کوه خواجه؛ زابل

از لحاظ اعتقادی و بر اساس اسطوره های زرتشتی دریاچه هامون مقدس بوده و ظهور منجی (سوشیانت) از این دریاچه اتفاق می افتد.
کاروانسراهای میاندشت در دهکده میاندشت شاهرود در هفت فرسخی خاور میامی واقع است.
کاروانسرای میاندشت :
در مسیر یکی از جاده های فرعی جاده ابریشم در ایالت قومس بین میامی و عباس آباد روستای میاندشت واقع شده است . در کنار دهکده میاندشت که در حال حاضر خالی از سکنه می باشد سه کاروانسرای متصل به هم ، سه آب انبار ، یک حمام ، چاپارخانه ، تلگراف خانه وجود دارد که در مجموع به نام کاروانسرای میاندشت نامیده می شوند .
از سه کاروانسرای مذکور یکی در زمان شاه عباس اول به وسعت 2500 متر عرصه به صورت چهار ایوانی و دو کاروانسرای دیگر مربوط به دوره قاجاریه به صورت چهار ایوانی یکی به وسعت 10 هزار متر و دیگر به وسعت 8 هزار متر عرصه وجود دارد .
مجموعه کاروانسراهای شاه عباسی میاندشت مشتمل بر سه کاروانسرای متصل به یکدیگر است که دو کاروانسرای آن مربوط به دوره قاجاریه و یک کاروانسرا مربوط به عهد شاه عباس اول است.
این کاروانسراها که در مجموع بالغ بر ۲۰هزار مترمربع وسعت دارند دارای آب انبار، حمام، چاپارخانه و تلگرافخانه بوده و سالیان متمادی محل اسکان و استراحت کاروانیان و راهیان زیارت مرقد مطهر امام هشتم (ع) بودهاست.
صنیع الدوله در کتاب مطلع الشمس در مورد کاروانسرای میاندشت چنین گفته است :
"میاندشت " این بنای عظیم طوری ساخته شده است که کاروان های متعددی می توانستند در آن جای گیرند.
در سه کاروانسرای میاندشت حدود 2000 مسافر زائر می توانستند سکونت نمایند . هر سه کاروانسرا به صورت حیاط مرکزی و چهار ایوانی ساخته شده اند . از سه آب انبار میاندشت ، دو آب انبار در زمان قاجاریه و دیگر مربوط به دوره صفویه می باشد .
در ضلع شمال غربی حیاط ، قلعه تاریخی میاندشت واقع شده است که آثاری جزئی از دیوارها و برج و باروهای آن قابل مشاهده است . در این مجموعه سه آب انبار ساخته شده که آب شرب مصرفی از طریق قنات تامین می گردیده است . این مجموعه مطابق نوشته بروشور اداره کل سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری استان سمنان در حال حاضر مرمت کلی و اساسی شده و در آینده کاربری آن به محل اقامتی ، پذیرایی و خدماتی تبدیل خواهد شد .
شیوه ساخت این کاروانسراها در کتاب مطلع الشمس به گونه مشروح و پردامنه بیان شده است.
بر پایه نوشته نویسنده کتاب در سه کاروانسرای میاندشت و بیرون آنها ۲۰,۰۰۰ زائر میتوانستند خانه نمایند.
تاریخ بنای کاروانسرای میانی را ملک الشعرای صبوری پدر ملک الشعرای بهار به شعر آورده و بر سردر کاروانسرای نام برده نگاشتهاند.تابلو اطلاع رسانی در قسمت ورودی داخلی کاروانسرای میاندشت ، واقعا از تلاش تمام دست اندرکاران سازمان میراث فرهنگی تشکر می کنم ولی این نوشته های سیاه سفید ( به صورت کپی ) در مکانی که شیشه های آن شکسته می تواند معرفی خوبی برای مجموعه باشد ....
همشهری و نشاط کوهستان
روستای گردشگری بندری 2500 ساله تیس در سیستان و بلوچستان (چهار بهار)
بندر قدیمى تیس سابقه اى چندین هزارساله دارد. قدمت این روستا را 2500 سال برآورد می کنند و نام آن در کتابهای مربوط به فتوحات اسکندر مقدونی به عنوان «تیز» مشهور بوده که به مرور زمان به تیس تبدیل شده است. در آثار مورخین و جغرافیدانان دوره اسلامی از جمله «مقدسی» (مورخ سده چهارم ه .ق) از آن به عنوان «بندر تزیا» یا «تسی»، یاد شده، که در مسیر راه دریایی کرانههای جنوبی ایران قرار داشته است و مرکز تجارت شکر ایالات مکران و گندم سیستان بوده است.
بندرکهن و سالخورده تیس که در سده های نخستین اسلامی به آن تیز می گفتند، در دهانه خلیج چابهار واقع شده که در یک سوی این دهانه بندر چابهار و در سوی دیگر بندر کنارک وجود دارد .این روستا دارای 27 اثر ثبت شده و جز روستاهای هدف گردشگری و روستای باستانی می باشد . این روستا در زمانهای قدیم مرکز تجاری و تنها منطقه ای بوده که آب شیرین، بندر و اسکله بوده است .
آدرس :
واقع در 8 کیلومتری شهرستان چابهار در سمت شمال شهر چابهار واقع شده است
تیس، امروز روستایی است که در محدوده منطقه آزاد چابهار قرارگرفته و در مسیر ارتباطی جابهار- کنارک به عنوان یک مقصد گردشگری شناخته می شود. با قلعه ها، قبور و چاه های باستانی که از وجود تمدنی بسیار قدیمی حکایت می کنند. رودخانه «لاوری» از میان روستا میگذرد و «خلیج چابهار» در غرب آن قرار دارد. با تمام این ها، تیس یک روستای کوهپایه ای به شمار می آید.
کجا برویم؟
در سفر به تیس می توانید «پیل بند» و «غارهای بان مسیتی» و نقاشی های عجیب و غریب آن را ببینید. چاه باستانی «تیس کوپان» و گورهای مرموز «تپه نهادی» و قلعه پرتغالی ها هم از جاذبه های گردشگری این روستا به شمار می آیند که دیدن آنها خالی از لطف نیست. بله! قلعه پرتغالی ها! این قلعه البته هیچ ارتباطی به قلعه پرتغالی های هرمزگان ندارد. در جنوب ایران قلعه های زیادی وجود دارد که بانیان آنها پرتغالىها بوده اند. این کشور نخستین كشور استعمارگرى بود كه در سال 912 ه.ق (1506م) به دریاى مكران حمله كردند و به فرماندهى آلبوكرك بر چابهار و تیس تسلط یافتند و تا سال 1031 ه.ق چیرگى خود را حفظ كردند. انگلیسىها بعد از پرتغالىها در قرن 17 میلادى و در سال 1616م. (1026ه.ق) به این منطقه وارد شدند.
معماری بنا به ویژه اتاقها و ایوانها به کاروانسرای شاه عباسی بیستون شباهت دارد. در سه طرف حیاط، حرهها و اتاقهایی قرار دارند. آثار دو برج بزرگ در طرفین ساحلی بنا دیده میشود. برج سمت راست شامل یک اتاق، ایوان و شاهنشین است که بر روی هرمی مکعب مستطیل، پیسازی شده و یک برج با منار بر روی آن قرار گرفته است. مصالح به کار رفته در ساخت قلعه شامل آجر، سنگ و گچ است. آثار و تزییناتی از آجر و سنگ نیز، در اطراف گلدستهها باقی مانده است. مناره مذکور با ارتفاع 5/6 متر کاربرد دیدبانی داشته و برد دهانه خلیج تیس اشراف دارد. سبک معماری و نوع مصالح به کار رفته در مناره به سبک سلجوقی است. تعمیرات بعدی آن به سبک صفوی و قاجاری صورت گرفته است. آثاری از بقایای آبانبارهایی از سنگ و ساروج و گچ نیز قابل مشاهده است.
در بیرون دیوار بلند قلعه، آثار چاهی به جا مانده که در سنگ و صخره کنده شده و لبه آن با استفاده از سنگ و ساروج محکم شده است. در سقف قلعه از چوبهایی استفاده شده که از نقاط دیگر آورده شدهاند. تزیینات دور منار و آجرچینی به سبک تزیینات منارههای دوره سلجوقی است.
قلعه بلوچ گت: قلعه بلوچ گت هم یکی دیگر از قلعه هایی است که می توانید آثار آن را بر بالای کوهی مرتفع ببینید. در داخل قلعه، بقایای دو مقبره هرمی برجسته از سنگ و ساروج و مشابه مقابر اسلامی دیده میشود. آثاری از حصار و باروی قلعه نیز، در پیرامون محوطه اصلی و اطراف دژ فوقانی به جا مانده است. چندین چاه به منظور تأمین آب مورد نیاز، در صخره حفر شدهاند. در روی قلعه آب انبارهایی از سنگ و ساروج و گچ، در درون صخره تعبیه شده که آب مورد نیاز را از پای قلعه به داخل این آب انبارها هدایت میکردهاند. این قلعه دارای موقعیتی ممتاز با دید کافی به دریا و دور از دسترسی مهاجمان بوده است.
غارهای بان مسیتی: در دامنه کوه شهباز بند، یک غار طبیعی و دو غار مصنوعی در کنار هم واقع شدهاند. مجموعه این غارها، در زبان محلی به نام «بان مسیتی» نامیده میشوند. غار اول، طبیعی و به صورت نیم دایره است که با تراشیدن دیواره کوه، داخل غار و دهانه آن توسعه پیدا کرده است. درون غار مقبره کوچکی با دیوارههای گچی و سفید رنگ وجود دارد که گنبدی کوچک بر فراز آن احداث شده است. در ورودی مقبره رو به دره تیس و به موازات دهانه ورودی غار واقع شده است. بر روی دیوارههای مقبره با جوهر قرمز و بنفش خطوط و علاماتی نقش گردیده که به خط گجراتی و هندی شبیه است.
یک غار مصنوعی در سمت راست غار طبیعی به فاصله هفت قدم قرار دارد که آثار تراش به خوبی در آن آشکار است. دهانه مخروبه آن، هشتاد سانتیمتر ارتفاع دارد و سقف آن کوتاه است. به فاصله 50 متر در سمت چپ غار اصلی، غار سوم قرار دارد که طول دهانه قوسی آن حدود 20 متر است. ظاهراً این غارها جزو یک واحد تأسیساتی ساختمان بوده و به منزله حجرهها و توقفگاههایی برای معبد یا پرستشگاه بوده است. از سطح زمین تا دهانه غار، پلهکانی وجود داشته که آثار آن باقی مانده است.
کوه و دریا: دور تا دور تیس را ارتفاعات شهباز و لاوری، احاطه کرده اند و کوه های مینیاتوری این روستا یکی از دیدنی ترین و منحصر به فردترین جاذبه های گردشگری آسیا به شمار می رود.
ساحل تیس به دلیل آنکه عمق آب تا فاصله صدها متر تقریباً یکسان و کمتر از قد طبیعی انسان است، موقعیت منحصر به فردی دارد. سدهای تیس در دو طرف دماغه قراردارند که قلعه تیس بر روی آن واقع است. آثار این سدها به ارتفاع 20 سانتیمتر باقی است و در ساخت آنها از سنگ های تراشیده شده و سنگ های دریایی تیز و بلند ملات ساروج استفاده شده است. تقریباُ این سد ها هشت متر ارتفاع داشتهاند که 6/4 متر آن به مرور زمان در زیر ماسه های ساحلی مدفون شده است. انتهای یکی از آنها به کوه پیل بند و دیگری به کوه شهباز بند منتهی می شده که به عنوان مانعی از هدر رفتن آب شیرین ناشی از باران جلوگیری میکردهاند.
