درياچه های تهران و البرز



 درياچه  اميركبير، كرج 
 اين‌ درياچه‌ با 4000 هكتار وسعت‌ در 23 كيلومتري‌ جاده‌ كرج‌ - چالوس‌ در تنگه‌واريان‌ قرار دارد و هواي‌ پيرامون‌ آن‌ نيز در تابستان‌ها خنك‌ و مطبوع‌ است‌. در اين‌ درياچه‌، فعاليت‌هاي‌ ورزشي‌و تفريحي‌ مانند قايق‌ راني‌، ماهي‌گيري‌، اسكي‌ روي‌ آب‌، شنا و پرواز با كايت‌ انجام‌ مي‌شود.

 

درياچه سد لار،لار،تهران
 اين‌ درياچه‌ در 84 كيلومتري‌ تهران‌ قرار دارد و به‌ دليل‌ نزديكي‌ به‌ قله‌ دماوند هوايي‌ خنك‌ وچشم‌اندازهايي‌ زيبا دارد. ورزش‌هاي‌ آبي‌ مانند شنا و اسكي‌ در اين‌ درياچه‌ امكان‌پذير است‌.

 

 

 


 درياچه سد لتيان،لواسانات،دماوند 
 اين‌ درياچه‌ در 25 كيلومتري‌ شمال‌ شرقي‌ تهران‌ قرار دارد و با 330 هكتار وسعت‌ برروي‌ رودخانه‌ جاجرود ايجاد شده‌ است‌. كرانه‌ها و پيرامون‌ اين‌ درياچه‌ گردش‌ گاهي‌ گسترده‌ است‌ كه‌ مردم‌ از آن‌بهره‌ مي‌گيرند.
 
درياچه تاروممج،دماوند
 
 درياچه‌هاي‌ تاروممج‌، ميان‌ دو رشته‌ كوه‌ قره‌داغ‌ در شمال‌ و كوه‌ زرين‌ در جنوب‌ واقع‌شده‌اند و حدود 113 كيلومتر از تهران‌ فاصله‌ دارند. اين‌ درياچه‌ها در مدخل‌ كوه‌ و در ارتفاع‌ 2500 متري‌ قراردارند. و آب‌ آنها از رودخانه‌هايي‌ تامين‌ مي‌شود كه‌ از سمت‌ شمال‌ جريان‌ مي‌يابند. آب‌ و هواي‌ اين‌ منطقه‌كوهستاني‌ است‌. اين‌ درياچه‌ها چشم‌ اندازي‌ زيبا و براي‌ تفريحات‌ آبي‌ از جمله‌ شنا و قايقراني‌ مناسب‌اند وكوهنوردي‌ نيز در دو قله‌ جنوبي‌ و شمالي‌ آنها امكانپذير است‌.


 

 

 

ساير درياچه ها، تهران 
 علاوه‌ بر درياچه‌هاي‌ ياد شده‌ از درياچه‌هاي‌ زير نيز مي‌توان‌ نام‌ برد:درياچه‌ اوان‌ در طالقان‌ به‌ وسعت‌ دو هكتار. درياچه‌ آهنگ‌ در كنار جاده‌ فيروزكوه‌ به‌ سيمين‌ دشت‌ به‌ وسعت‌ نيم‌هكتار. درياچه‌ زيار در كنار جاده‌ هراز به‌ وسعت‌ 5/2 هكتار.

گزارش صعود و شناسایی قله ولیجیا



گزارش صعود و شناسایی قله ولیجیا

حسين نظر

پاييز از راه رسيد و عشق در ما به جوشش درآمد؛ عشق برای تماشای رنگها و باز هم لحظه شماری ديدن بهترين تصويرها از طبيعتی که کمتر پای انسان‌های مخرب در آن قرار گرفته است. اين احساسی است که همه‌ی مريدان طبيعت دارند و هميشه در انتظار تغيير رنگ و حياتی ديگرند.
گروهی متشکل از محمد حاج‌ابوالفتح، حسين نظر، محمد احمدی و احسان دارابی در بامداد 21 آبان‌ماه 1388 از تهران به قصد شناسايی مناطق مرکزی کشور که در حوزه‌ی کوهستانی استان مرکزی قرار گرفته، حرکت کردند. اين گروه با سرپرستی و هماهنگی محمد حاج‌ابوالفتح که هدفی ارزشمند را در زمينه‌ی شناسايی بلندترين قله‌های هر استان و تهيه‌ی نقشه تقريبا کاملی از اين قله‌ها دنبال می‌کنند، تحول شگرفی را در راستای منطقه‌شناسی کوهها و روستاهای آن مکان موردنظر به‌وجود آورده‌اند. اين بار قله‌ی 3370 متری "وليجيا" از جناح شمال-شمال‌شرقی کليد می‌خورد.
دورنمای ويليجيا از مشهد اردهال روز پنجشنبه ساعت 4 بامداد با يک دستگاه نيسان پاترول و مجهز، با هدف شکار زيبايی‌ها به سمت جنوب راه افتاديم؛ خروج از پايتخت تيره و پر هرج و مرج.
از اتوبان تهران-قم و پس از آن اتوبان قم-کاشان که جاذبه‌ی کويرها و دشت‌های اطراف آن حس خوبی به ما می‌داد، به حرکت ادامه داديم تا اندک اندک ارتفاعات مرکزی در آن دوردست‌ها نمايان شدند. کوه‌های کوتاه و بلندی که شايد به جرات زيباترين چين‌خوردگی‌های منفرد در کوير و دشت‌های کم باران ايران محسوب می‌شوند. نزديک به 90 کيلومتر از اتوبان دوم را هم طی کرده‌ بوديم که جاده‌‌ای در جهت غرب و به سمت شهرهای مشهد اردهال و نراق جدا می‌شد. وارد اين جاده‌ی فرعی شديم.
از اينجا فضای طبيعی کاملا متفاوت می‌شود. در يک سو زمين‌های شخم خورده همراه با مردان و زنان سخت‌کوش را می‌بينيم که برای چرخه‌ی معيشتی خود در انتظار زمستان و بهار، چشم به آسمان دارند و در سوی ديگر بخشی از ارتفاعات مختلف که کمتر صعودی به خود ديده‌اند، در برابر ديدگانمان قرار می‌گيرند.
گذر از روستاهای دنج و آرام کنار جاده که فضای تلاش و اميد در چهره‌ی اهالی مهربان و دوست‌داشتنی نقش بسته بود، ما را به وجد می‌آورد. هر از گاهی متوقف شده و با اين عزيزان مقاومت، عشق و تجربه گفتگو می‌کرديم. هر کلامشان نويد زندگی بود.
پس از پشت سر گذاشتن دست کم 25 کيلومتر از اتوبان قم-کاشان، به مشهد اردهال، محل دفن زنده‌ياد سهراب سپهری رسيديم. دستگاه ارتفاع سنج حدود 1800 متر را نشان می‌داد. صبح دل‌انگيزی بود و خيسی زمين ناشی از بارش شب گذشته با بالا آمدن خورشيد کم کمک از بين می‌رفت. در سمت جنوب، قله‌ی مرتفع مشهد اردهال با لايه‌ای از برف پاييزی روی گرده‌های سنگی‌اش شکوه خاصی را در ميان قله‌های منطقه به نمايش گذاشته بود و در سوی غرب، وليجيا با تکه ابر سفيدرنگی که در سينه‌ی شرقی‌اش آرام گرفته بود، ديده می‌شد.
 

شش کيلومتر پس از مشهد اردهال، از جاده‌ی اصلی خارج شده و وارد راهی که در ابتدا از لابلای مزارع و در انتها از ميان دالانی از درختان گردو و بادام ما را به روستای خاوه می‌رساند، شديم. تابش آفتاب از لابلای برگها و تلالوی رنگ‌های پاييزی خواب را از سر همه پرانده بود.

