن سنگ نوردی جانانه ، حال بايد راه را ازميان بوته های وحشی بازکنيم . کمی بالاتر در کنار آخرين چشمه و ميان بوته ها سايبانی ساخته وهمراه چوپانی که در آنجا بود ناهار می خوريم. 

.
ساعت 14:45 با راهنمايي چوپان مسير را تا رسيدن به راههايي كه عشاير اطراف از آنها براي جا به جا كردن احشام و وسايلشان استفاده مي كردند ادامه مي دهيم ساعت 16:00 به هسيج جايگاه ييلاقي چوپان هاي اوان مي رسيم . بعد از مدتي شيب تندي را شروع می کنيم . خاك سطح شيبدار به طرز عجيبي به هم چسبيده است و راه رفتن روي آن همان طور سخت . وزش باد كه از ساعتي قبل آغاز شده است با قرار گرفتن ما بر روي گردنه اي كه دامنه جنوبي خشچال را به دامنه شمالي آن وصل مي كند به اوج خود مي رسد . دامنه شمالي سرسبز و پوشيده از بوته هاي كوچك وبزرگ است و در دره هايش يخچال هاي كوچكي وجود دارد كه با وجود گرمي هوا هنوز برف دارند . هنوز ما نمي دانيم كدام يك از قله هايي كه مي بينيم خشچال است . محلي ها به كل اين منطقه خشچال مي گويند .
  ساعت 19:00 بالاخره به پايين قله خشچال مي رسيم . با توجه به نزديكي غروب آفتاب از صعود قله صرف نظر مي كنيم ، کمی پائين تر از گردنه سنگ چينی است در دامنه شمالی قله وآغاز دره اشکور . جبهه شمالی خشچال ديواره ای با پنج ستون صخره ای بزرگ است که گويا وظيفه آنها نگهداری قله از سقوط می باشد! در بين ستونها جويبارهای کوچکی جريان دارند ، سنگ چين ما از دو تکه سنگ بزرگ که ازديواره جدا شده تشکيل شده است . کمی آن طرف تر چشمه اي و بركه اي با آب فوق العاده سرد است . شام را در تاريكي مي خوريم و قبل از ساعت ده به خواب فرو مي رويم .




روز سوم : 28 تير 1382
شب را در سكوت مطلق كوهستان با آسمان پر از ستاره اش گذرانديم . ساعت 6 صبح در هوائی سرد به سرعت وسايلمان را جمع آوري مي كنيم وهمچون ديروز راه مالرور را ادامه می دهيم . ما دقيقاً در جهت شمال حركت مي كنيم . در غرب دره اشكور قرار دارد . پس از مدتي در سمت راستمان دره پوشيده از مه دوهزار و جنگل ابتدايش و قله برف گرفته سيالان را مي بينيم .
ساعت 10:00 با ديدن چادرهاي عشاير براي برداشتن آب ارتفاع كم مي كنيم . وقتي به چشمه مي رسيم با دعوت پيرزني كه بيرون چادر ايستاده براي خوردن چاي مواجه مي شويم . شوهر پيرزن مردي خونگرم است كه كمي هم از ديدن ما متعجب شده است .آنها اهل يكي از روستاهاي دره الموت هستند و براي بهار وتابستان به اين محل كه پلهم دشت نام دارد مي آيند . بعد از خوردن چاي ، سفره ای پهن و كم كم لبنيات مختلف برآن ظاهر مي شود : سرشير، ماست ، پنيري كه زيره دارد ، نان و در آخر هم دوغ .
ساعت 11:00 است ناچار بايد عشاير خونگرم را ترك كنيم و راه بيفتيم . ادامه مسير ما را به پاي شاه سفيد كوه مي رساند ، اين قله را ديروز از روي گردنه اي كه ما را از جنوب خشچال به شمال آن آورد ديده بوديم . همان موقع شكل خاص آن توجه ما را جلب كرده بود . قله اي با سنگ های سفيد و بي آب وعلف در ميان سرسبزي اطراف .
صعودقله يک ساعت زمان می برد . ساعت 13:20 است وما برفرازقله، روي قله امامزاده اي است كه محلي ها آنرا آقا خطاب مي كنند . امامزاده بقعه اي سبز رنگ است كه تعداد زيادي پارچه سبز به آن بسته شده است . در كنار امامزاده كلبه اي است از سنگ و چوب . از اينجا علم كوه ، درفك و سماموس را مي توان ديد . اينجا مرز آخرين رشته البرز است که مشرف بردرياست واز سيالان وشاه سفيدکوه گذشته و تا سماموس ادامه دارد . لازم به ذکراست که مسير را مي توان از سمت چپ شاه سفيد کوه و بدون نياز به صعود آن نيز ادامه داد و ازچشمه ای که در زير قله وجود دارد استفاده نمود.
 