بد نیست بدانید که در مسیر جاده کنارک و چابهار و در 9 کیلومتری شهر و در داخل محدوده سازمان، ساحل تیس با آلاچیق و سینمای روباز و رستوران محوطه اقامتی دلپذیری را فراهم آورده است.
چه بخریم؟
اگر گذارتان به تیس افتاد فراموش نکنید که از صنایع دستی این روستا سوغات ببرید. صنایع دستی این روستا سوزن دوزی است و علاوه بر آن، آبزیان تاکسیدرمی شده، ادویه محلی، گل رس گلافشان، حصیرهای بافته شده، انواع و اقسام زیورآلات زنانه (که از گوش ماهی یا صدفهای ریز تولید میشوند) و خوراکیهای محلی هم از دیگر سوغات این شهر هستند.
به گفته شهباز يزداني افزايش 4 برابري ورود گردشگر به چابهار در نوروز، در مقايسه با سالهاي گذشته به دليل وجود جاذبههاي گردشگري فراوان اين منطقه است.
به گفته مديرعامل منطقه آزاد چابهار استفاده از انرژيهاي نو ازجمله انرژي خورشيدي و باد در قالب پروژههاي قابل انجام هم ميتواند به حفظ محيط زيست كمك كند و هم زمينهاي براي جذب گردشگر به منطقه باشد./ ايسنا
چه بخوریم؟
برای خورد و خوراکتان هم در تیس می توانید سراغ غذاهای محلی این روستا بروید و قلیه ماهی، پکوره، شیلانچ، مربای خرما، حلوای خرما، میگو پلو و سبزی پلو با ماهی را امتحان کنید.
کاروانسرای قلعه خرگوشی
در بیابان های یزد،
کاروانسرای سنگی زیبایی قرار دارد که از روزگار صفویان تا به حال، پا برجا
مانده است. کاروانسرای شگفت انگیزی به نام قلعه خرگوشی که بنای استوار و
سنگی اش را باید در نزدیکی باتلاق گاوخونی ببینید. جایی در میانه جاده
قدیمی یزد- اصفهان که تا شهر عقدا حدود شصت کیلومتر فاصله دارد.
کاروانسرای قلعه
خرگوشی یکی از مهم ترین کاروانسراهای دوره صفوی است که بنای آن را به زمان
حکومت شاهعباس صفوی نسبت می دهند. در واقع، قلعه خرگوشی یکی از همان 999
کاروانسرایی است که به دستور شاهعباس در مسیرهای اصلی آن زمان ساخته شده
است.
اگر گذارتان به این کاروانسرا
بیفتد، می بینید که تمام این بنای 80×80 متر از سنگ گرانیت و آجر ساخته
شده است. حتی صفه ها، حجره هاه و اصطبل بنا هم سنگی هستند و این شاید مهم
ترین دلیل استوار ماندن قلعه خرگوشی تا امروز باشد. در بیابان های این
منطقه، معادن گرانیت زیادی وجود دارد و کارگران عصر صفوی، وقتی کاروانسرای
قلعه خرگوشی را می ساختند از گرانیت های کوههای اطراف استفاده کردند.
دیواره روی پشت بام کاروانسرا، دو متر عرض دارد و سر در آن دو طبقه و طبقه دوم شاه نشین است. اگر پا به داخل رباط بگذارید، می توانید هجده صفه را ببینید که صفه بزرگ تر و صفه دیگری که در قسمت جنوبی قرار دارد، دارای محراب و نماز گاه هم هستند. در چهار گوشه رباط، چهار مدخل برای ورود به طویله دیده می شود و مخزن آب به صورت آب انبار در وسط رباط ساخته شده است.
شاید جالب ترین تزئین بنا که در نگاه اول نظرتان را جلب می کند،
کتیبه ای است که بر سر در ورودی نصب شده و روی آن به خط "علی رضا عباسی"
خطاط معروف عصر "شاه عباس" نوشته شده است. این کتیبه، روی پانزده قطعه سنگ
سبز رنگ به طول هشت متر و عرض شصت سانتی متر و در سه ضلع مدخل نصب شده است.
راه های دسترسی
اگر قصد بازدید از کاروانسرای قلعه خرگوشی را دارید، می توانید یک برنامه بازدید فشرده برای خودتان تنظیم کنید. مسیر رسیدن به این کاروانسرای کویری، از شهر عقدا که در مسیر اردکان _ نائین قرار دارد، جدا میشود و بعد از پشت سرگذاشتن روستاهای مزرعهنو، خلیلآباد و سروعلیا شما را به بیابان خرگوشی می رساند. از اینجا به بعد باید مسافتی درحدود 25 کیلومتر را در کویر طی کنید تا به این رباط برسید. مسیرها از اردکان تا سرو علیا آسفالته است، ولی ازآنجا تا رباط خرگوشی شنی است.
البته شما گزینه دیگری هم دارید و آن هم مسیر ورزنه- سیاه کوه و سپس قلعه خرگوشی است که سرراست تر و ساده تر به نظر می رسد.
محوطه باستانی ویگل آران و بیدگل
مجموعه کاخ سروستان که قدیمیترین گنبد آجری کشور را در خود جای داده است در زمان بهرام گور ساسانی ساخته شده است. کاخ سروستان در استان فارس و در 9 کیلومتری جنوب شهر سروستان و در مسیر روستای نظرآباد در دشتی وسیع جای گرفته است. این کاخ از جنس سنگ و گچ است.
این بنا که از باشکوهترین کاخهای ساسانی است در آن زمان مقدس بوده است. قسمت اصلی بنا در ضلع شرقی بوده که شامل یک ایوان بزرگ و دو ایوان کوچک تر است . ایوان اصلی به تالار مرکزی و سپس به حیاط مرتبط می شود . در دو طرف آن دو تالار بزرگ با سقف گنبدی مرتفع قرار دارد . در دو تالار گنبد دار در حاشیه زیر سقف بقایای گچبری دیده می شود . این کاخ نسبت به دیگر بناهای این دوره از فن معماری و پلانهای پیچیده و کاملتری برخوردار است.
آخرین بررسیهای باستانشناسی در مجموعه کاخ سروستان نشان داد؛ این مجموعه ساسانی در دوره اوج شکوه خود حدود 30 هکتار وسعت داشته است.
جاذبه های گردشگری بخش سروستان عبارتند از :
1- کاخ سروستان 2- بقعه شیخ یوسف سروستانی
3- قلعه گبری 4- قلعه برزو
قلعه گردکوه در غرب دامغان و در نزديکی روستاي قدرت آباد واقع شده است. فاصله اين قلعه تا روستا 8 کيلومتر و تا دامغان حدود ۱۸ کيلومتر می باشد .این دژ باستانی در هیجده کیلومتری غرب شهرستان دامغان واقع شده است و مسیر آن بوسیله یک جاده خاکی به طول هشت کیلومتر از روستای حاجی آباد می گذرد ،( کوه گرد کوه به شکل گنبد میباشد و احتمالا به همین خاطر آن را بدین نام نامیده اند).
ديواره های اين قلعه از جنس سنگ و گچ می باشد که آنرا احاطه کرده اند. اين قلعه دارای سه آب انبار مسقف می باشد که در قسمت جنوبی دژ واقع شده و هر سه به هم راه دارند آب آنها از چشمه پيخار به وسيله جويي که قبلاً وجود داشته تامين می شده است. گردکوه به شکل گنبد می باشد و احتمالاً به همين خاطر آن را بدين نام ناميده اند. اين قلعه در شاهنامه فردوسی با نام دژ گنبدان آمده است و شاعر در چندين مورد بدان اشاره کرده است، از آن جمله آمده است که اسفنديار فرزند گشتاسپ مدتی به فرمان پدرش در اين قلعه زندانی بوده است:
ببردندش از پیش فرخ پدر --- سوی گنبدان دژ پر از خاک سر
بدان دژش بردند بر کوهسار --- ستون آوریدند از آهن چهار
(فردوسی)
در دامنه و پایین کوه سنگهاي كاملا گردي به وزن ۵۰ الي ۲۰۰ كيلو ديده مي شود كه در هنگام حمله دشمن. به سوي آنها پرتاب مي شده است.
در بالاي كوه بقاياي شكسته خمره هاي بزرگ ديده مي شه كه از قرار معلوم براي نگهداري غذا و آب در مدت طولاني استفاده مي شده. حتي چندين استخر نگهداري آب نيز در قله اين كوه صخره اي ايجاد شده است.
کوهی که قلعه گردکوه بر آن بنا شده درست به شکل گنبد است و احتمالاً به همين خاطر آن را بدين نام ناميده اند. ارتفاع تقریبی این کوه هزار متر و طول آن در حدود 0/5 کیلومتر است. از لحاظ موقعیت طبیعی یکی از قدیمیترین پناهگاه هایی است که در دوره های مختلف تاریخی مورد استفاده اقوام مختلف قرار گرفته و از قدیم اهمیت به خصوصی داشته است
شهرت گردکوه بيشتر به دوران اسماعيليه بر می گردد. به زمانی که حسن صباح و فدائيان بی باکش با کاردهای زهر آلودشان وحشت به جان تمامی حکام و فئودالهای سلجوقی انداخته بودند. در آن دوره فردی به نام رئيس مظفر حاکم دامغان بود وی دعوت حسن صباح را پذيرفت و از آنجا که فرد ثروتمندی بود قلعه الموت را به مبلغ سه هزار دينار خريد و به حسن صباح داد او همچنين نامه ای به برکيارق پادشاه سلجوقی نوشته و از او خواست که قلعه گردکوه را به او ببخشد شاه سلجوقی نيز موافقت کرد و قلعه را به وی داد. رئيس مظفر در راه آبادی اين قلعه تلاش زيادی کرد و تمامی ثروت خود را در اين راه خرج کرد. وی قلعه را کانون تبليغ فرقه اسماعيليه کرده بود و هيچ کمکی را از آنها دريغ نمی کرد. هنگامی که در سال 500 ه.ق قلعه الموت به وسيله ارتش سلجوقی محاصره شده بود، حسن صباح کودکان و فرزندان خود را به گردکوه نزد رئيس مظفر فرستاد تا از آنها مراقبت کند. رئيس مظفر 40 سال در گردکوه زندگی کرد و خدمات زيادی برای حسن صباح انجام داد. با ظهور فتنة شوم مغول گردکوه وارد مرحله تازه ای شد. پس از حمله هلاکو به ايران بسياری از قلعه های اسماعيليه به خاطر خيانت خورشاه آخرين حاکم اسماعيليان يکی پس از ديگری فرو ريختند. ولی اسماعيليان گردکوه تسليم مغولان نشدند و علاء الدين محمد حاکم دژ مردانه در برابر لشکر مغول ايستاد و در يک شبيخون در سال 651 ه.ق 100 نفر از مغولان را کشت. اين قلعه مدت بيست سال در محاصره مغولان بوده تا اينکه در زمان آباقا خان اين دژ سقوط کرد و تمامی ساکنان آن کشته شدند و دژ کاملاً ويران گرديد. اين دژ حدود دويست سال در تصرف اسماعيليه بود و آخرين قلعه ای بود که سقوط کرد. پس از سقوط اسماعيليه گردکوه به دست حکام مغول افتاد در سال 786 ه.ق فردی به نام امير ولی در يک درگيری با سپاه تيمور لنگ، گردکوه را از تيموريان گرفت و جزء قلمرو خود قرار داد. ولی اندکی بعد در استرآباد از لشکر تيمور شکست خورده و زن و فرزندانش را به گردکوه آورد و خود فرار کرد. از سال 800 ه.ق قلعه رو به ويرانی نهاده و اهميت خود را از دست داده است.