و بالاخره به روستای خاوه‌ی اردهال رسيديم. اهالی می‌گفتند در فصول سرد 400 خانوار در آنجا زندگی می‌کنند که اين رقم در بهار و تابستان به 600 افزايش می‌يابد. محصولاتشان از گندم و جو و لوبيا گرفته تا گردو و بادام و مخصوصا گل‌محمدی می‌رفت. همه چيز قشنگ و رويايی، همه‌ی اهالی مشغول فعاليت روزانه و کودکان بخشی در مدرسه‌ی روستا مشغول درس خواندن و بخشی در کوچه پس کوچه‌های ده در حال بازی ديده می‌شدند.
ابتدا از ميدان اصلی ده که مدرسه‌ی خاوه آنجا واقع شده بود، به سمت جنوب غربی ادامه داده و وارد دشت پهنی شديم که به مزرعه‌ی نهر طويل در کوهپايه‌ی جنوب شرقی ختم می‌شد. در اين جبهه خبری از باغ و درخت و تنوع رنگ‌های پاييزی نبود و همه‌اش مزرعه و کشتزار بود. لاجرم نقشه را باز کرده و در پی يافتن مسيری که پر درخت و پر رنگ‌تر باشد، جستجو کرديم. با توجه به عکس‌های هوايی که قبل از سفر با استفاده از نرم‌افزار Google Earth ديده بوديم، بايد در سوی شرقی و شمال‌شرقی وليجيا به دنبال رنگ‌های پاييزی می‌گشتيم. بنابراين با اطمينان از اينکه مسير جبهه‌ی جنوب شرقی به کارمان نخواهد آمد، روانه شديم تا مگر راهی را از درون روستا به دره‌ای که به جبهه‌ی شمال شرقی اين کوه می‌رفت، پيدا کنيم.
 

پس از گذر از کنار مسجد روستا، وارد جاده‌‌ی خاکی در دره‌ای مشهور به "وی‌در" شديم که از کنار درختچه‌های زرشک و جوی آب به سمت شمال ادامه می‌يافت. جالبتر از هر چيز، وجود يک سد ساروجی در ابتدای اين جاده‌ی خاکی بود که نشان از پيشينه‌ی تاريخی اين منطقه می‌داد. به گفته‌ی اهالی، اين سد در زمان سلسله‌ی سلجوقيان در قرون 5 و 6 هجری شمسی بنا شده بود. به فاصله‌ی چند ده متر جلوتر از سد و در سمت راست جاده يک منبع آب بتنی نيز وجود داشت. قمقمه‌ها را از آب سردی که از منبع سرريز می‌شد، پر کرديم.

آب‌بندهايی به فاصله‌ی چند صد متر از هم روی رودخانه‌ی جاری در اين دره ساخته شده که هر از چندی در پس خيز جاده يکی از آنها ناگهان پيدا می‌شد: با برکه‌های زلال در پشت آب‌بندها و نيزارهايی در اطراف آن.
پس از پشت سر گذاشتن نزديک به 5 کيلومتر در دره‌ی "وی در" به يک پرچين نگهداری گوسفندان رسيديم. از آن نقطه دو دره، يکی در جهت شمال جدا می‌شد که پهن‌تر از دره‌ای بود که کمی به سمت غرب متمايل می‌شد. اهالی محل اين تقاطع را "دهانه‌ی برزگر"، دره‌ی شمالی را "برزگر" و دره‌ی سمت چپی را که درختچه‌های زرشک در کنار جوی آبی در آن ادامه می‌يافت، "درب لاهون" می‌ناميدند. جاده‌ی جيپ‌رو در دهانه‌ی برزگر تمام می‌شد. از مشخصه‌های اين محل، چند درخت بيد مجنون است که روی نقطه‌ی جدايش دو دره سايه‌ افکنده‌اند.
 

از دهانه‌ی برزگر، هيچ نمايی از قله برايمان قابل رويت نبود. درب لاهون از دو جنبه نسبت به دره‌ی برزگر برتری داشت. نخست اينکه، مسير پاکوب کم‌رنگی در آن وجود داشت و مهم‌تر از آن، به سمت غرب متمايل می‌شد. بنابراين برای صعود يال شرقی ويليجيا، راهی درب لاهون شديم.

با آغاز کوهپيمايی، نم نم باران هم آغاز شد تا اينکه کمی جلوتر به يک دو راهی ديگر رسيديم. دره‌ی سمت راستی که به سوی شمال ادامه می‌يافت، "سنگ سبز" نام داشت و دره‌ی سمت چپی که بيشتر به سمت غرب منحرف می‌شد، "اسماعيل‌آباد".
ديگر غروب فرا می‌رسيد و بايد جايی را برای برپايی چادرها پيدا می‌کرديم. با وجود بارش باران و جويی که در آن حوالی جريان داشت، دره‌های اسماعيل‌آباد و درب لاهون محل امنی برای شب‌مانی نبودند. بنابراين به "وی در" بازگشتيم.
بهترين نقطه برای شب‌مانی روی تاج يکی از آب‌بندها بود. باران کم کم قطع شد. چادرها را بر پا کرديم و در کنار آرامش درختان بيد و صدای شر شر آب به همراه رقص آتش و دلربايی ماه شامگاه پنجشنبه، 21 آبان را گذرانديم.
 

صبح روز جمعه به دو راهی دوم بازگشتيم. با توجه به نقشه، اسماعيل آباد بهترين و کوتاه‌ترين مسير رسيدن به يال منتهی به وليجيا است. آن را ادامه می‌دهيم. درختچه‌های زرشک همچنان همراهيمان می‌کنند که به دو راهی سوم می‌رسيم. روی کوه مشرف به اين دو راهی، سنگی شبيه يک آدمک مشخص است. دره‌ی سمت راست اين کوه، "دينوا" و دره‌ی سمت چپ "رکهای اسماعيل آباد " نام دارد. باز دره‌ی سمت چپی را پيش می‌گيريم. در اين دره ديگر آثاری از درختچه‌های زرشک نيست و جای آنها را درختچه‌های پر از تيغی می‌گيرند که بايد با حواس جمع از لابلای آنها گذر کرد. جوی آبی که از دره‌ی "وی‌در" در کنارمان بود، از چشمه‌ای در دره‌ی رکهای اسماعيل‌آباد سرچشمه می‌گيرد. بالای اين چشمه که می‌رسيم، يک مجموعه‌ی نعلی شکلی از کوه‌های به هم چسبيده می‌بينيم که يال نرمی آن را به دو نيم تقسيم کرده و به آرامی به سمت قله‌ی وليجيا ارتفاع می‌گيرد و در انتها با يک گرده‌ی سنگی به قله متصل می‌شود. بعد از حدود يک ساعت و ربع من، محمدها و احسان روی قله‌ی 3370 متری وليجيا می‌ايستيم و سرود پيروزی را می‌خوانيم. از آن بالا، آبادی کروگان که از جمله روستاهای بخش جاسب است در سمت شمال‌غربی، شهر نراق در سوی جنوب‌غربی و قله‌های برفخانه و پلنگ‌آبی در افق شمالی و شمال‌شرقی ديده می‌شدند. همچنين در سمت جنوب‌شرقی يک يال سنگی که ريزشی هم به نظر می‌رسيد، قله را به مزرعه نهر طويل متصل می‌کرد. از آن بلندا به ايران بزرگ و کهن می‌باليم و احساس غروری به ما دست می‌دهد و پس از دقايقی چند با اميد به آينده‌ای نزديک که برای ثبت زيبايی ديگر بر قله‌ای ديگر فراز آييم، راه بازگشت را پيش می‌گيريم.

برگرفته از سایت : قلمرو کوهها ایران

گزارش برنامه غار نوردي ، غار قلعه كرد

گزارش برنامه غار نوردي ، غار قلعه كرد


21 و 22 بهمن 1382

اعضاي برنامه : هادي صابري – حميد شفقي

خداوند پاكي و راستي ، خداوند بزرگي و مهر ، خداي تمام زيباييها و خدايي كه توصيف كردن تو در حد و اندازه بندگان ناقص نيست . هر بار كه نمونه اي از كارهاي تو را مي بينيم در حال بزرگترين عبادت هستيم و نماز طبيعت بي رياترين نمازهاست . زيباييهاي شگفت انگيزي كه بي شك كوچكترين قسمت از عظمت تو را پر نمي كنند براي ما قابل هضم نيست و انسان متوجه اوج كوچكي خود مي شود .
  با توجه به صحبتهايي که در مورد تعطيلات 22 بهمن کرده ايم ، تصميم به پيمايش غار قلعه كرد مي گيريم . غاري كه با وجود نهايت زيبايي كمتر مورد توجه غار نوردان حرفه اي قرار گرفته است . تيم دو نفره ما متشكل از من و دوستم هادي صابري صبح روز سه شنبه 21 بهمن ماه 1382 به سمت همدان حركت مي كنيم . مسير اوليه ما شهر آبگرم است . اين شهر در نيمه راه همدان و در استان قزوين قرار گرفته است .