از فرط خستگي درون كلبه به خوابی نيم ساعته فرو رفته و سپس به پايين سرازير مي شويم . درياچه زيبا و كوچكي درپائين قله ما را به طرف خود مي كشد . دو چشمه كوچك در بالاي درياچه آب آن را تامين مي كند و مازاد آب درياچه از پايين آن سرازير مي گردد . پس از آب تنی و صرف ناهار به سمت دره مه آلود پايين آن راه ميفتيم . كمي پايين تر از درياچه گله اي گاو مشغول چرا هستند . با وجود آنها مطمئن مي شويم تا اولين آبادي فاصله زيادي نداريم . كنار رودخانه به راه خودمان ادامه مي دهيم . هر چه پايين تر مي رويم مه غليظ تر مي شود . يك ساعت بعد به چند كلبه و تعدادی چوپان برخورد مي کنيم که مشغول دوشيدن گوسفندهايشان هستند . آنها اين دره را ميان دشت مي نامند . ما را به صرف چاي دعوت مي كنند . درون يكي از كلبه ها مي رويم كه آتش بزرگي در آن روشن است و ديگ بزرگي هم بر روي آن قرار دارد . با چاي و ماست و نان محلي كه آن را با آرد و شير در قالب هاي خاصي تهيه مي كنند از ما پذيرايي مي كنند .

ساعت 18:00 با وجود مه غليظ كه تنها چند متر جلوتر را مي شود ديد به راه مي افتيم . با توجه به گفته هاي چوپان ها بايد درامتداد رودخانه ارتفاع کم کنيم تا به روستائی به نام لاكتراشان برسيم . هر چه جلوتر مي رويم نشانه هاي جنگل آشكارتر مي گردد . ابتدا درختچه هاي زرشك و بعد درختاني عجيب كه تنها تنه وبرگ دارند و در آنها خبري از شاخه نيست و در آخر هم جنگل انبوه و پوشيده از درختان گوناگون . مه آنقدر غليظ شده است كه همگي خيس شده ايم ، بيشتر باران ريز است تا مه . راه رفتن در كنار رودخانه در قسمتهايي با توجه به لغزنده بودن مسير دشوار است . پس از مدتي به يك دوراهي مي رسيم كه با توجه به ردپای گاوها راه بالايي را انتخاب مي كنيم كه از رودخانه اصلي جدا مي شود و بر خلاف مسير آب ادامه مي يابد . بعد از سربالائی کوتاهی ساعت 20:45 به لاكتراشان مي رسيم . لاكتراشان آبادي است ييلاقي در دل جنگل و فرو رفته در مه ، بدون جاده ماشين رو وبدون برق . تنها يك دفتر مخابراتي بي سيم براي ارتباط با دنياي خارج . در همه كوچه هايش گاوهاي بزرگ با شاخهاي ترسناك مشغول بازگشت به طويله هايشان هستند . مغازه اي براي خريد وجود ندارد ، تنها پير زني در خانه اش سيگار و بيسكويت مي فروشد . پيرزن پيشنهاد می کند که اتاق خالی ای را که در کنار منزلش هست برای شب ماندن به ما بدهد و خيلي سريع اتاق را آماده مي كند. جارو مي زند ، حصير پهن مي كند و روي آن گليم نمدي . هيزم مي آورد و بخاري هيزمی را كه در گوشه اي از اتاق قرار دارد روشن مي كند تا لباسهايمان خشك شود . مي خواهد برايمان رختخواب بياورد ولي ما او را از اين كار منصرف مي كنيم . با تاريك شدن هوا پسر پيرزن برايمان چراغ گردسوز مي آورد . نامش منصور تالشي است و تابستانها به همراه خانواده و گاوها وگوسفندانش به لاكتراشان مي آيد . درمورد وجه تسميه لاکتراشان مي گويد که درزمان هائی نه چندان دور حرفه اصلی مردم اينجا تراش قاشق و چنگال هائی از جنس نوعی چوب به نام لاک بوده است .


روز چهارم : 29 تير 1382
ساعت 7:45 از خواب بيدار شده وپس ازخوردن صبحانه آماده رفتن مي شويم . آقا منصور به همراه پدرش براي خدافظي از ما مي آيند، لاكتراشان را در حالي كه هنوز مه آلود است ولي از گاوهايش خبري نيست ترك مي كنيم . چقدر بيرون رفتن از بهشت سخت است ، بعد از يك ساعت حركت در جنگل و كنار رود به محله ييلاقي ديگري با نام ليگا مي رسيم . برای رسيدن به ليگا بايد بعد از لاکتراشان و پس از عبور از پل رودخانه به سمت چپ ، کوه کوچکی را آن سوی دره ميان دشت بالا می رويم .
بعد از حدود نيم ساعت کوهپيمائی از ليگا به يک جاده خاکی می رسيم . اين جاده، رامسر را به دره اشکورات و از آن سو قزوين متصل می نمايد . نام اينجا ايستگاه شيالان است . از شيالان تا شهرستان گالش محله دو ساعت ونيم ( باماشين) و در مسيری کاملا ً جنگلی و پرپيچ وخم و روستاهای فراوان مانند پلهم جان ، صلوات کوهی ، جنت رودبار ، اکراسر ، دالخانی ، پيازکش طول می کشد.

اعضای گروه: سيد زين العابدين حسينی ، جعفرمسگريان ، مجتبی سلطانی و مولود سلطانی

تصوير 1- درياچه اوان در پای خشچال
تصوير 2 - قله خشچال
تصوير 3- جبهه شمالی خشچال
تصوير 4 - درياچه شاه سفيد کوه
عکس ها از جعفر مسگريان

برنامه تور قشم - خانه محلی سهیلا - هرمز همراه با غذای خوشمزه محلی

خانه محلی سهیلا - هرمز همراه با غذای خوشمزه محلی - اخلاق سفری و تمیزی و بهداشت منزل سهیلا خانم عالی بود و قیمت هم مناسب

dsc01169.jpg