منابع :
1) قلاع اسماعیلیه در رشته کوههای البرز ، منوچهر ستوده ،تهران : انتشارات طهوری
2) شاهنامه فردوسی ، چاپ بروخیم ، ج 6 ص 155
3) نهضت حسن صباح ، تقی داوودی ،قم : چاپ نهضت قم
4) تاریخ اسماعیلیان در ایران در سده های5 – 7 ه.ق، استرویو الودمیلا ولادیمیروا ،ترجمه دکتر پرویز منزوی ، تهران : نشر اشاره
5) مذهب اسماعیلیه و نهضت حسن صباح ، دکتر یوسف فضائی ، تهران : انتشارات عطائی
یزد - خبرگزاری مهر: بنای شیخ جنید در روستای توران پشت از توابع شهرستان تفت واقع شده است. گنبدی که دیده می شود دارای برجی هشت ضلعی و سنگی است که از سنگهای ساده نما سازی شده است و از لحاظ شیوه و سبک معماری عهد سلجوقی نمونه قابل ملاحظه به شمار می رود.بر اساس مضمون این کتیبه این محل آرامگاه ابن ابی طاهر بوده و به دستور فرزندش در سال 543 هجری قمری ساخته شده است.«گنبد شیخ جنید» یکی از بناهای تاریخی روستای «توران پشت» است . | |
![]() ![]() |
منطقه تیمره در نزدیکی شهرستان خمین یکی از غنیترین نقاط ایران به لحاظ تعداد و نوع سنگ نگارههای کشف شدهاست. بر اساس اطلاعاتی که در کتاب سنگنگارههای ایران منتشر شده است در این منطقه بالغ بر 21 هزار قطعه سنگ نگاره وجود دارد که حاوی طرحهای متنوع و بیمانندی است.
عکسی که در روز 12 جولای از سوی وب سایت ناسا به عنوان تصویر روز ستاره شناسی انتخاب شده توسط بابک امین تفرشی عکاس ایرانی در تیمره گرفته شده است. از امین تفرشی تا کنون چندین عکس در مجله نشنال جئوگرافیک نیز چاپ شده است، این عکاس ایرانی همچنین در سال 2009 موفق به کسب جایزه عکاسی علمی بنیاد لنارت نیلسون شد.
نظرات بابک امین در ارتباط با انتشار عکسش در سایت ناسا را در ادامه مطلب بخوانید:
لطفا سفر کنید گالری عکس تورها http://meme.yahoo.com/iranteravel/22/
لطفا سفر کنید گالری عکس تورهای ما http://meme.yahoo.com/iranteravel/23
لطفا سفر کنید گالری عکس تورهای ما http://meme.yahoo.com/iranteravel/23
|
بنای گور دختر تنگ ارم برازجان استان بوشهر |
![]() سقف و بدنه سنگی این آرامگاه از۲۴ قطعه سنگ تشکیل شده است. در سنگ سوراخهایی تعبیه شده که با بستهای آهنی به هم وصل میشوند. در گور دختر همچنین عناصر هنر اورارتویی مانند شیروانی دو شیبه و نیز عناصر معماری ایلامی بمانند معبد چغازنبیل را میتوان دید این بنای ارزشمند در سال ۱۳۷۶ به شماره ۱۸۹۷ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است و هر گونه دخل و تصرف در آن تا شعاع ۱۰۰ متری جرم محسوب میشود. این بنا قدمت منطقه برازجان را تایید می کند بخوصوص که کوشک اردشیر ساسانی هم در نزدیکی این بنای باستانی واقع است .این احتمال وجود دارد که این بنا مربوط به آرامگاه دختر یا خواهر کوروش هخامنشی باشد. |
|
|
|
(تخت سلیمان محل یافت سنگی با نشان صلیب شکسته)
معماری درهمه دوران ازتاثیرگذارترین هنرهای این سرزمین بوده است. هنر اسلامی که به معنای فضلیت می باشد خاک ایران را به عرشستان هنر تبدیل کرده است. معماران ایران چه پیش از اسلام با تکنیک آنچنانی و چه پس ازاسلام با مفاهیم آسمانی فاصله خاک و افلاک را به هیچ رسانیده سنگ و آجر را ماه و ستاره کرده اند.بناها و عناصر معماری متعددی در این جاودانگی ازلی و ماندگی ابدی دخیل بوده اند. یکی از این عناصر که در هر دو دوره پیش و پس از اسلام نقشی چشمگیر و حضوری کم نظیر به عهده داشته میل یا مناره است.برگی از تاریخ مناره :
منار یا مناره که چراغدان و چراغپایه نیز گفته شده در لغت به معنای کانون نور محل روشنایی و جای نار است. وجه تسمیه اینست که در دوران پیش از اسلام مناره یا میل راهنما را جهت راحتی مسافران می ساختند. این هادیان قافله ها و راهنمایان کاروانها را عموما" در کنار راهها و جاده ها ساخته در تاج آنها آتشی روشن کرده تا گمگشتگان با دیدن نور آنها درشب های تاریک یا روزهای مه گرفته راه را از بیراه بازشناخته به سمت شهر بیایند.
قدیمی ترین میل راهنمای موجود میل اژدهاست. بنایی هفت متری متعلق به اشکانیان در غرب نورآباد ممسنی که در بالای آن آتشدانی سنگی قرارداشته است.با ظهور اسلام مساجد گوی رنگ و سنگ را از سایر رقبا ربوده در فن و هنر بی همتا گشتند.در ابتدا مساجد فاقد مناره بوده موء ذنان در مکانی که دو عامل مرکزیت و ارتفاع را توءامان داشته اذان می گفتند به گونه ای که بلال حبشی اولین موءذن اسلام بر بام خانه دختر عمربن خطاب اذان می گفت.
www.iranteravel.blogfa.comتاریخ احداث اولین مناره جهان اسلام بر کسی معلوم نیست فقط به طور کلی می توان گفت در زمان خلافت امویان اعراب با الگو برداری از مناره های ایران پیش از اسلام به این بناها کاربری تازه ای داده جهت اذان گویی از مناره ها استفاده کردند.تاریخ ساخت اولین مناره ایران پس از اسلام بازهم نامشخص است. مناره مسجد شوش با بدنه ای استوانه ای و پلکان داخلی در قرن اول هجری و مناره مسجد تاریخانه دامغان با پایه چهارضلعی از خشت و گل در قرن دوم هجری از نخستین مناره های اسلامی ایران هستند. مناره هایی که با کاربرد جدیدشان یعنی اذان گویی از این به بعد گاهی گلدسته برخی اوقات نار و جاهایی نیز موءذنه نامیده شده اند.
در قرن سوم هجری ایران تولد اولین مناره آجری را جشن می گیرد. مناره منفرد قم با طرحی استوانه ای و پلکان مارپیچی داخلی جایی بین شهر قدیم قم (کمیدان) و شهر جدید اسلامی ساخته می شود تا صدای موء ذن به هر دو شهر برسد.اما بدون شک نشان طلایی معماری مناره در ایران برازنده سلجوقیان است. پادشاهی ملکشاه سلجوقی وسلطنت سلطان سنجرسلجوقی درکنار وزارت خواجه نظام الملک همراه با انتخاب اصفهان به پایتختی منجر به آبادانی این شهر و ساخت مناره های متعددی شد به گونه ای که اصفهان به شهر مناره ها شهرت یافت. مناره های این دوره بلند و کشیده اند با حداقل استفاده از آجر لعابدارو البته اجرکاری معجزه گونه که اثر انگشت مخصوص معماران سلجوقی درهمه بناهای این دوره تلقی می شود. منار علی یکی از نمونه ای ترین این آثار محسوب می شود. مناره ای حداقل پنجاه متری که امروزه با از بین رفتن طبقه سوم آن به چهل و هشت متر رسیده است. استفاده بی نظیر از نگاره های هندسی به صورت آجر کاری از این مناره در بین رقبایش چیزی دیگر ساخته است.
در همین دوران در سایر نقاط ایران مناره های زیادی ساخته شد. از سمنان و قم و کاشان تا بسطام و نایین وکرمان بذر مناره ها در زمین کاشته از رود وجود معماران سیراب شده سر به فلک کشیده اند.مناره های زوجی در اوایل قرن پنجم متولد شدند در قرن هفتم به تکامل و از قرن هشتم به تداول رسیدند. حرکتی استادانه و در خور ستایش. تقابل و تقارن مناره ها روحی جدید در کالبد ایوانها و سردرها دمیده نظر بازی و بصر نوازی آنها زیبایی مساجد و بقاع متبرکه را دو چندان کرد.در دوره مغول مناره ها ازپایین تا لب ایوان مخفی بوده بدنه از پشت ایوان سر بر می اورد. مناره های قوشخانه مسجد جامع اشترجان و مسجد جامع کرمان از آثار این دوره هستند. در عهد تیموری مناره ها مستقل از ایوان چسبیده یا جدا ازآن احداث شدند.در دوره صفوی همانند دوران پیش از تیموریان مناره ها از پایین مخفی شده در بالای ایوانها به ظهور می رسند. تزئینات لعابدار مناره ها را تسخیرکرده , مقرنس و اسلیمی صفوی مسیر آجرهای سلجوقی را ادامه می دهند.ازپایان کار صفویان تا شروع عهد قاجاریان مناره قابل توجهی در ایران ساخته نشد. در دوره قاجار مناره های مرتفع و کوتاه زیادی ساخته شده از نمونه های بلند می توان به مناره های حرم حضرت معصومه (س) وبارگاه حضرت عبدالعظیم (ع) واز نمونه های کوتاه به مناره های داخلی مدرسه شهید مطهری ومسجد امام خمینی تهران اشاره کرد.
www.iranteravel.blogfa.comساختمان مناره :
مناره از سه بخش تشکیل می شود : 1- پایه 2- ساقه 3- تاج
1- پایه یا سکو: با توجه به ارتفاع زیاد ومساحت کم قاعده پایه مهمترین نقش را در مقاومت مناره داشته کوچکترین سستی در این قسمت یا زمین زیران منجر به فروریختن بنا می شود. بنابراین زمین را تا رسیدن به لایه های سخت حفر کرده با شفته وسنگ پر می کنند. سپس پایه یا سکو ساخته می شود. گاهی مناره ها را بدون پایه مستقیما" روی زمین می سازند که از نمونه های آن میتوان به منار علی و مناره مسجد برسیان اشاره کرد. پایه ها معمولا" یا مربع بوده مانند منار رهروان اصفهان و منار خسروگرد سبزوار یا کثیرالاضلاع بوده مانند منارهای سین و زیاد که بدنه استوانه ای در وسط سکو قرار می گیرد.
2- ساقه یا بدنه : از دوران پیش از اسلام می توان به میل اژدها یا نورآباد که ساقه ای چهار ضلعی داشته اشاره کرد. همچنین می توان از میل فیروزاباد متعلق به دوره ساسانی نام برد. ساقه ای چهار ضلعی با پلکانی بر بدنه خارجی به ارتفاع سی و سه متر (در حال حاضربیست و شش متر) که هر چه به سمت بالا می رود از پهنای آن کاسته می شود.بعد از اسلام ساقه استوانه ای تحفه مناره سازان شد و خود نیز بدل به برگ سبزنقاشی مقرنس کاران آجرکاران و کاشی کاران گشت. تا اوایل قرن پنجم مناره به صورت منفرد و مجزا از مجتمع مسجد ساخته می شد. گاهی مناره ای به مسجدی ساخته شده اضافه می شد و گاهی مسجدی در کنار مناره ای موجود احداث می گشت.