در آبگرم پياده مي شويم. بايد سواري دربست به مقصد ده قلعه كرد بگيريم . سواريها با ديدن كوله هايي بر پشت ما احساس مي كنند كه روز كاسبي آنها فرا رسيده است . خلاصه چانه زدن ما به جايي نمي رسد و تصميم مي گيريم كه گشتي در شهر بزنيم تا شايد يك انسان منصف در اين شهر پيدا كنيم . در اين بين با فردي به نام رضا فتح خاني آشنا مي شويم . او از اهالي آبگرم است و فردي خوش برخورد و متفاوت از چيزهايي كه در ديگران ديده بوديم نشان مي دهد . خلاصه با آقا رضا كنار آمده و قرار مي شود او ما را با كرايه 3000 تومان به ده قلعه كرد برساند . ( سواريهاي ديگر تقاضاي 5000 تومان مي كردند !! ) . خلاصه در جاده اي آسفالته در دشتي وسيع به سمت ده قلعه كرد حركت مي كنيم . دهاتي مانند علي آباد ، چنگوره ، حصار ارمني را رد مي كنيم . رودخانه خررود كه در اين فصل آب كمي دارد در وسط دشت با پيچ و خمهاي زياد شبيه به ماري بزرگ مي گردد . ده قلعه كرد در كيلومتر 40 اين جاده است . به قول آقا رضا 70 درصد اهالي اين منطقه در تهران آهن فروشي مي كنند . 20 درصد زراعت و بقيه به قاچاق اسلحه و مواد مخدر مشغولند . به هر حال با آقا رضا كاملاً رفيق مي شويم و آقا رضا سفارش ما را به يكي از اهالي ده مي كند . دهانه غار در ضلع جنوب غربي ده قرار دارد . تا دهانه غار تقريباً نيم ساعت راه مي باشد . دهانه غار نسبتاً بزرگ است و در حدود 15 متر طول و 10 متر ارتفاع دارد . وسايل خود را آماده كرده و پس از خوردن غذايي به سمت داخل غار حركت مي كنيم . مجبوريم كوله هاي بزرگ خود را نيز تا دهانه فرود غار ببريم تا امنيت داشته باشند . از دهانه غار به سمت داخل كم كم راهرو باريك شده تا جايي كه مجبوريم به حالت خزيدن در اين راهرو حركت كنيم . بعد از حدود 20 متر راهرو عريض شده و به تالار چاه مي رسيم . در اين قسمت يك طنابچه را دور يك سنگ آهكي سوراخ شده بلوك مي كنيم و كارگاه فرود مي زنيم . فرودي به ارتفاع 12 متر كه كاملاً در فضا مي باشد . در پايين فرود وارد تالار اصلي غار مي شويم . تالاري بسيار بزرگ و وسيع كه خود به چندين راه تقسيم مي شود . ته طناب را دور يك استلاگميت گره مي زنيم تا طنابمان دودر نشود . تصميم مي گيريم از راههاي سمت چپ شروع كنيم . تعدادي از راههاي كف و سقف را امتحان كرده و به بن بست مي خوريم . يك راه گربه رو را به صورت خزيده داخل رفته و به يك حوضچه آب مي رسيم كه در گوشه آن تعداد زيادي استخوان انباشته شده است . و در نهايت بن بست است . مسير را بر گشته و به سمت جلو ادامه مي دهيم .

 

از پله اي به ارتفاع 4 متر صعود كرده از داخل گربه رويي بسيار تنگ و به طول 2 متر وارد تالار بعدي مي شويم . در اين تالار تعدادي استلاگميت و استلاگتيت به طوري قرار گرفته اند كه انگار شخصي را در وسط خود محاصره كرده اند . نام اين تالار را محاصره مي گذاريم و از سوراخي به اندازه 70 سانت در 50 سانت كه به شكل دهان يك مار است وارد تالار بعدي مي شويم . در اين تالار تازه احساس مي كنيم كه اين غار بسيار بزرگ و گسترده است . تالاري به طول 50 متر و ارتفاع 2 متر و عرض 7 متر كه هزاران تزئينات سوزني آهكي از سقف آن آويزان است و در دوطرف استلاگميتهاي فوق العاده زيبا شكل گرفته است . اسم اين تالار را تالار شياطين مي گذاريم . تالار شياطين در همان ابتدا مسيري به سمت راست دارد كه اين تالار سمت راستي تالاري است با سقفي در حدود 10 متر و استلاگميتهاي فوق العاده بزرگ و متفاوت با تالار شياطين كه ما نام آن را تالار فرشته ها مي گذاريم . تالار فرشته ها و تالار شياطين به موازات هم جلو رفته و به تالار بسيار بزرگ و با عظمتي مي رسند. اين تالار به قدري وسيع است كه شايد فقط خود اين تالار اندازه يك غار رودافشان ، بزرگ باشد ( با اين تفاوت كه هيچ كدام از تزئينات آهكي اين تالارها شكسته نشده و دست نخورده است ) . اسم اين تالار را ضيافت مي گذاريم . در گوشه سمت چپ اين تالار يك رديف آهكي به طول 10 متر و ارتفاع 2 تا 5 متر شكل گرفته است كه انگار گروهي آدم انگشتان خود را به سوي آسمان گرفته اند . از پشت سنگ انگشتها به سمت جلو رفته و تعدادي گربه رو را پيموده و به بن بست مي خوريم . مسير را به سمت جلو ادامه داده و به پله اي لغزنده به ارتفاع 5 متر مي رسيم كه از داخل گربه رويي باريك به تالار بعدي مي رسيم .

 

در اين قسمت وارد يك راهروي به عرض 50 سانت مي شويم كه در دو طرف آن تشكيلات آهكي به مانند نگهبانان راهرو ايستاده اند . نام اين راهرو را راهروي نگهبان مي گذاريم و از يك سوراخ باريك گذشته و از پله اي به ارتفاع 5 متر پائين مي آييم. وارد راهروي ديگري مي شويم و اين راهروي به طول 50 متر و عرض 5 متر را به سمت جلو ادامه مي دهيم. تعدادي از گربه روهاي اين تالار به تالارهاي ديگري متصل مي شوند و مجددا به همين تالار بر مي گردند . در انتهاي اين راهروي عريض يك پله به ارتفاع 6 متر را صعود كرده از كنار قنديلهاي وحشت انگيز سقف عبور مي کنيم و وارد تالاري سربالايي مي شويم . اين تالار به سمت بالا بن بست مي شود و به سمت پايين وارد همان راهرو مي شود . ولي در اينجا يك شكاف وجود دارد كه از اين شكاف وارد يك تالار زيباي آهكي نمكي مي شويم .اين تالار پس از چرخشي ،از طريق يك مسير گمراه كننده به راهروي اصلي برمي گردد . ساعت 5:30 است . به سمت محل فرود برگشته و با گري گري و پروسيك باخ من صعود مي کنيم. وسايل را به دهانه غار آورده و چادر مي زنيم و پس از خوردن غذا به خواب عميقي فرو مي رويم.

صبح ساعت 9 آماده دومين پيمايش مي شويم . فرود رفته و خود را به سنگ انگشتها مي رسانيم. اين بار به سمت راست تالار بزرگ ضيافت حركت كرده و تازه متوجه مي شويم اين غار چقدر عظيم و بزرگ است . سنگهاي بزرگي كه از سقف بر زمين افتاده است ( بر اثر زلزله سال 80) وكف تالار كه صداي پوكي ميدهد هر كدام به نوعي جذاب است . تالار ضيافت تعداد زيادي تالار فرعي در سمت چپ و راست خود دارد . اين تالارها اكثراً به همديگر منتهي مي شوند و يا به گربه رو هايي كه در تعدادي از آنها به دليل تنگ بودن گير مي كرديم و بازگشت با مشكل و صرف انرژي فراوان همراه بود . به هر حال تالار عظيم ضيافت را به سمت جلو ادامه داده و از تالارهاي بزرگي مثل آمفي تئاتر رد مي شويم . اين سالن مانند صندليهاي بيشماري بود كه در كنار هم چيده شده باشند و آماده اجراي يك مراسم ! پس از مدتي حدود 1 ساعت راه رفتن به سمت جلو به يك گربه رو مي رسيم . خود را به زور از ميان اين گربه رو به داخل مي کشانيم. واقعاً صحنه اي را كه ديديم هر كسي بايد خود ببيند و من قادر به توصيف زيبايي آن نيستم .

از اين گربه رو وارد تالار عظيم ديگري شديم كه مانند دهان و دم يك اژدها بود . نام اين تالار را كام اژدها مي گذاريم. از راهرويي با طول 15 متر و عرض 1 متر و ارتفاع 2 متر به تالار ضيافت برمي گرديم. در سر راه به تالاري شبيه به يك سوراخ بسيار بزرگ با تزئينات آهكي فوق العاده مي رسيم . راهمان را به سمت مسير فرود ادامه داده و خود را به وسايل مي رسانيم . وسايل را جمع كرده و اين غار را با آرامش فوق العاده خود به حال خود رها مي كنيم . با آقا رضا تماس گرفته و او ما را به شهر آبگرم مي رساند . همچنين او غار ديگري را در نزديكي آبگرم به ما نشان مي دهد كه گفته شده كوهنوردان زنجان 13 ساعت در اين غار جلو رفته اند و با مشكل كمبود اكسيژن مواجه شده اند و برگشته اند . پيمايش اين غار را به برنامه بعدي محول مي كنيم . آقا رضا كه ديگر كلي مخلص او شده ايم لطف كرده و ما را در شهر آبگرم مي گرداند. گشتي زده و با هم ناهار مي خوريم . سپس وسايل خود را به رضا سپرده در آبگرم خستگي غار را از تن خود در آورده و سرحال و شاد به سمت كرج بر مي گرديم .

تالار چاهتالار حجله
در اين غار نه خبري از فركانسهاي مزاحم جامعه بود و نه خبري از تمدن ويرانگر بشر . در اينجا فقط سكوت مطلق بود و گاهي قطره هاي آب از سقف پرواز كرده و در دل حوضچه اي شيرجه مي رفتند . آرامش اين صدا فوق العاده بود . در اينجا فقط آرامشي بود كه خالق توانا در آن دست داشت . در اينجا نه خبري از نامرديهاي روزگار و نه خبري از دروغهاي افراد ، بلكه تنها خبري كه بود پيغام آرامش بود .

تصوير 1- سنگ انگشت ها
تصوير 2- تالار شياطين
تصوير 3- سد سنگي که جلوي آب تشکيل شده
تصوير 4- تالار چاه
تصوير 5- تالار حجله

عکس ها از حميد شفقي و هادي صابري

webmaster@mountainzone.ir

از درياچه اوان تا درياچه شاه سفید کوه

به نام خالق بى همتاى كوهستان

از درياچه اوان تا درياچه شاه سفید کوه

جعفر مسگريان
تير 1382

دريکی از روزهای گرم تابستان سفری فراموش نشدنی را در کوههای سرسبز الموت قزوين برنامه ريزی می کنيم . مسيری که درادامه به آن می پردازيم مسيری زيبا وبه يادماندنی است که درمدت زمان کوتاهی ما را از کوههای شمالی قزوين به سواحل جنگلی خزر راهنمائی می کند و با ديداراز دو درياچه کوهستانی زيبا وامامزاده ای بربلندای يک کوه ، به مرز کوههای مه گرفته وپوشيده ازجنگل شمال وارد می شويم با يک راهپيمائی خاطره انگيز درريزش مه وهجوم جنگل در گالش محله(رامسر) برسواحل خزر گام می نهيم.


روز اول : 26 تير 1382
پس از مدتها انتظار در ترمينال قزوين با مينی بوسی که قراراست به معلم کلايه برود، راهی می شويم . معلم کلايه با داشتن بيشترين جمعيت متمرکز، مرکزيت دره تاريخي و پر برکت الموت را تشکيل می دهد.
همچنان که برروی گردنه قسطين لار ارتفاع می گيريم شهرقزوين درزيرپايمان کوچک و کوچک تر و اشتياقمان برای ديدن درياچه بيشتر و بيشترمی شود. در آن سوی گردنه به دشت وسيعی موسوم به رجائی دشت وارد می شويم ، در بالای تپه های اطراف درختان سنجد و درختان بلند سپيدار خودنمائی می کنند . از گردنه آرام ارتفاع کم کرده و به سمت دره الموت پيش مي رويم . در حالی که ساعتي از ظهر گذشته و چشمانمان گرم شده است در دوراهی روستای ديکين بايد مسيرمان را عوض کنيم . يک سواری ما را از ديکين تا زوار دشت در پای درياچه خواهد برد. روستای سرسبز زرآباد را پشت سر می گذاريم و در آن سو به يکباره خود را بر روی درياچه نيلی رنگ اوان درمی يابيم که در زير آفتاب سوزان امواج خود را به دست نسيم ملايمی سپرده است . دور تا دور درياچه توسط نيزارهای بلندی پوشيده شده است . 

  آن سوی درياچه و به دور از هياهوی شناگران در کناره ای سرسبز ، هر آنچه که برای ناهار داريم رو ميکنم . تا ما تنی به آب بزنيم دوستان زحمت ناهار را مي کشند. ساعت 4 بعد از ظهر است هوا هنوز گرم است و تصميم بر اين است که با خنک شدن هوا راهپيمايی خود را به سمت دره موسوم به کوچال آغاز نماييم. راه دره دراين فصل از زيبايی و سرسبزی خاصی برخوردار است . اين راه از سمت چپ درياچه تا زير آبشار ادامه دارد و از آنجا با ارتفاع گرفتن از رودخانه در سمت راست بر روی يال منتهی به قله خشچال قرار می گيرد.
ساعت 18:45است هوای سنگين و مرطوب اطراف درياچه خيلی سريع همه را خيس می کند . دره سرسبز و پر از گلهای گلپر و سپيدارهای بلند است که شباهت نزديکی با دره لالون در تهران دارد . راه را ازميان باغها و مزارع در پيش می گيريم پس از 2ساعت کوهپيمائی با توجه به تاريکی هوا در مکان مناسبی به نام چشمه گلپری کوله ها را زمين گذاشته درسکوت دره وغرش رودخانه شب را به صبح می رسانيم.

روز دوم : 27 تير 1382
ساعت 6 صبح با نوشيدن يک ليوان چای راه را در کنار آب ادامه می دهيم ، دره به چپ و راست می پيچد وهمچنان کمتر نشانه ای از صخره های خشچال را می توان ديد بعد از گذر از کنار آبشاری کوچک در سر يک دو راهی در بستر رودخانه جهت خوردن صبحانه می ايستيم.
در دورنمای مسير، آبشاری بلند و رگه هائی صخره ای ديده می شود و از آنجائی که کوله هايمان سنگين است ترجيح می دهيم که درکنار رودخانه ادامه مسير داده و در آخرين مرحله آب مورد نياز را برداشته وبر روی يال تغيير جهت دهيم . با رسيدن به انتهای رودخانه کار دشوار می شود و شيبهای ريزشی پيشرفت را کند می کند.
درنزديکی آبشار حرکت سريع يک گله 12 تائی کل و بز در زيرپايمان خستگی را از تنمان مي زدايد . در بالاتر پلکانی سنگی است که به انتهای بالائی آبشارمي رسد و چاره ای جز دست به سنگ شدن نيست . سرچشمه آبشار در بالا جويباری کوچک است که ازميان بوته های بي شمار گلپر سرازير می شود، پس از آن سنگ نوردی جانانه ، حال بايد راه را ازميان بوته های وحشی بازکنيم . کمی بالاتر در کنار آخرين چشمه و ميان بوته ها سايبانی ساخته وهمراه چوپانی که در آنجا بود ناهار می خوريم. 