ساقه مناره های منفرد سه گونه است:
الف) ساقه های استوانه ای بسیار ساده با تزئینات ناچیزمانند مناره گلپایگان و خرم آباد و مناره مسجد جامع تفرش
ب) ساقه های استوانه ای با ارتفاع زیاد که به دلیل مساحت بیشتر قاعده نسبت به مقطع فوقانی حالتی مخروطی داشته ایستایی بیشتری دارند.
ج) مناره های منشوری که با استقبال معماران ایرانی مواجه نشده معدودی از آنها در ایران ساخته شد. دراین مناره ها مقطع ساقه چند ضلعی است که با صعود به بالا از مساحت آن کاسته می شود مانند مناره مسجد نائین.از حیث زیباشناسی با توجه به اهمیت قرینه سازی در معماری ایران مناره های زوجی چیزی بیشتراز یک شاهکار هستند و همانطور که دونالد ویلبر می گوید استادانه ترین و زیباترین راه اهمیت دادن به سردر بلند ساختن آن وقراردادن دو مناره در دو طرف آن بود.از دید فنی مناره های زوجی نقشی موثر در مقابله با نیروهای رانشی اتاق ایوان ایفا می کنند. نیروهای رانشی گنبد و ایوان به دو نیروی افقی و عمودی تبدیل می شوند. نیروی عمودی با نیروی عکس العمل زمین به وسیله پایه های قطور و نیروی افقی با عناصری مانند مناره که نیروی اضافی ایجاد می کند خنثی می گردد.هر ساقه یا بدنه دارای بخشهای زیراست:
2-1- دکل: با توجه به ساقه دکل چندضلعی یا استوانه ای است که پلکان مارپیچی به دور آن می چرخد وبالا می رود. دکل میلهای پیش از اسلام بسیار قطور بوده اند ولی در دوران اسلامی باریکتر و ظریفتر می شوند. دکلها معمولا از گچ سنگ و اجر ساخته شده و گاهی جهت استحکام بیشتر از سرب مذاب استفاده شده است.
2-2- پلکان: پلکان میل فیروزآباد خارج از بنا قرار دارد اما در مناره های اسلامی پلکان به صورت مارپیچی حول دکل می چرخد. جهت پلکان عموما برخلاف حرکت عقربه ساعت بوده و تاثیر قابل ملاحظه ای بر مقاومت بنا در برابر زلزله دارد. در سه مناره مسجد جامع یزد مناره سلجوقی گلپایگان و مناره کوتاه مدرسه خان شیراز استثنایی در پلکان وجود دارد. در این مناره ها دو پلکان وجود دارد. یکی جهت صعود و بالا رفتن و دیگری جهت پایین امدن به صورتی که هیچ ارتباطی بین این پلکانها نیست. در این حالت با در نظر گرفتن قد یک فرد متوسط القامه و با احتساب ارتفاع و فاصله خود راه پله ها دو پلکان به صورت مارپیچی و موازی هم ساخته می شوند.
2-3- نورگیرها:
الف) روزنه هایی کوچک به اندازه جای خالی یک یا چند آجر.
ب) پنجره هایی بزرگ که گاهی جهت اذان گویی نیز از آنها استفاده می شده است.
3- تاج: سومین و بالاترین بخش یک مناره تاج یا کلاهک است. ساقه در نقطه گلوگاه با افزایش مقطع عرضی باز شده به صورت دایره یا چند ضلعی در آمده نعلبکی مناره یا جایگاه موءذن را می سازد. دیواره مناره از نعلبکی یا کف تاج وسط تاج و سرپوش تاج گذشته تا حدود دو متر بالا تر از سقف تاج ادامه پیدا می کند.اطراف تاج با دیواری کوتاه یا نرده های مشبک فلزی وچوبی محصور می شود.
مناره معماری نور الهی راهنمایی و هدایت است. مناره ها ساخته شدند. چه برای راهنمایی ابدان گم شده در صحرا چه برای بیداری ارواح خواب مانده در سحرگاه. مناره جلوه ای کم نظیر از همزیستی هنرهاست. جایی که آجرکاری کاشی کاری نقوش اسلیمی مقرنس کاری و دهها هنر دیگر هوای هنرناب را در فضا می پراکنند.
پی نوشت :کتاب آثار ایران , آندره گدار
کتاب باستان شناسی ایران باستان , لوئی وندربرگ
کتاب تاثیر هنر ساسانی بر هنر اسلامی , عباس زمانی
کتاب معماری ایران دوره اسلامی , محمد یوسف کیانی
از روستاهای هدف گردشگری در منطقه اصفهان است.
نام نیسیان برگرفته از نیستان بوده..., این روستا از توابع اردستا محسوب میشود.
تپهچغا آهوان از جمله آثار ارزشمند دشت مهران و نزديك به منطه بينالنهرين باستان و عراق كنوني است. بررسي سفالهاي دوره جامدت نصر و اروك اين منطقه باعث شناخت وضعيت زيست محيطي، فرهنگي، تجاري و حتي كشاورزي منطقه و ارتباطات تجاري با مناطق ديگر در هزاره سوم ميشود. تحقيق مذكور به بررسي سفالهاي منطقه چغاآهوان از نظر نقش و فرم و تناسبها با ساير مراكز هم زمان در بينالنهرين و مناطق زاگرس در ميان فلات ايران ميپردازد روش تحقيق به صورت مياني بعضي گردآوري آثار و مواد فرهنگي سطحي و همچنين استفاده از منابع كتابخانه ای بوده است.
طراحي مواد فرهنگي توسط نگارنده صورت گرفته است نتايج بدست آمده نيز بيشتر به صورت مقايسه وضعيت تپهچغا آهوان از نظر مواد فرهنگي، وسعت و ويژگي زيست محيطي آن با مراكز همزمان يعني در هزاره سوم در منطقه بينالنهرين جنوبي و مراكز در داخل فلات ايران در دشت دهلرن و مناطق زاگرس صورت گرفته است هر چند كه نتايج بدست آمده قطي نميباشد و براي رسيدن به اهداف و نتايج مذكور يا به فعاليتهاي ميداني گسترده اي صورت گيرد و مطالعات ميان رشتهاي گياه باستانشناسي و جانور باستانشناسي نيز در منطقه صورت گيرد تا بتوان تا حدي به اهداف مورد نظر دست يافت.
چكيده:
سفال مهمترين ماده فرهنگي و در عين حال فروانترين عنصر فرهنگي درسايتهاي باستاني ميباشد. با استفاده از اين عنصر فرهنگي ميتوان تاريخ نسبي يك منطقه را مورد بررسي قرار داد و همچنين با همين ماده ميتوان به پيشرفت تكنيك سفالگري- نوع نيازهاي مردماني كه در آن زمان زندگي كرده- تاثیر و تاثر پذيرفتن از تمدنها و فرهنگهاي معماري، ارتباطات فرهنگي نحوه دستيابي به صنعت سفالگري و... را مورد بررسي قرار داد. (کامبخش،52،1371)
تپهچغا آهوان مهران كه در حدود مرز ايران و بينالنهرين قرار گرفته است از هزاره پنجم قبل از ميلاد تا دوران شهرنشيني داراي آثار فراواني است كه مواد فرهنگي اين اثر ازشمند متعلق به اوايل هزاره دوم و اواخر هزاره سوم یعنی دوران شهرنشيني و دوره اروك و جمدت نصر در بينالنهرين بوده است.
واژگان كليدي: چغا آهوان. اروك، جمدت نصر، سفال، لبهواريخته.
پيشينه پژوهشي:
در خصوص تحقيق و تفحص در خصوص تپهچغا آهوان مهران در سال 1375 مرحوم خليليان در بررسي و شناسايي باستانشاسي فصل اول شهرستان مهران تپهچغا آهوان را مورد مطالعه قرار دادهاند. سپس دانشگاه آزاد اسلامي واحد ايلام اين اثر ارزشمند را جهت ثبت در فهرست اثار ملي كشور مورد بررسي اجمالي قرار داد، و پرونده ثبتی آن را تهیه نمودهاند.
معرفی تپه چغا آهوان :
تپه چغا آهوان در پنج کیلومتری شمال شهر مهران و ابتدای دشت مهران قرار گرفته است زمین های اطراف کشاورزی بوده و خاک آن بخصوص جهت کشت گندم بسیار مناسب می باشد .
وجود روخانه های کنجاچم در شمال و غرب و رود خانه گاوی با کمی فاصله در شرق ، خاک مناسب ، نزدیکی به عراق کنونی و بین النهرین باستان از جمله مهمترین دلایل شکل گیری تپه چغا آهوان بوده است .
تپه چغا آهوان نسبت به تپه های باستانی حاشیه غربی زاگرس از وسعت بیشتری برخوردار است . وحدود 7 هکتار وسعت دارد که متأسفانه به دلیل تسطیح ارضی و همچنین ایجاد سنگر در دوران دفاع مقدس قسمتهایی از این اثر ارزشمند بخصوص در غرب و جنوب محوطه اسیب جدی دیده است (تصاوير 1تا3)(خلیلیان،39،1375)
نخودي ساده
سفال هاي ساده ي نخودي که در تپه چغا آهوان مورد مطالعه قرار گرفته اند شامل لبه و. پايه ظروف مي باشند اين سالها که همگي چرخ سازند و درتمپر آنها از ماسه ي نرم و کاه استفاده شده در برخي از خمره ها نيز به جاي ماسه ي نرم از دانه هاي ماسه ي درشت استفاده شده است پخت بیشتر ظروف مناسب بوده و فقط در ظروف خمره مانند مغز سفال تا حدودي سياه و سوخته است . ظروف نخودي نسبت به ظروف قرمز و قرمز آجري به نظر مي رسد، بهتر پرداخت شده است و کنترل بيشتر و دقت زيادتري در ساخت آن وجود داشته است. اثر چرخ سفالگري بر روي بدنه ي برخي از ظروف ديده مي شود. بدنه ظروف داراي لعاب گلي نخودي به رنگ خمير سفال بوده است بدنه ي برخي از ظروف متخلخل شده است. اما شکل ظروف نخودي ساده در چغا آهوان به صورت ظروف قطور با لبه ي پهن ساده به بدنه متصل شده و به صورت محدب به ته ظرف رو به چيه آن کشيده شده است که پايه اين ظروف به نظر مي رسد ساده و گرد بوده است. دهانه اين ظروف گشاد بوده است. (تصاوير4و5)
شکل کلي ظروف نخودي لبه چغا آهوان به صورت ظروف با لبه ساده و کمي به بيرون برگشتند به صورت ظروف داراي دهانه ي تنگ، ظروف آبخوري به شکل ليوان که لبه و بدنه در خط مستقيم قرار گرفته بدون گردن و داراي شکم بزرگ مي باشند.
گلدانها از ديگر ظروف داراي خميره ي نخودي و به صورت ساده مي باشند که پايه ي اين ظروف داراي شکلي حلقوي بوده که وسط آن سوراخي قرار گرفته که کاربرد گلدان بودن آن را قوت مي بخشد. (طرح24و25و26)
استفاده از چرخ سفالگري باعث شده که پايه ي ظروف با نظم و دقت بيشتري درست شوند.
از ديگر ظروف تپه چغا آهوان که حائز اهميت است ظروف لوله دار است که اين ظروف به صورت آبخوري بوده لوله ظروف نخودي داراي طول بيشتري نسبت به ظروف لوله دار قرمز است و البته از قطر کمتري برخوردار مي باشد. لوله ي اين ظروف با دقت و توجه فراواني به بدنه ي ظرف چسبيده است که با دقت مي توان نحوه ي افزودن لوله به بدنه را مشاهده کرد.
نمونه و مشابه ظروف نخودي ساده را مي توان در اروک، اور- ماري و در ايران مي توان در سه گايي- گودين- فرخ آياد مشاهده کرد. (Levin,114,1987)
سفال هاي نخودي منقوش
سفال هاي نخودي منقوش تپه چغا آهوان مهران از نظر ساخت- شاموت و فرم سفال تقريباً شبيه سفال هاي ساده هستند. يعني همه سفال هاي چرخ ساز بوده و در شاموت آن از ماسه ي نرم و دانه هاي گياهي و کاه استفاده شده است و همگي داراي پوشش گلی نخودي مي باشند.
فرم سفال هاي منقوش شامل ظروف دهان گشاد، و ظروف شکم دار بوده و همچنين در ميان آن کاسه هاي لبه واریخته که لبه ي آن به بيرون برگشته و در برخي موارد لبه آن به صورت راست مسطح بدنه مي باشد بيشتر ظروف لبه آن بدون گردن بر روي بدنه قرار گرفته که اينگونه سفال ها از لحاظ فرم شامل کاسه ها مي باشند در ميان ظروف نخودي منقوش ظروف ذخيره ي آذوقه يا خمره ديده نشده است. برخي از ظروف داراي دهان تنگ و بدنه شکم دار بوده که آن احتمالاً به صورت مدور بوده است.
ظروف نخودي منقوش بيشتر ظريف بوده و به ندرت ظروف متوسط يا قطور در آن ديده مي شود که با توجه به کاربري آن که مورد استفاده روزانه بوده ساخته شده است .
نقوش موجود بر روي سفال هاي نخودي تپه چغا آهوان:
الف: نقوش قهوه اي بر روي زمينه ي نخودي: اين نقوش که به صورت رنگ قهوه اي بر روي سطح نخودي ظروف استفاده شده است شامل نقوش خطوط مدور دايره وار که دور تا دور ظرف را فرا گرفته است، در برخي از نقوش يک دايره از زير لبه ظرف دور تا دور لبه را فرا گرفته است. در برخي از موارد بر روي زمينه نخودي ظروف تمام سطح ظرف را يک لايه ي رنگ قهوه اي در بر گرفته است، که روي لبه و قسمت بالايي و مسطح لبه نيز در اين موارد نقاشي شده است. خطوط موجود به صورت خطوط باريک و پهن میباشد.
از ديگر موتيف هاي منقوش مي توان به خطوط متقاطع اشاره کرد که بر روي بدنه ي ظرف قرار گرفته و همديگر را قطع کرده و بصورت شبکه هاي مربع شکل گرفته اند. در بعضي از ظروف نيز قسمت داخلي ظروف و بخصوص قسمت بالايي ظرف از داخل نيز نقاشي شده است و يک نوار پهن دور تا دور لبه را از داخل ظرف فرا گرفته است.
از ديگر تزئينات نيز مي توان به خطوط امواج و موج دار اشاره کرد در برخي از موارد لکه هاي رنگي که احتمالاً با انگشت شکل گرفته اند داخل ظرف را به صورت لکه هاي رنگي تزئين کرده اند. در همه ي ظروف يک سوم قسمت بالايي ظروف منقوش شده است. (تصوير 8) (طرح 15و1617و18)
ب: نقوش سياه بر روي زمينه نخودي :
اين نقوش که درصد کمتري از ظروف را به خود اختصاص داده است شامل نقوش شطرنجي و نقوش متقاطع و همچنين خطوط پهن نواري که دور تا دور ظرف را در بر گرفته است در برخي موارد نيز مانند ظروف منقوش به رنگ قهوه اي تمام سطح ظرف را يک لايه سياه در بر گرفته است.
از ديگر نقوش مي توان به خطوط به شکل مثلث اشاره کرد که به صورت زاويه دار بوده و تشکيل مثلث هاي فراواني را روي ظرف قرار داده است در برخي از موارد نقوشي وجود دارند که متأسفانه به دليل شکستگي ظرف نمي توان آن نقوش را به راحتي شناسايي کرد ولي به نظر مي رسد که به صورت دايره هاي متحد المرکز قرار گرفته اند و نقوش ديگر ترکيب نقوش مواج دو خطوط عمودي دور ظرف مي باشد که خطوط امواج خطوط عمودي را قطع کرده اند به ندرت و در برخي موارد لبه ظرف از داخل نقاشي شده و آن هم به صورت نوار پهن شکل گرفته است. (عكس7) (طرح 19و20و21)
ج: نقوش افزوده:
در مورد نقش افزوده زير لبه ظروف و در قسمت بيرون ظرف به صورت افزوده طنابي شکل دور تا دور ظرف را در زير لبه فرا گرفته است که البته به شکل طنابي کامل نيست بلکه نواري از گل را دور ظرف قرار داده و با انگشت آنرا فشار داده تا به ظرف چسبيده است که بيشتر ظروف انگشتي هستند ، اين نوع تزئين بر روي ظروف خشن تر اجرا شده است در برخي از موارد و بر روي ظروف ظريف نيز خطوط افزوده به صورت نوار باريک با فاصله منظم دور تا دور ظرف را گرفته اند.
به طور کلي نقوش بر روي سفال هاي نخودي شامل نقوش قهوه اي، سياه و نقوش افزوده به صورت نقوش هندسي بوده است هيچ گونه موتيف انساني يا حيواني در آن مشاهده نشده است.(عكس6)
مشابه ظروف نخودي منقوش در چغا آهوان مي توان به تپه سياه در ماهيدشت، تپه سه گابي، تپه گودين، چغا ماران-ملاحضه کرد(عبدی،65،1382) در منطقه بين النهرين نيز از وارکابه دست آمده است.(2000,132. (.Collins نمونه اين ظروف و در منطقه دهلران از فرخ آباد مشاهده شده است.
سفال هاي قرمز ساده
سفال هاي قرمز تپه آهوان که همگي به رنگ قرمز آجري بوده شامل لبه و کف و بدنه ظروف مي باشند. اين سفال ها همگي در اندازه هاي ظريف و متوسط بوده و به ندرت شاهد سفالهاي قطور مي باشيم. اين سفال ها چرخ ساز بوده و پخت برخي از آنها کافي بوده و برخي هم به دليل عدم تسلط بر کنترل آتش و يا استفاده از کوره هاي بسته مغز سفال به رنگ سياه در آمده و پخت آن ناکافي بوده است. مواد چسپنده اين سفال ها همگي ماسه ي نرم و کاه و دانه هاي سفيد آهکي مي باشند که برخي از ظروف که داراي قطر بيشتري مي باشند براي تمپر آن از دانه هاي درشت تر ماسه استفاده شده است ـ پس از پخت ظرف يک پوشش گلی به رنگ سفال معمول يا قرمز آجري به آن اضافه شده است که تا حدودي باعث صيقلي شدن آن گرديده است. از لحاظ فرم سفال هاي قرمز ساده شامل ظروف گردن کوتاه و شکم دار و داراي پايه گرد مي باشندـ برخي از ظروف نيز داراي بدنه ي استوانه اي شبيه به ليوان با لبه ي کمي برگشته به بيرون هستند. برخي ز ظروف نيز داراي گردني چسبيده به بدنه و داراي شکم بزرگ و پايه اي مدور هستند که کفه ي آن داراي تو رفتگي است. ظروف آبخوري بصورت ليوان، کاسه، کوزه نيز شامل اينگونه ظروف هستند. برخي از ظروف که داراي ظرافت بيشتري هستند معمولاً براي آبخوري استفاده شده است که شامل ظروفي داراي بدنه ي کوتاه و لبه اي صاف به موازات بدنه مي باشند از ديگر ظروف قرمز ساده چغا آهوان مي توان به ظروف لوله دار اشاره کرد که لوله ي اين ظروف به صورت لوله هاي کوتاه در قسمت بدنه و در يک سوم بالايي در زير لبه به بدنه ظرف چسبيده است، آبريز اينگونه ظروف کوتاه بوده و در خط مستقيم ظروف قرار گرفته است.
از نمونه ديگر ظروف ساده چغا آهوان مي توان به گلدان ها اشاره کرد که قسمت کف و در وسط کفه ي اين ظروف سوراخي جهت خروج آب اضافي در آن وجود دارد از گاه به مقدار زيادي اينگونه ظروف استفاده شده که همين عامل در برخي موارد باعث سوخته شدن مغز سفال ها گرديده است. (تصاوير 9و10)(طرح9و8و7و1و26)
به طور کلي اين ظروف شامل کاسه با لبه مدور ساده، کاسه با لبه تخت ساده، کاسه با لبه گرد به داخل برگشته. نمونه اينگونه را مي توان در محوطه ي سرگراب دهلران ـ فرخ آباد، ـ در ماهيدشت ـ تپه سياه بيد و در گودين تپه ـمشاهده کرد. در منطقه ي بين النهرين در تل چورا، ماري، فارا و دراور در تل اسمر نيز مشابه اين ظروف به دست آمده است.1987.152) (Levin.
سفال هاي قرمز منقوش
اين گونه سفال ها نيز که داراي خميره قرمز و لعاب قرمز آجري و نخودي هستند همگي داراي ماسه نرم و دانه هاي سفيد آهکي هستند پخت سفال هاي قرمز نسبت به سفال هاي نخودي بهتر بوده و به نظر مي رسد که کنترل بهتري بر آن وجود داشته است.
از لحاظ فرم اينگونه سفال ها شامل ظروف با لبه تقريباً پهن به بيرون برگشته، ظروف دهان گشاد و شکم دار که لبه ي آن بدون گردن بر روي بدنه قرار گرفته است در برخي موارد شامل آبخوري هاي ساده و ظروفي هستند که کاربرد روزانه داشته اند. در ميان ظروف قرمز منقوش ظروف ذخيره آذوقه يا خمره ديده شده است.
به طور کلي مي توان نقوش اين گونه سفال ها را به چند دسته تقسيم کرد:
الف: نقوش قرمز بر روي زمينه آجري و نخودي روشن:
اين نقوش که به رنگ قرمز آجري بر روي زمينه لعاب آجري روشن اجرا شده اند شامل مثلث هاي هاشور زده تو در تو هستند که بر روي بدنه ظرف قرار گرفته است.
در بيشتر موارد نقوش مانند نوار باريکي در زير لبه ساده ظرف به صورت دايره دورتا دور ظرف را فرا گرفته است و در فواصل معين مثلث هاي هاشور زده اي که يک ضلع آن به نوار متصل مي شود قرار گرفته است.
در برخي از موارد تمام سطح ظرف را به صورت يکپارچه با رنگ قرمز منقوش نموده و سطح يکنواختي را به وجود آورده اند.
از ديگر نقوش مي توان به خطوط مواج که مانند نوار دور ظرف را گرفته؛ همچنين نقوش به صورت خطوط مثلثي متقاطع به صورت نوار پهن و باريک اشاره کرد. در برخي از موارد پس از تشکيل کادر بندي به وسيله ي خطوط پهن و باريک نواري داخل کادرها را با استفاده از خطوط ريز به صورت مثلث هاي متقاطع تقسيم کرده اند.
در ظروفي که دهانه آن گشاد میباشد تا جاي که امکان آن وجود داشته است داخل ظرف را منقوش کرده اند. در برخي از نقوش، نقوشي به صورت لکه هاي پاشيده شده در داخل ظرف به صورت دايره مشاهده مي شود.
برخي از نقوش نيز به خوبي قابل تشخيص نيستند اينگونه نقوش بر روي يک نوار پهن به فاصله ي معين تشکيل يک نيم دايره داده اند که متأسفانه به دليل شکستگي نمي توان آنها را به خوبي تشخيص داد. (تصوير 12و13) (طرح2و3و4)
ب: نقوش سياه بر روي زمينه ي نخودي و آجري:
اينگونه نقوش که در مقياس کم از آن بدست آمده است بيشتر خطوط نواري ساده هستند که در زير لبه و گردن ظرف و در ابتداي بدنه آن قرار گرفته است.