.
ساعت 14:45 با راهنمايي چوپان مسير را تا رسيدن به راههايي كه عشاير اطراف از آنها براي جا به جا كردن احشام و وسايلشان استفاده مي كردند ادامه مي دهيم ساعت 16:00 به هسيج جايگاه ييلاقي چوپان هاي اوان مي رسيم . بعد از مدتي شيب تندي را شروع می کنيم . خاك سطح شيبدار به طرز عجيبي به هم چسبيده است و راه رفتن روي آن همان طور سخت . وزش باد كه از ساعتي قبل آغاز شده است با قرار گرفتن ما بر روي گردنه اي كه دامنه جنوبي خشچال را به دامنه شمالي آن وصل مي كند به اوج خود مي رسد . دامنه شمالي سرسبز و پوشيده از بوته هاي كوچك وبزرگ است و در دره هايش يخچال هاي كوچكي وجود دارد كه با وجود گرمي هوا هنوز برف دارند . هنوز ما نمي دانيم كدام يك از قله هايي كه مي بينيم خشچال است . محلي ها به كل اين منطقه خشچال مي گويند .
  ساعت 19:00 بالاخره به پايين قله خشچال مي رسيم . با توجه به نزديكي غروب آفتاب از صعود قله صرف نظر مي كنيم ، کمی پائين تر از گردنه سنگ چينی است در دامنه شمالی قله وآغاز دره اشکور . جبهه شمالی خشچال ديواره ای با پنج ستون صخره ای بزرگ است که گويا وظيفه آنها نگهداری قله از سقوط می باشد! در بين ستونها جويبارهای کوچکی جريان دارند ، سنگ چين ما از دو تکه سنگ بزرگ که ازديواره جدا شده تشکيل شده است . کمی آن طرف تر چشمه اي و بركه اي با آب فوق العاده سرد است . شام را در تاريكي مي خوريم و قبل از ساعت ده به خواب فرو مي رويم .




روز سوم : 28 تير 1382
شب را در سكوت مطلق كوهستان با آسمان پر از ستاره اش گذرانديم . ساعت 6 صبح در هوائی سرد به سرعت وسايلمان را جمع آوري مي كنيم وهمچون ديروز راه مالرور را ادامه می دهيم . ما دقيقاً در جهت شمال حركت مي كنيم . در غرب دره اشكور قرار دارد . پس از مدتي در سمت راستمان دره پوشيده از مه دوهزار و جنگل ابتدايش و قله برف گرفته سيالان را مي بينيم .
ساعت 10:00 با ديدن چادرهاي عشاير براي برداشتن آب ارتفاع كم مي كنيم . وقتي به چشمه مي رسيم با دعوت پيرزني كه بيرون چادر ايستاده براي خوردن چاي مواجه مي شويم . شوهر پيرزن مردي خونگرم است كه كمي هم از ديدن ما متعجب شده است .آنها اهل يكي از روستاهاي دره الموت هستند و براي بهار وتابستان به اين محل كه پلهم دشت نام دارد مي آيند . بعد از خوردن چاي ، سفره ای پهن و كم كم لبنيات مختلف برآن ظاهر مي شود : سرشير، ماست ، پنيري كه زيره دارد ، نان و در آخر هم دوغ .
ساعت 11:00 است ناچار بايد عشاير خونگرم را ترك كنيم و راه بيفتيم . ادامه مسير ما را به پاي شاه سفيد كوه مي رساند ، اين قله را ديروز از روي گردنه اي كه ما را از جنوب خشچال به شمال آن آورد ديده بوديم . همان موقع شكل خاص آن توجه ما را جلب كرده بود . قله اي با سنگ های سفيد و بي آب وعلف در ميان سرسبزي اطراف .
صعودقله يک ساعت زمان می برد . ساعت 13:20 است وما برفرازقله، روي قله امامزاده اي است كه محلي ها آنرا آقا خطاب مي كنند . امامزاده بقعه اي سبز رنگ است كه تعداد زيادي پارچه سبز به آن بسته شده است . در كنار امامزاده كلبه اي است از سنگ و چوب . از اينجا علم كوه ، درفك و سماموس را مي توان ديد . اينجا مرز آخرين رشته البرز است که مشرف بردرياست واز سيالان وشاه سفيدکوه گذشته و تا سماموس ادامه دارد . لازم به ذکراست که مسير را مي توان از سمت چپ شاه سفيد کوه و بدون نياز به صعود آن نيز ادامه داد و ازچشمه ای که در زير قله وجود دارد استفاده نمود.
 

از فرط خستگي درون كلبه به خوابی نيم ساعته فرو رفته و سپس به پايين سرازير مي شويم . درياچه زيبا و كوچكي درپائين قله ما را به طرف خود مي كشد . دو چشمه كوچك در بالاي درياچه آب آن را تامين مي كند و مازاد آب درياچه از پايين آن سرازير مي گردد . پس از آب تنی و صرف ناهار به سمت دره مه آلود پايين آن راه ميفتيم . كمي پايين تر از درياچه گله اي گاو مشغول چرا هستند . با وجود آنها مطمئن مي شويم تا اولين آبادي فاصله زيادي نداريم . كنار رودخانه به راه خودمان ادامه مي دهيم . هر چه پايين تر مي رويم مه غليظ تر مي شود . يك ساعت بعد به چند كلبه و تعدادی چوپان برخورد مي کنيم که مشغول دوشيدن گوسفندهايشان هستند . آنها اين دره را ميان دشت مي نامند . ما را به صرف چاي دعوت مي كنند . درون يكي از كلبه ها مي رويم كه آتش بزرگي در آن روشن است و ديگ بزرگي هم بر روي آن قرار دارد . با چاي و ماست و نان محلي كه آن را با آرد و شير در قالب هاي خاصي تهيه مي كنند از ما پذيرايي مي كنند .

ساعت 18:00 با وجود مه غليظ كه تنها چند متر جلوتر را مي شود ديد به راه مي افتيم . با توجه به گفته هاي چوپان ها بايد درامتداد رودخانه ارتفاع کم کنيم تا به روستائی به نام لاكتراشان برسيم . هر چه جلوتر مي رويم نشانه هاي جنگل آشكارتر مي گردد . ابتدا درختچه هاي زرشك و بعد درختاني عجيب كه تنها تنه وبرگ دارند و در آنها خبري از شاخه نيست و در آخر هم جنگل انبوه و پوشيده از درختان گوناگون . مه آنقدر غليظ شده است كه همگي خيس شده ايم ، بيشتر باران ريز است تا مه . راه رفتن در كنار رودخانه در قسمتهايي با توجه به لغزنده بودن مسير دشوار است . پس از مدتي به يك دوراهي مي رسيم كه با توجه به ردپای گاوها راه بالايي را انتخاب مي كنيم كه از رودخانه اصلي جدا مي شود و بر خلاف مسير آب ادامه مي يابد . بعد از سربالائی کوتاهی ساعت 20:45 به لاكتراشان مي رسيم . لاكتراشان آبادي است ييلاقي در دل جنگل و فرو رفته در مه ، بدون جاده ماشين رو وبدون برق . تنها يك دفتر مخابراتي بي سيم براي ارتباط با دنياي خارج . در همه كوچه هايش گاوهاي بزرگ با شاخهاي ترسناك مشغول بازگشت به طويله هايشان هستند . مغازه اي براي خريد وجود ندارد ، تنها پير زني در خانه اش سيگار و بيسكويت مي فروشد . پيرزن پيشنهاد می کند که اتاق خالی ای را که در کنار منزلش هست برای شب ماندن به ما بدهد و خيلي سريع اتاق را آماده مي كند. جارو مي زند ، حصير پهن مي كند و روي آن گليم نمدي . هيزم مي آورد و بخاري هيزمی را كه در گوشه اي از اتاق قرار دارد روشن مي كند تا لباسهايمان خشك شود . مي خواهد برايمان رختخواب بياورد ولي ما او را از اين كار منصرف مي كنيم . با تاريك شدن هوا پسر پيرزن برايمان چراغ گردسوز مي آورد . نامش منصور تالشي است و تابستانها به همراه خانواده و گاوها وگوسفندانش به لاكتراشان مي آيد . درمورد وجه تسميه لاکتراشان مي گويد که درزمان هائی نه چندان دور حرفه اصلی مردم اينجا تراش قاشق و چنگال هائی از جنس نوعی چوب به نام لاک بوده است .


روز چهارم : 29 تير 1382
ساعت 7:45 از خواب بيدار شده وپس ازخوردن صبحانه آماده رفتن مي شويم . آقا منصور به همراه پدرش براي خدافظي از ما مي آيند، لاكتراشان را در حالي كه هنوز مه آلود است ولي از گاوهايش خبري نيست ترك مي كنيم . چقدر بيرون رفتن از بهشت سخت است ، بعد از يك ساعت حركت در جنگل و كنار رود به محله ييلاقي ديگري با نام ليگا مي رسيم . برای رسيدن به ليگا بايد بعد از لاکتراشان و پس از عبور از پل رودخانه به سمت چپ ، کوه کوچکی را آن سوی دره ميان دشت بالا می رويم .
بعد از حدود نيم ساعت کوهپيمائی از ليگا به يک جاده خاکی می رسيم . اين جاده، رامسر را به دره اشکورات و از آن سو قزوين متصل می نمايد . نام اينجا ايستگاه شيالان است . از شيالان تا شهرستان گالش محله دو ساعت ونيم ( باماشين) و در مسيری کاملا ً جنگلی و پرپيچ وخم و روستاهای فراوان مانند پلهم جان ، صلوات کوهی ، جنت رودبار ، اکراسر ، دالخانی ، پيازکش طول می کشد.

اعضای گروه: سيد زين العابدين حسينی ، جعفرمسگريان ، مجتبی سلطانی و مولود سلطانی

تصوير 1- درياچه اوان در پای خشچال
تصوير 2 - قله خشچال
تصوير 3- جبهه شمالی خشچال
تصوير 4 - درياچه شاه سفيد کوه
عکس ها از جعفر مسگريان

شناسايي چاه ديو



شناسايي چاه ديو



اسماعيل نصرالهي

زمستان 1383

اين عارضه طبيعي كه از نشست و شسته شدن لايه هاي زيرين بر اثر گذشت زمان طولاني ايجاد شده است به چاه ديو مشهور است. طبق گويش محلي به اين چاه «ديو قويوسي» يعني چاه ديو گفته مي‌شود.

گزارش شناسايي و نقشه‌برداري از چاه ديو:
بر اساس اطلاعاتي كه از محلي‌ها مبني بر وجود يك چاه عميق وبزرگ، در كوههاي اطراف روستا شوربلاغ به دستمان رسيد. تيم غارنوردي كانون كوه و جوان (NGO) به محل اعزام شد و طي دو برنامه موفق به شناسايي اين پديدة زيباي طبيعي شد. در برنامه اول كه برنامه ای بسيار خسته‌كننده و طولاني بود محل دهانة چاه شناسايي شد و نحوه‌ي فرود رفتن به اين چاه بررسي و ليست وسايل مورد نياز تهيه شد.
طي برنامه ديگري ، يك تيم هفت نفري براي شناسايي نهايي و نقشه ‌برداري به منطقه فرستاده شد.

چاه ديو:
اين چاه داراي دهانه ای به ابعاد 25*20 متر و عمق تقريباً 70 متر مي‌باشد.
جنس بدنة اين چاه عمدتاً از بلور نمك، ژيپس و خاك رس مي‌باشد. ديوارة شمالي اين چاه كاملاً از سنگ ژيپس و سنگ‌هاي رسوبي بوده و تشكيل چندين كلاهك داده است. بستر اين چاه از خاك رس و سنگهاي آهكي و سنگ نمك مي‌باشد.
ديوارة شمالي اين چاه داراي يك يا دو دهانة غار مانند مي‌باشد كه از آن به داخل چاه آب نمك بسيار غليظ چكه مي‌كند. كه در همان سمت از ديواره از عمق 20 متر به پائين تشكيل قنديل‌ها و بلورهاي زيباي نمك داده است كه بسيار چشم‌نواز مي‌باشد.
آب نمك كه از طبقات بالاي اين چاه به پائين جريان دارد تشكيل چند نوع قنديل و تشكيلات نمكي داده است. ازجمله تشكيلات گل كلمي، بلورهاي مجزای نمك و بلورهاي مركب كه بسيار زيبا و بي‌مانند مي‌باشند. در تمام ديوارة چاه پرندگانی لانه كرده‌اند كه عموماً كبوتر مي‌باشند. لازم به ذكر است در انتها ، چاه به غاري ختم مي‌شود كه به علت بالا آمدن گل و لاي بر اثر بارندگي كه مسير را بسيار تنگ و غير قابل عبور ساخته بود ، بعد از 10 متر از پيشروي بيشتر به داخل اين غار صرف نظر كرديم.
تيم بعد از بررسي‌هاي نهايي تصميم گرفت كه از ديوارة جنوبي چاه فرود رود. دهانه اين چاه طبيعي در بالاي كوههاي كم ارتفاعي قرار دارد. سازه و بستر منطقة عموماً نمك و آهك مي‌باشد. كه رس دانه ريزي آنها را در بر گرفته است. ايجاد كارگاه براي فرود به علت خاكي بودن دهانه غير ممكن به نظر مي‌رسد. ما براي رفع اين مشكل ميخهاي بلندي به طول 120سانتی متر ايجاد نموده و با يك كارگاه سه ميخ يك اتصال بسيار مطمئن ايجاد نموديم. ديوارة جنوبي تا عمق 40 متري كاملاً از خاك و سنگ مي‌باشد واز اين عمق به پائين  به يك لايه بلوري از جنس نمك مي‌رسد كه از جاذبه‌هاي اين چاه مي‌باشد . ما بعد از يك فرود 50 متري به يك شيب نسبتاً تندي رسيديم که به عمق مي‌رفت و براي فرود نيازي به طناب نبود. بعد از اين شيب به مقطع انتهاي چاه مي‌رسيم كه به شكل بيضي بوده و ابعاد آن 6*4 متر مي‌باشد.
همانطور كه اشاره شد روي ديوارة شمالي اين چاه چند حفرة‌ غار مانند به چشم مي‌خورد كه شناسايي آن به برنامة ديگري موكول گرديد. دسترسي به آن حفره‌ها به علت اينكه زير كلاهك قرار دارد دشوار مي‌باشد.
اين دهانه در عمق 20 متري و درون لايه ای آهكي ايجاد شده است و در آن آب جريان ضعيفي دارد.

آدرس چاه ديو:
واقع در كيلومتر 7 جاده كرج - ماهدشت ، روستاي شوربلاغ ، روي كوههاي جنوب غربي روستا
تیم شناسايی : اسماعیل نصرالهی – بیتا سلیمانی – علی کمیجانی – حامد مسعودی نسب
تیم اکتشاف : اسماعیل نصرالهی – مجید ثقفی – مهدی صادقی – حمید قره گوزلو - حامد مسعودی نسب – کامران صفری – رامین یعقوبی – احمد نیکوصفت

آبشار لالون

لالون

از ویکی پاکوب

آبشار و منطقه لالون یکی از دیدنی های طبیعت کم نظیر البرز جنوبی است که در دوازده کیلومتری شمال شرق فشم، چهار کیلومتر بالاتر از زایگان واقع شده است.

در ابتدای بهار چشمه سارهای فراوانی از دل کوه و از میان یخچالهای طبیعی منطقه به بیرون جهیده و منظره بس زیبایی از چشمه و کوه و آبشار به نمایش در می آید. بعد از فشم، خروجی سمت راست به روته، زایگان، لالون، آبنیک و گرمابدر ختم می شود.