و در برخي موارد نيز برروي بدنه نوارهاي پهنی را اجرا كرده و برروي آن نيز خطوط موازي قرار دادهاند. در كليه اين ظروف بالاي ظرف تزئين شدهاند.
نقوش کنده:
اين نقوش بيشتر مقابل خطوط متقاطع هستند كه برروي بدنه ظرف در جهت مخالف هم كنده شده و پس از قطع كردن همديگر تشكيل خطوط متقاطعی را دادهاند اين خطوط به صورت عمودي، افقي و مورب كشيده شدهاند. از ديگر خطوط كنده ميتوان به نقوشي كه با يك شي نوك تيزي كنده شده و حالت مثلث كنده را به خود گرفته كه در يك يا چند رديف دور بدنه ظرف را در برگرفته است. (تصوير11) (طرح5و3)
نقوش افزوده:
اين نوع نقوش كه درصد كمتري را در بين یافتههاي ما تشكيل ميدهد شامل خطوط نواري باریکی است که در میان نقوش نواری قرمز رنگ قرار گرفته و نقوش طنابی بسيار ريزي را در بين يك كادر تشكيل داده و دور تا دور ظرف را در برگفته است.
در برخي موارد نقوش دايره وار كوچكي را بررسي بدنه قرار داده و در بين آنها يك قسمت افزوده را سوراخ كرده كه احتمالاً براي عبور دادن نخ از داخل آن جهت آويزان كردن بوده است. به طور كلي نقوش اينگونه ظروف شامل نقوش هندسي هستند و هيچ گونه نقش حيواني يا انساني ديده نشده است.
در ميان ظروف لولهاي نيز كه شامل آبريزها ميباشند اينگونه ظروف داراي لولههاي قطور و كوتاه هستند كه به بدنه ظرف افزوده شدهاند كه دور تا دور ابتداي لوله و محل اتصال به بدنه به صورت نوار قرمز منقوش شده است. (تصوير11)
نمونه ظروف منقوش را ميتوان در بينالنهرين در خفاجه- ابوسلابیخ-تل اسمر. ((Levin,214,1987 در ايران درسگابی- سياه بید- گودين- جغامیش- فرخ آباد مشاهده كرد.
ظروف لبه وار یخته :
دوره اروك اگرچه روند پيشرفت اجتماعي و اقتصادي جوامع خاور نزديك بوده است با پيدايش هنرمندان و پيشهوران متخصص و تمام وقت در اين دوره در بيشتر هنرها و فنون جهشي چشمگیر اتفاق افتاد با وجود اين بيشتر سفالهای اروك جنبه كاربردي دارند.((مجیدزاده.152.1380) يكي از سفالهای اين دوره كاسه لبهواریخته بوده است و اين ويژگي به دليل سادگي و زمختي آن نيست بلكه به دليل كميت حيرت آور آن است. پراكندگي جغرافيايي آن اين كاسهها كه بلندي آن بين 6 تا 15 سانتيمتر و قطر دهانه آن 14 تا 19 سانتيمتر و ضخامت آن نيز بين 7/0 تا 8/1 سانتيمتر است. (عبدی،65،1382)
كاسههاي لبهواریخته جغا آهوان نيز از گل معمولي ساخته شده و داراي ذرات آهكي در آن است تا مدت اين نوع ظروف مواد گياهي خرد شده است.
اين ظروف بدون استثنا دست ساز بوده و فاقد هرگونه تزئينات و نقوش ميباشند با توجه به اينكه اين گونه ظروف در بافتهاي مختلفي مانند مذهبي، اداري، ترئيني، صنعتي، مسكوني- زباله و انبار بدست آمدهاند(همان.67) ميتوان حدس زد كه سفالهاي چغا آهوان در بافت اداري و صنعتي بدست آمدهاند كه مشابه اين يافتههاي اداري را ميتوان در گودين- سيلك- حبوبه- شوش و در بافت صنعتي نظير اروك- شوش ب , حبوبه کبیره نام برد. براي ظروف لبه واریخته كاربردهاي مختلفي ارائه شده است از جمله ظروف پيشكشي و هديه- نذورات به مردگان استفاده در گور كودكان- تهيهمواد غذايي و ماست و كشك يا اينكه براي نظام كاري و دريافت جيره روزانه و... (عبدی،65،1382)
به نظر ميرسد كه ظروف لبه واریخته چغا آهوان جهت استفاده جيره غذايي و ظروف اندازهگيري مورد استفاده قرار گرفتهاند. (تصوير16)(طرح22و23)
ظروف لبهواریخته چغا آهوان داراي بدنه زمخت و به رنگ قرمز رسي هستند مشابه اينگونه ظروف را در ايران ميتوان در گودين لايه 5 مورد اكثر سفالهاي مهم در فلات ايران، ابرو- تپهيحيي- فرخآباد- سيلك- شوش- در بينالنهرين در واركا- ابوسلاپنج- نام برد(. (Levin,114,1987
سفالهاي پلي كروم:
سفالهاي پلي كروم تپهچغا آهوان مهران بر عكس ظروف پليكروم ديگر نقاط كه چند رنگ ميباشند دورنگ هستند و از دورنگ سياه و قرمز تشكيل شدهاند.
اين سفالها خميره آنها قرمز بوده و به ندرت خميره نخودي نيز ديده ميشود اما همگي داراي لعاب گلي نخودي ميباشند خمير اين گونه سفالها شامل ماسهنرم و دانههاي آهکی ميباشد پخت سفالها مناسب بوده و به ندرت مغز بعضي از سفالها حالت سوختگي به خود گرفته است. كليه سفالهاي پليكروم چرخساز هستند و همه آنها همانطوري كه از اسم آنها مشخص است منقوش هستند ابتدا پس از لعاب دادن سفال كه داراي خميره قرمز هستند و دادن لعاب نخودي تمام سطح ظرف را به رنگ قرمز اخرايي منقوش كردهاند سپس برروي اين سطح منقوش شده با قلم سياه نقشهاي دلخواه خود را ترسيم كردهاند اين نقوش كه شامل نقوش نواري يمن و باريك هستند كه از زير لبه ظرف و برروي بدنه كشيده شده است نقوش لبهدايره كه يك طرف آن به نوار پهن متصل ميشود... و نقوش نواري كه برروي بدنه ظرف ترسيم شدهاند. در بيشتر موارد سطح داخلي ظرف نيز تا جايي كه براي سفالگر امكان داشته است منقوش شده. كليه نقوش پليكروم نقوش هندسي هستند- اما بيشتر نقوش شامل نوارهاي پهن و باریک است كه دور تا دور بدنه ظرف را قرار گرفتهاند. برروي سطح بالاي لبه و زيرگردن و محل اتصال به بدنه نير بانوارهاي سياه رنگي تزئين شدهاند.
برروي سطح بالاي ظرف نيز قسمت افزودهاي در دو يا چهار نقطه در نزديك لبه ظرف قرار دادهاند و وسط آنها را سوراخ كرده كه احتمالاً براي عبور دادن نخ از آنها براي آويزان كردن ظروف بوده است. (mathews.87.2002)
در برخي از مواد نورها كادرهايي را تشكيل داده و داخل كادرها با نقوش ضربدري و خطوط متقاطع تزئين شدهاند(تصاوير14و15).(طرح10و11)
ظروف پليكروم بيشتر سفالهاي ظريفي هستند كه كاربرد روزانه داشتهاند و شامل ظروفي كه لبه آن به بيرون برگشته و همچنين ظروف دهان تنگ شكمدار و ظروفي كه دهان آن و لبه بيرون برگشته و داراي شكم بزرگي ميباشد. بيشتر شامل كاسه و كوزه هستند. مشابه ظروف پليكروم چغاآهوان مهران را ميتوان در ايران در دوره 5 گودين تپه در بينالنهرين در جمدت نصر، تلو، از نمونههاي ديگر ظروف پليكروم ميتوان به ظروف پارچ مانندي اشاره كرد كه داراي آبريز گشادي هستند و احتمالاً براي آبريزهاي بزرگ بوده است كه با توجه به كاربري آن لوله آن بزرگتر و گشادتر ساخته شده است. (mathews.94.2002)
ظروف لولهدار:
در ميان سفالهاي تپهچغا آهوان مقداري ظروف لولهدار نيز بدست آمده است كه اين ظروف كه همگي شامل آبريزهاي ساده بوده كه كاربرد روزانه داشته و احتمالاً كابرد پارچ را داشته است اين لولهها كه بعد از درست شدن ظرف به آن افزوده شده است در اندازههاي مختلف لولههاي باريك و دراز و همچنين لولههاي قطور و كوتاه ساخته شدهاند كه بيشتر آنها ساده بوده و برخي هم در محل اتصال لوله به بدنه دورتا دور آن به صورت نوار باريكي تزئين شده است.
اين لولهها با استادي به بدنه ظرف متصل شده با توجه به شكل لولهها ميتوان گفت كه اين ظروف آبريزهاي سادهاي هستند كه كاربرد روزانه داشتهاند در يك مورد در ميان ظروف پليكروم يك نوع لوله وجود دارد كه كوتاه و بسيار قطور ميباشد كه به صورت لوله كامل نیست بكله به صورت نيملوله و با استادی تمام به طوری که محل اتصال به بدنهبه گونه ای پرداخت شده که انگار جزیی از بدنه میباشد درست شده است اين لولهها شامل لولههايي با خميره قرمز آجري، و لعابدار هستند.(تصوير17) (طرح12و13و14)
از نمونه های دیگر ظروف پلی کروم می توان به ظروف پارچ مانندی اشاره کرد که دارای آبریز گشادی هستند . احتمالا برای آبریز های بزرگ بوده که باتوجه به کاربری آن لوله ها بزرگتر و گشاد تر ساخته شده اند
مشابه اين گونه لولهها را ميتوان در تلو- خفاچه- فارا- اورملاحضه کرد.
نتيجهگيري:
با توجه به بررسي سفالهاي تپهچغاآهوان شهرستان مهران و موقعيت قرارگيري اين اثر ارزشمند ميتوان به نتايج ذيل دست يافت. با توجه به موقعيت قرارگيري تپهچغاآهوان در دشت مهران و در فاصله كمتر از 2 كيلومتري مرز ايران و عراق كنوني و بينالنهرين باستان و بررسي سفالهاي تپهچغاآهوان مشابهت آن با سفالهاي برخي از سایت های بينالنهرين مانند- اروك، تلو- اسمر- جمدت نصر- خفاچه- مي توان گفت كه در هزاره سوم قبل از ميلاد و همزمان اروك و جمدت نصر ارتباط فرهنگي و تجاري بين اين مناطق و برخي مناطق از جمله منطقه زاگرس وجود داشته است.(خلیلیان.53.1375)
وجود برخي داسهاي سفالي در منطقه كه مرحوم خليليان به آن اشاره نموده است و همچنين وجود ظروف لبهوار یخته و ارتباط آن با كشاورزي ميتوان گفت كه در چغاآهوان مهران كشاورزي حداقل ديم ولی به صورت شكوفايي وجود داشته است.(خلیلیان.123.1375 )
با توجه به بررسي سفالهاي چغاآهوان و وجود قطعات سفال شكسته بسيار فروان در سطح تپه وجود جوش كوره و سفالهاي دمدده شده احتمال وجود كورههاي سفالپزي در منطقه وجود داشته است. و به نظر ميرسد كه سفالهاي چغاآهوان در خود محل ساخته شده است.
وسعت تپهچغاآهوان حدود 7هكتار، احتمال وجود كوره سفال پزي و وجود نشانه های كشاورزي قطعاً مستلزم وجود سيستم اداري و مديريتي ميباشد كه اين احتمال در تپهچغاآهوان قريب به يقين است.
با توجه به وسعت و آثار بدست آمده- كشاورزي، سفالپزي، مديريتي- ميتوان گفت كه تپهچغاآهوان احتمالا يك مركز شهرنشيني اواخر هزاره سوم و دوران اروك و جمدت نصر بوده است.
البته ميتوان با كاوشهاي علمي به طور يقين به اين نتايج دست يافت دو جنبه كه نتايج بدست آمده فقط با بررسي سفالهاي سطحي مقايسه با سفالهاي همزمان و با توجه به وضعيت مشابه در سفالهاي بينالنهرين شامل شده است.
باشد كه در آينده شاهد پژوهشي ملي در اين زمينه باشيم.
محمد نوراللهی کارشناس ارشد باستانشناسی
فهرست منابع
1-كامبخش فرد-سيفالله-1371-سفال و سفالگري ايران- تهران-انتشارات ققنوس –
2-توحيدي-فايق 1378-فن وهنر سفالگري-تهران سمت
3-كرافورت-هريت-1387-سومر و سومريان-ترجمه زهرا باستي –تهران –سمت
4-مجيدزاده- يوسف -1380-تاريخ و تمدن بين النهرين-جلد سوم –تهران –دانشگاه تهران
5- عبدي كاميار-1378- باستانشناسي و تاريخ هنر-بزرگداشت نگهبان-((كاسه لبه واريخته:كاربرد و پراكندگي ان))-
6- رايت هنري -((توسعه جوامع جنوب غرب ايران))- گزارشهاي باستانشناسي -ترجمه كرمي محمد
7-خلیلیان –علیمحمد-1375،گزارش بر رسی و شناسایی فصل اول شهرستان مهران –سازمان میراث فرهنگی استان ایلام
8-رفیعی –لیلا،1386-سفال ایران از پیش از تاریخ تا دوران معاصر
منابع لاتین
1- louis D. LEVINE and T. Cuyler YOUNG,JR.
-A summary of the ceramic assemblages of the central western zagros.
2- Collins .paul.the uruk phenomenoh the role ofsocial ;deology in the expansion of the uruk culture during thefourtn millennium 13.C, publishers of british archaeological report-2000.
3- Mathews, roger, secrets of The dark mound jamdet naser 1926-1928 british school of archaeology in Iraq2002.
کتابشناسی اصفهان بخش 7
۶۵۶ . قوكاسيان، هراند: شاه عباس كبير و ارامنه جلفاي اصفهان، هور، سال سوم
.62- 1353 )، ش 34 ، صص 60 )
. 657 . قيومي، مهرداد: عمارت هشت بهشت اصفهان، رواق، ش 3
. 658 . كارخانه هاي اصفهان، اطلاعات، سال پانزدهم ( 1320 )، ش 4496 ، ص 1
659 . كاسة چيني و بانوي ترسا (مصاحبه با دكتر شفق دربارة اصفهان)، سپاهان،
. ش 6، صص 5 و 32
.کتابشناسی اصفهان بخش 6
447 . زنده دل، حسن و دستياران: استان اصفهان، تهران: ايرانگردان، 1377
448 . زنده روح كرماني، محمدحسين: نقش جهان: راهنماي بازديد از ميدان امام،
. تهران: سازمان ميراث فرهنگي كشور، 1383
کتابشناسی اصفهان بخش 5
مجموعه مقالات همايش اصفهان و صفويه، به اهتمام مرتضي دهقان نژاد،
.265- اصفهان: دانشگاه اصفهان، 1380 ، ج 2، صص 255
349 . دهقاني تفتي، ح. ب: تاريخچه كليساي حضرت لوقا كليساي اسقف نشين در
. اصفهان، اصفهان: [بي نا]، 1338
.98
183 . : شامگاه اشكانيان و بامداد ساسانيان، تهران: دانشگاه تهران،
.1355
184 . بياني، ملكزاده: دو سكه هخامنشي در گنجينه مرَق كاشان، باستان شناسي و
. هنر ايران، ش 2، بهار 1348 ، صص 56 و 57
.
.
کتابشناسی اصفهان بخش سوم
۱۸۳: شامگاه اشكانيان و بامداد ساسانيان، تهران: دانشگاه تهران،
.1355
184 . بياني، ملكزاده: دو سكه هخامنشي در گنجينه مرَق كاشان، باستان شناسي و
. هنر ايران، ش 2، بهار 1348 ، صص 56 و 57
.
1 كتاب شناسي اصفهان بخش ۱
بخش اول
تاريخ و جغرافيا
2 كتاب شناسي اصفهان
. 1356 ، ص 13 ، 1. آباداني، فرهاد: كوه آتشگاه اصفهان، وحيد، ش 207
2. آبادي باويل، محمد: ظرائف و طرائف يا مضاف و منسوجهاي شهرهاي
. اسلامي و پيرامون، تبريز: انجمن استادان زبان و ادبيات فارسي، 1358
. 1349 ، ص 271 ، 3. آثار اسميت دربارة ايران، راهنماي كتاب، ش 3 و 4
محمد کریم پیرنیا )
!--استاد پیرنیا در شهر یزد از پدری نائینی و مادری اهل یزد به دنیا آمد. وی دوران دبستان و دبیرستان را در شهر یزد گذراند. در دورة ابتدایی نخست در دبستان «اسلام» و سپس در مدرسهای دولتی به نام «مدرسة نمرة دو» تحصیل کرد و تحصیلات دورة دبیرستان را در دبیرستان «ایرانشهر» گذراند و برای ادامة تحصیل در دانشگاه به تهران آمد و با وجد آن که در زمینة ادبیات تحصیل میکرد و موفقیتهایی نیز داشت اما ادبیات را رها کرد و در نخستین کنکور «دانشکدة هنرهای زیبا» شرکت کرد و قبول شد.--!
شاهان هخامنشي ايران چگونه لباس ميپوشيدهاند؟
نگاهی به منابع و کتابهای معتبر دربارهی تاریخ ایران باستان نشان می دهد ایرانیان از هزاران سال پیش به جامه و آرایش خود اهمیت بسیاری میدادهاند.
دورهی پادشاهی هخامنشیان یکی از ادوار درخشان تاریخ ایران است که طرز پوشش و نوع پوشاک این دوره در کتابهای تاریخی بازتاب نسبتا روشنی داشته است.
اومستد در صفحه 88 تاريخ شاهنشاهي هخامنشي، دربارهی جامهی پرشکوه پارسیِ کورش می نویسد: «شاه در جامهی شاهانهی بلند دامنکشان، که چیندار میان پاهایش آویخته بود، با موزهی شاهانه به پا، و چوبدستی شاهانه به دست، در حالی که از کاخ برای گردش در پردیز بیرون میرفت دیده میشد. ابروان و مژگانهایش، تا چینها و گلهای جامهاش، زمانی زرنشان بوده. پشت سر شاه بندهی کوچکتری با لباس فراخورش میرفت که بیگمان آفتابگیری را که از روزگار سارگون فقط برای پادشاه به کار میرفت روی سر شاه نگاه داشته بود.»
وی در ص292 همین کتاب ضمن اشاره به بار دادن داریوش بزرگ، پوشش اشخاص حاضر در این میهمانی را هم تشریح کردهاست: « چون این یک بار خاص است، زیورهای زر را کنار گذاشتهاند. پدر و پسر جامهی سندس ساده ولی پر چین در بر دارند که با چینهای پرناز و زیبا تا روی قوزک پا افتاده و به سختی میتوان تنزیب (لباس زیر) آن را دید که در مچ راستش تنگ شده است. پاهایشان کفشهای نزم بی تکمه دارد. در رنگ آمیزی جامه میبینیم که پارچهی ارغوانی شاهانه نقش بزرگی دارد...»
همچنین بر طبق نوشتههای تاریخنگارانی که وضع ظاهری این پادشاهان را توصیف کردهاند ، هخامنشیان موهای خود را فر میزدهاند و به پشت شانه میکردهاند.
حسن پیرنیا در جلد دوم کتاب ایران باستان به نقل از کنت کورث مینویسد: « تزئینات داریوش (سوم) زینتهای دیگران را از خاطر میزدود؛ قبای ارغوانی او در وسط با نقره ملیلهدوزی شده بود و ردای "شنل" او که از زر میدرخشید مزین بود به دو قرقی که یکی روی دیگری افتاده با منقار ضربتهایی به او می زد و هر دو را از زر بافته بودند. بالاخره از کمربند زرین او قمهای آویخته بود که غلافش تماما مرصع و خود کمربند شبیه زنان بود.»
شاهان هخامنشی در هنگام مرگ نیز با البسه زیبا و گرانسنگ مشایعت میشدهاند. پریچهر رحیمی در کتاب "تاریخ پوشاک ایران" از قول اومستد در توصیف مراسم خاکسپاری کورش می نویسد: «نسای (جسد) کورش را در تابوتی از زر گذاشتند که بر تختی نهاده شده بود که پایههایش از زر ساخته شده بود. میزی برای برات گذاشته بودند که بر آن شمشیرهای کوتاه پارسی، گردنبندها، و گوشوارههایی از سنگ گرانبها در زرنشانده بودند. سندس (گونهای دیبای لطیف و نازکِ بافته شده از زر و سیم) و کتان دوخت بابل، تنبانهای مادی، جامههای آبی، ارغوانی و رنگهای دیگر، لباس کاوناکس و لباسهای گل و بوتهدار بابلی، همه را روی هم چیده بودند تا پادشاهِ تازه درگذشته با شکوه و شایسته و آیین درست به جهان نیاکان آریاییاش درآید.»
مراسم سده
سَده، یکی از جشنهای همگانی ایران کهن، در آغاز شامگاه دهم بهمنماه برابر با آبان روز از بهمن ماه با افروختن هیزمی که مردمان، از پگاه بر بام خانه خود یا بر بلندی کوهستان گرد آوردهاند، آغاز میشود. جشن سده یک جشن ملی ایرانیان است و به هیچ دین و مذهبی مربوط نیست.