یکی از این قله ها قله خلنواست که آبشار تلخاب، ابتدای مسیر صعود به آن محسوب می شود. برای رسیدن به آبشار و چشمه تلخاب از محل روستای لالون حدود سه ساعت پیاده روی لازم است. در منطقه تلخاب دو چشمه وجود دارد که یکی از دل سنگی زرد بیرون می آید و ترش مزه است و دیگری از دل سنگی سفید به بیرون می جهد و تلخ مزه است. علاوه بر این، آب چشمه گازدار هم هست واگر یک کمی ماست به آن بیافزاییم، یک دوغ گازدار خوشمزه درست میشود.!

بالاتر از چشمه ها، آبشار لالون و یا تلخاب (خلنو) دیده می شود. در فصل بهار یخچال های بزرگ و تونل مانند، دره های اطراف را فرا میگیرد که اهالی از برف و یخ آنها برای امور مختلف استفاده می کنند. پوشش گیاهی کوهپایه ها بوته هایی مانند گون، کلاه میر حسن و نوعی گیاه به نام کما است که قارچ های خوراکی علاقه شدیدی به همزیستی در کنار آن دارند.

3600N 5135E

تحقیق و نگارش:مجید اسکندری
 
طبیعت جاده فشم در بهار. عکس از مجید اسکندری فروردین ماه
 

مراسم قاليشويان مشهد اردهال

مراسم قاليشويان مشهد اردهال

هنگامی که در سال ۱۱۶ه. ق مردم فین و دوستان علی بن محمدباقر خبر محاصره او را توسط عمال حکومت بنی امیه شنیدند بلافاصله چوب به دست  به سمت اردهال حرکت کردند ، اما زمانی رسیدند که او کشته‌شده بود. آنها حضرت را در قالی می‌پیچند و در نهر آبی که در آن نزدیکی است، شستشو می‌دهند و به خاک سپردند. در مراسم قالی شویان اهالی فین به یاد حوادث و رویدادهای مربوط قالیچه ای را به عنوان نماد قالی غرقه در خونی که امامزاده درآن پیچیده شده بود را شست و شو می‌دهند

يك هفته پيش از مناسك قاليشويان، معمولا در نخستين جمعه از فصل پائيز، مراسم جار در كاشان بر گزار مي‌گردد.اين جمعه روز فراخواني مردم به مراسم قالي‌شويي در مشهد اردهال است.جمعه جار پيام‌آور فرا رسيدن سالروز شهادت شهيد دشت اردهال، امامزاده مظلوم ، حضرت سلطان علي بن امام محمدباقر (ع) و روز موعود براي گرد همايي است.

هر سال در روز جمعه جار، چند جارچي در محلات فين و محله بازار كاشان و روستاي خاوه از روستاهاي كاشان راه مي‌افتند و گشت‌زنان به روش و سنت آبا و اجدادي خود با بانگ بلند و آوازي خاص ندا در مي‌دهند و مردم را از فرا رسيدن روز موعود قاليشويان و هفته زيارت امامزاده سلطان علي آگاه مي‌كنند.
يك تخته قالي پيچيده شده را كه رويش يك تكه پارچه سبز كشيده‌اند، از داخل حرم امامزاده بيرون مي‌آورند و به بزرگان مي سپارند.جوانان با ديدن قالي به شور و هيجان مي‌آيند و با بانگ و فرياد يا حسين، يا حسين  براي بدست آوردن قالي به سوي آن هجوم مي‌آورند و آن را از بزرگان مي‌گيرند . جوانان در پناه انبوه مردان چوب به دست (چوب به عنوان سلاح رايج در آن زمان بوده است) قالي را از ميان جمعيت مي‌گذرانند. در پيشاپيش دسته ، مردي سوار بر اسب با خود يك جانماز ترمه را بر روي شانه حمل مي‌كند و در پي آن علمي را كه با پارچه‌هاي سبز پوشيده شده است مي‌كشند.قالي‌كشان قالي را در سرچشمه روي زمين مي‌گذارند و دور آب، حلقه مي‌زنند و چوب‌هايشان را پياپي در هوا تكان مي‌دهند. پس از پايان آداب شست و شو، قالي را به صحن سردار مي‌برند. چند تن از بزرگان به سوي حاملان قالي پيش مي‌روند كه قالي را بگيرند، ليكن جوانان از تحويل دادن قالي سر باز مي زنند و با تكان دادن چوب هايشان بزرگان را از نزديك شدن به قالي دور مي كنند. سرانجام پس از كشمكش هاي بسيار و در لحظه هايي حساس و پرهياهو و در زير بانگ و فرياد "حسين ، حسين " و "الله اكبر، الله اكبر "، بزرگان فيني قالي را از جوانان مي‌گيرند و با تشريفات و احترامي خاص به داخل حرم مي‌برند .

آش “زوبه” غذای سنتی زواره


آش “زوبه”

 مواد لازم :

 ذرت سفید پوست کنده ———— ۱ کیلو گرم

 عدس ———————————– ۱ پیمانه

 لوبیا قرمز یا چشم بلبلی ———- ۱ پیمانه

گوشت گوسفندی ——————— نیم کیلو

 روغن ———————————— ۲ قاشق غذا خوری

آب ——————————————۳ تا ۴ کاسه آبگوشت خوری

نمک ————————————— به اندازه لازم

 طرز تهیه :

 آب را جوش آورده ، ذرت را به آب جوش اضافه می کنیم و می گذاریم به مدت ۱۰ دقیقه بجوشد و کف آن را می گیریم ، سپس بقیه مواد را به آن اضافه می نماییم و می گذاریم بجوشد تا همه مواد مثل برنج کته آبش گرفته شود . در پایان ، آن را دم می اندازیم و می گذاریم با حرارت ملایم ۱ تا۲ ساعت پخته شود . موقع سرو غذا با پشت کفگیر هم می زنیم تا همه مواد کاملا با همدیگر مخلوط شود بعد آن را در دیس ریخته و اگر مایل بودید می توانید با روغن روی آن را تزیین نموده و میل نمایید .

 توضیح : ذرت سفید پوست کنده معمولا در کچومثقال وبازارمنطقه اردستان پیدا می شود ولی در گذشته زنان کچو برای تهیه آن ابتدای ذرت سفید را در آب خیس کرده و می گذاشتند یکی دو ساعت بماند، بعد در هاونگ سنگی- که یادش بخیر- ،آن را می کوبیدند تا پوستش جدا شود. در پایان هم توی سینی مسی می ریختند و به قول خودشان توی حیاط ور می پاشیدند و هربار با بالا پاشیدن به آن فوت می کردند تا پوستها از سینی بیرون ریخته شوند و به این ترتیب ذرت سفید بدون پوست بدست می آمد . لازم به ذکر است ذرت سفید محصولی خاص منطقه اردستان و کچومثقال است وگیاه آن را “علف گرا” می گویند .محصول خوشه ای شکل و حاوی دانه های ذرت سفید به اندازه عدس می باشد.فوق العاده مقوی و سرشار از انواع مواد کانی است . در کچومثقال و اردستان به ذرت بلال ،”ذرت مکه” می گویند.

آش زوبه را معمولا به عنوان صبحانه میل می کردند و در دیزی پخته می شد .روش کار هم به این صورت بود که معمولا در پایان نانوایی که تنورهنوزگرم بود محتویات کماجدون به دیزی سفالی بزرگی منتقل می شد و درب آن را می گذاشتند و معمولا چند بار هم از شب تا صبح آن را به هم می زدند تا “ته” نگیرد. ابتدای صبح هم آن را از تنور بیرون می آوردند و سفره صبحانه را خروس خوان صبح پهن می کردند و آش زوبه را در سینی مسی کنگره دار می کشیدند و وسط آن را قورمه یا روغن گوسفندی می ریختند و برای آنها که خوابیده بودند می خواندند : آش زوبه ؛وخیز که صوبه (برخیز که صبحه ) و برای آنان که کنار سفره بودند می گفتند : آش زوبه ، بخور که صوبه و با روحیه ای شاد و با نام خدا صبحانه را میل می کردند و در پایان هم خدا را شکر می کردند . روش دیگری هم بود که معمولا در روز بعد از آماده شدن کماجدون ، آن را زیر آتش می کردند ، تا آرام بپزد . بعدها هم که چراغ والر و علاءالدین آمد روش کار همان بود ، فقط نوع پخت تفاوت کرده بود . امروز هم شما می توانید این غذای بسیار خوشمزه و مقوی را در آپارتمان و با اجاق گاز تهیه بفرمایید.