نام كتاب |
نويسنده |
سال انتشار |
ناشر |
آموزش هتلداري |
ترچمه داوود غزالي |
1385 |
انجمن ايرانيان |
توريست و جهانگرد كيست |
حسين صدر |
|
|
سيماي تاريخي جنگل هاي طبيعي و درخت زار هاي ايران |
هانس بوبك عباس پاشايي(ترجمه) |
|
سازمان جغرافيايي نيروهاي مسلح |
مقدمه اي بر طبيعت گردي |
جعفر اولادي |
1385 |
دانشگاه مازندران |
روانشناسي توريستي |
ترجمه محمد حسن افضلي نژاد |
1384 |
تالار كتاب |
پارك هاي ملي و مناطق حفاظت شده |
هنريك مجنونيان |
1385 |
سازمان محيط زيست |
اصول برنامه ريزي و توسعه پايدار گردشگري روستايي |
زاهد قادري |
1382 |
سازمان شهرداري و دهياري هاي كشور |
حيات وحش ايران |
اسكندر خير فر |
1378 |
مركز نشر دانشگاهي |
گردشگري روستايي |
ريچارد جوليا شارپل ترجمه فاطمه نصيري |
1380 |
نشر منشي |
شناخت آب معدني و چشمه هاي آب معدني ايران |
محمدرضا غفوري |
1382 |
دانشگاه تهران |
دوبالان ايران |
حسن محمديان |
1383 |
شبپره |
احاديث ساختگي در سير و سفر جهانگردي |
نادر كريميان سردشتي |
1377 |
توكلي |
مقررات هاي بهداشتي در مسافرت بين المللي |
خسرو ماني كاشاني |
1385 |
فيض دانش |
توريسم(مرجع سايت هاي اينترنت) |
تحقيق و انتشارات فيض دانش |
1374 |
سازمان جهاني بهداشت |
سايت هاي گردشگري و توريسم |
جاويد سرايي |
1385 |
نسل نو انديش |
فراغت و گردشگري كتاب شناسي تو |
مائده بن نيلوفر يزدي |
|
انجمن ايرانيان |
فرهنگ اصطلاحات گردشگري و هتلداري |
مهدي آسيايي |
1382 |
سگال |
اصول بازاريابي خدمت مسافرتي گردشگري |
محمد مهدي كتا بچي |
1383 |
شابك |
مديريت هتلداري |
سيد محمود شبكو منصف |
1382 |
كتيبه كليل |
واژه نامه هتلداري و گردشگري |
ترجمه پوپه مركباتي |
1383 |
سارگل |
فرهنگ اصطلاحات جهانگردي |
نيره داداشي زاده |
1382 |
قرن |
واژه نامه اصطلاحات صنعت جهانگردي |
گردآوري كاميار ايراني |
1385 |
شابك |
سفرنامه خراسان و سيستان |
پيت چارلز ادوارد ترجمه قدرت اله روشني |
|
|
سفر نامه اصفهان |
آنه كلور ترجمه فضل اله جلوه |
|
روايت |
سفر نامه لرستان |
فريا استارك ترجمه محمد علي ساكي |
|
|
ماهي سفيد كور در ايران |
آنتوني اسميت |
|
گسترده |
ايران عكس ها |
جيمز ويت ترجمه جميله حيدري عكس از محمد حسن ابوطالب |
|
|
گستره فرهنگي و مرزهاي تاريخي ايران |
ناصر تكميل همايون |
|
دفتر پژوهش هاي فرهنگي |
ايلات عشاير (سياه چادر) |
كارل گونار فيلبرگ |
1894 |
|
چهار محال و تمدن ديرينه ايران |
اسفنديار آسنجيده |
1378 |
(اصفهان) مشعل |
تركمن هاي ايران |
محمد رضا بيگدلي |
1369 |
(تهران) پاسارگاد |
جلوه هاي جهانگردي عشاير |
حسن زنده دل |
1331 |
(تهران) ايرانگردان |
عشاير مركزي ايران |
جواد صفي نژاد |
|
(تهران) امير كبير |
نگاهي به آذربايجان شرقي |
ايرج افشار سيستاني |
1369 |
(تهران) رايزن |
ساختار سازمان ايلات عشاير آذربايجان غربي |
ابراهيم اسكندري نيا |
1366 |
(اروميه) انزلي |
ساختار اجتماعي عشاير بوير احمد |
هيبت اله غفاري |
1368 |
(تهران) ني |
مقدمه اي بر شناخت ايل ها چادر نشينان و طوايف عشايري |
ايرج افشار سيستاني |
1367 |
|
نظري به جامعه عشايري تالش |
علي عبدلي كلوري |
1371 |
(تهران) اطلاعات |
كوچ نشيني در شمال خراسان |
محمد حسين پاپل يزدي |
1371 |
(مشهد) آستان قدس رضوي |
پژوهش در شناخت ايل هاي عشايري خراسان و نقش سياسي در امور حكومت |
علي مير نيا |
1369 |
(تهران) نسل دانش |
عشاير طوايف سيستان و بلوچستان |
ايرج افشار سيستاني |
1370 |
(تهران) نسل دانش |
مسافران جاودانه كوه ها و دشت ها |
محمد رضا بهار ناز |
1370 |
(تهران) سروش |
عشايران ايران |
نصر اله كسرائيان |
1372 |
|
عشاير فارس |
گوستاو دو موريني |
1375 |
(دانشگاه تهران) انتشارات و چاپ امير كبير |
دست باف هاي عشايري و روستايي فارس |
سيروس پرهام |
1364 |
(تهران) انتشارات و چاپ امير كبير |
ايل ها و عشاير كرد مشتمل بر اوضاع فرهنگي |
علي مير نيا |
1370 |
نسل دانش |
شناسنامه عشاير كهگيلويه و بوير احمد |
گردآوري يعقوب غفاري |
1374 |
(تهران) نشر روايت |
لر هاي ايران (لر بزرگ وكوچك) |
(پژوهش) جواد صيفي نژاد |
1385 |
(تهران) آتيه |
مقدمه اي بر شناخت ايل ها چادر نشينان و طوايف عشايري |
ايرج افشار سيستاني |
1367 |
|
جغرافياي كوچ نشيني |
رحيم مشيري |
|
سازمان مطالعه و تدوين |
ديدني هاي جهان |
محمود حكيمي |
1370 |
دفتر نشر و فرهنگ اسلامي |
ايران در آينه زمان |
كورزولاويزه |
1381(2001) |
|
سرزمين و مردم ايران |
عبدالحسين سعيديان |
1377 |
(تهران) علم و زندگي |
جامعه شناسي روستايي |
منصور وثوقي |
1366 |
(تهران) كيهان |
پايتخت هاي ايران |
محمد يوسف كياني |
1374 |
(تهران) سازمان ميراث فرهنگي |
كورش (كورش كبير) 1371 |
آلبر شاندور |
1375 |
(تهران) زرين |
باز پيرايي در دهانه غلامان و كوه خواجه |
لوكا مارياني ترجمه احمد موسوي |
1375 |
انتشارات توليدات فرهنگي (ميراث) |
جزيره كيش و درياي پارس |
ايرج افشار سيستاني |
1370 |
(تهران) جهان معاصر |
سنجش زمان در ايران باستان (نوران) |
فريدون خبيري |
1385 |
منبع (تهران) بنياد نيشابور |
از آستارا تا استار باد |
منوچهر ستوده (انجمن آثار مفاخر ملي) |
|
(تهران) آگاه |
ضرب المثل ها و كنايات گرگان |
اسداله معطوفي |
1376 |
(تهران) ايمان |
گوشه اي از تاريخ اجتماعي تهران قديم |
جعفر شعري |
1376 |
(تهران) حسين |
جهان جواهرات |
داريوش اديب |
1369 |
(تهران) يادواره كتاب |
پزشكي سنتي مردم ايران |
ايرج افشار سيستاني |
1370 |
|
شناسايي گويش هاي ايران (اصفهان) |
پژوهش مسعود پور رياحي |
1381 |
ميراث فرهنگي |
فرهنگ مردم لرستان |
سيد ابوالقاسم انجوي شيرازي |
1377 |
افلاك |
درهاي ورودي ايران |
حسين سلطان زاده |
1335 |
پژوهش هاي فرهنگي |
اصول مشتري مداري |
احمد يحيايي ايله اي |
1385 |
شهرداري تهران(انتشارات معتمد) |
تالاب هامون |
هنريك مجنونيان |
1371 |
دفتر آموزش زيست محيطي |
سرگذشت كشتي راني ايران از قديم تا قرن 16 م |
هادي حق ترجمه اميد اقتداري |
1371 |
به نشر |
يكصد روستاي شگفت انگيز |
حسن زنده دل |
|
ايرانگردان |
شناسايي زرتشت |
مهربان خداوندي |
1380 |
(تهران) نشر فروهر |
تاريخ زرتشتيان |
رشيد شهردان |
1363 |
(تهران) نشر فروهر |
تالاب انزلي |
مسعود منوري |
1369 |
(رشت) نشر كليگان |
طبقه بندي و حفظ تالاب ها |
هنريك مجنونيان |
1377 |
(دايره سبز تهران) محيط زيست |
مهمانداري قطار |
مركز آموزش و پژوهش رجاء |
1381 |
مركز ماربين |
چغازنبيل |
گريشمن |
|
اسناد فرهنگي انتشارات ميراث فرهنگي |
عبور از صحراهاي ايران |
دكتر گابريل |
حيات وحش ايران |
اسكندر فيروز |
از ايران چه مي دانيم |
جامعه ايلي در ايران |
روستاهاي شگفت انگيز ايران |
نشر ايرانگردان |
مجموعه شگفتي هاي ايران |
حسن زنده دل |
جلوه هاي جهانگردي عشاير ايران |
حسن زنده دل |
ايران، طبيعت، تمدن براي نوجوانان |
CD |
ايران كهن تر از تاريخ |
CD |
شكوه تخت جمشيد |
CD |
اصفهان بهشتي كوچك |
محمود شايسته (نقش خورشيد) |
راهنماي جامع سفر به اصفهان |
اكسانه بهشتي |
|
www.ir-tmca.com موزه هنرهای معاصر
www.glasswaremuseum.ir موزه آبگینه و سفالیه
www.rezaabbasimuseum.ir موزه رضا عباسی
www.carpetmuseum.ir موزه فرش
www.golestanpalace.ir کاخ موزه گلستان
www.aqm.ir آستان قدس رضوی
www.nationalmuseumofiran.ir موزه ملی ایران
ستودان سنگى
در عصر ساسانيان اموات را در "برجهاى خاموشان " مي نهادند و پس از ريزش كامل گوشته استخوانها را در مسوجى مي پيچيدند و در ستوندانها در آرامگاههايي كه در كمره كوه حفر مي كردند و يا در اتاقهاي مخصوص تدفين جاي مي دادند.در ايران تنها 2 ستوىان سنگي شناخته شده است كه يكي از انها ستودان بيشاپور است كه به نقوش برجسته مزين مي باشد.حجاري آن بسيار ساييده شده و تقريبا فاقد طرح است . نيمرخ اشخاص بوسيله توده اي يكنواخت بر زمينه اى گود ترسيم شده است اگر اين نقوش برجسته را از لحاظ شباهت با ستوندانهاى ساخته از گل پخته مقايسه كنيم در ميابيم كه آنها عبارتند از ميترا و مهر در حالى كه بر گردونه خود –كه اسبان بالدار آنها را مى كشيدند – سوار است .خداى آتش و ربة النوع ناهيد (آناهيتا) در آن به چشم می خورد
در حاشيه شمالي و جنوبي شهر بيشاپور دو ستون سنگي سر از خاك بيرون آورده است كه ارتفاع آنها 4 متر بوده و سر ستونهاي زيبا و حجاري شده دارد
روي يكي از اين ستونها به خط پهلوي اشكانى و ساسانى نوشته شده است
ايوان موزاييك
در انتهاي دالانهاي شرقي مغربي تالار تشريفات دو ايوان وجود دارد كه كف آن با نقش و نگارهاي موزاييكي چهره انسان و گل و گياه پوشانده شده بود . اين تخته هاي موزاييك معرف تصاوير است به طوري كه بر روي بيست و دو تا از اينها دو تصوير مشابه يافت نمي شود اين ثابت ميكند كه هنرمندان ساساني در صدد بودندكه در تجسم تصوير شباهت را مراعات كنند. بر روي تخته هاي ديگر كه بزرگترند يك در ميان تصاوير زنان و مردان كشيده شده است. در اين ميان تصوير يكي از زنان دربار ديده مي شود كه خود را باد مي زند. درباريان با جامه هاي طويل ساكهاي گل بر سر و دسته گلي در دست نشان داده شده اندو مطربه اي برهنه يك ألت موسيقي را با سيم مينوازد. يكي ازقطعه هاي موزاييك در موزه ايران باستان و ديگري در موزه لوور فرانسه وجود دارند
تالار تشریفات
تالار شاپور یکی از بزرگترین آثار معماری دوره ساسانی است كه به شكل چليپا ساخته شده است . تالار چهار ورودي دارد و در هر ضلع ان 4 تاقچه گچ بري شده وجود دارد كه در گذشته روى آن نقاشي و رنگ آميزى شده بود. اطراف تالار را دالانهايى احاطه كرده است