جنگل عنکبوت

جنگل عنکوبت نام سرزمین گم شده ی است که در برابر دهان گشاده کویر استوار ایستاده است ، این سرزمین صحنه شگفت انگیزی از جنگ بین کویر گرسنه و دشتهایی است که هنوز جان دارد

serpentine lakes track.jpg

 

ترکیی از درختچه های کوتاه تنک ، تپه های شنی کوتاه و بلند ، شورزارهای نمکی آبرفتی ، آسمان آبی و فرم خاص درختهای گز و تاق منظره های منحصر به فردی را پیش روی ببینده ترسیم میکند که نظیر آن را در کل آسیا نخواهید دید ، مناظری که شاید به خاطر درختچه های که اصالتا بومی استرالیا هستند فقط در کناره های بیابان بزرگ ویکتوریای استرالیا میتوان یافت.

 

شاخه های نازکی که مثل پشمک میمانند از دور این تصویر را در ذهن تداعی میکنند که بر فراز کلونی عظیمی از درختهایی پوشیده از تار عنکبوت ایستاده اید گرچه این تصویر در فصل گرما با دیدن انبوه رطیلهای درشت بیشتر قوت میگیرد .

 

کویر بخشی اززندگی ما اصفهانی هاست ، بهتر است آن را بهتر بشناسیم و این سرزمین فرصت مناسبی است که در دل خشونتی که در کویر نهفته زیبایی های آن را هم با دیدی نو به تماشا بنشینیم

 

شما در همین یک تکه خودتان را در میان دشتهای آفریقا تا بیابانهای تگزاس و دشتهای ویکتوریا استرالیا حس خواهید کرد این سرزمین منحصر به فرد مال شماست سرزمین گم شده ای که خیلی از شما آنرا ندیده اید .

-

کوه خواجه؛ زابل   

کوه خواجه؛ زابل  

کوه خواجه تنها عارضه طبیعی دشت سیستان با ارتفاع تقریبی 609 متر از سطح دریا (حدود 100 متر از سطح زمین) است که در هنگام پرآبی  جزیره کوچکی را درمیان هامون هیرمند شکل می دهد. این کوه  و دریاچه در باورهای سه مذهب زرتشت، مسیحیت و مسلمانان مقدس است. این منطقه تاکنون توسط تعداد زیادی از پژوهشگران مورد بررسی و کاوش قرار گرفته و همه بر اشکانی و ساسانی بودن بناها با کاربری توامان "زیستی، دفاعی و عبادی" متفق القولند.
از لحاظ اعتقادی و بر اساس اسطوره های زرتشتی دریاچه هامون مقدس بوده و ظهور منجی (سوشیانت) از این دریاچه اتفاق می افتد.


ادامه نوشته

آشنایی با کاروانسراهای میان‌دشت - سمنان

آشنایی با کاروانسراهای میان‌دشت - سمنان

 مجموعه کاروانسراهای تاریخی میاندشت در ‪ ۱۰۵‬کیلومتری شرق شاهرود قرار دارد

کاروانسراهای میان‌دشت در دهکده میان‌دشت شاهرود در هفت فرسخی خاور میامی واقع است.

کاروانسرای میاندشت :
در مسیر یکی از جاده های فرعی جاده ابریشم در ایالت قومس بین میامی و عباس آباد روستای میاندشت واقع شده است . در کنار دهکده میاندشت که در حال حاضر خالی از سکنه می باشد سه کاروانسرای متصل به هم ، سه آب انبار ، یک حمام ، چاپارخانه ، تلگراف خانه وجود دارد که در مجموع به نام کاروانسرای میاندشت نامیده می شوند .

از سه کاروانسرای مذکور یکی در زمان شاه عباس اول به وسعت 2500 متر عرصه به صورت چهار ایوانی و دو کاروانسرای دیگر مربوط به دوره قاجاریه به صورت چهار ایوانی یکی به وسعت 10 هزار متر و دیگر به وسعت 8 هزار متر عرصه وجود دارد .

مجموعه کاروانسراهای شاه عباسی میاندشت مشتمل بر سه کاروانسرای متصل به یکدیگر است که دو کاروانسرای آن مربوط به دوره قاجاریه و یک کاروانسرا مربوط به عهد شاه عباس اول است.

این کاروانسراها که در مجموع بالغ بر ‪ ۲۰‬هزار مترمربع وسعت دارند دارای آب انبار، حمام، چاپارخانه و تلگراف‌خانه بوده و سالیان متمادی محل اسکان و استراحت کاروانیان و راهیان زیارت مرقد مطهر امام هشتم (ع) بوده‌است.

صنیع الدوله در کتاب مطلع الشمس در مورد کاروانسرای میاندشت چنین گفته است :
"میاندشت " این بنای عظیم طوری ساخته شده است که کاروان های متعددی می توانستند در آن جای گیرند.
در سه کاروانسرای میاندشت حدود 2000 مسافر زائر می توانستند سکونت نمایند . هر سه کاروانسرا به صورت حیاط مرکزی و چهار ایوانی ساخته شده اند . از سه آب انبار میاندشت ، دو آب انبار در زمان قاجاریه و دیگر مربوط به دوره صفویه می باشد .

در ضلع شمال غربی حیاط ، قلعه تاریخی میاندشت واقع شده است که آثاری جزئی از دیوارها و برج و باروهای آن قابل مشاهده است . در این مجموعه سه آب انبار ساخته شده که آب شرب مصرفی از طریق قنات تامین می گردیده است . این مجموعه مطابق نوشته بروشور اداره کل سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری استان سمنان در حال حاضر مرمت کلی و اساسی شده و در آینده کاربری آن به محل اقامتی ، پذیرایی و خدماتی تبدیل خواهد شد .

 
شیوه ساخت این کاروانسراها در کتاب مطلع الشمس به گونه مشروح و پردامنه بیان شده است.

بر پایه نوشته نویسنده کتاب در سه کاروانسرای میان‌دشت و بیرون آنها ۲۰,۰۰۰ زائر می‌توانستند خانه نمایند.

تاریخ بنای کاروانسرای میانی را ملک الشعرای صبوری پدر ملک الشعرای بهار به شعر آورده و بر سردر کاروانسرای نام برده نگاشته‌اند.تابلو اطلاع رسانی در قسمت ورودی داخلی کاروانسرای میاندشت ، واقعا از تلاش تمام دست اندرکاران سازمان میراث فرهنگی تشکر می کنم ولی این نوشته های سیاه سفید ( به صورت کپی ) در مکانی که شیشه های آن شکسته می تواند معرفی خوبی برای مجموعه باشد ....

همشهری و نشاط کوهستان

کاروان‌سرای سن‌سن کاشان

 
 
 
 

 کاروانسراهای ایران      

 کاروان‌سرای سن‌سن کاشان ، قریه سن‌سن ، کاشان

این کاروان‌سرا در قریه سن‌سن در 40 کیلومتری جاده کاروان‌روی قم - کاشان بین دو روستای آب شیرین و مشکان، واقع شده است.
این بنا از نظر معماری جزو کاروان‌سراهای حیاط‌دار چهار ایوانی و به شکل مربع است. مصالح بنا، گل و خشت و آجری است. در داخل نیم‌تاق سردر، تزئینات آجری مشتمل بر پاباریک سوسنی و شاپرک‌ها تعبیه شده است و در لچکی‌ها نیز، خفته و راسته‌ آجری تزئینات بنا را تشکیل می‌دهند.
نمای خارجی جبهه ‌جنوب شرقی که سردرِ ورودی در وسط آن قرار دارد، از 14 طاق‌نما تشکیل شده است که آخرین طاق‌نمای آن کوچک‌تر از بقیه است. در وسط جزرها و سکوهای آن‌ها، آثار جای بستن حیوانات دیده می‌شود. نمای خارجی سایر جبهه‌ها، ساده و آجری است. دالان و ورودی که مشتمل بر سه دهانه تاق و چشمه است، از طرفین به اصطبل‌ها راه دارد. فضای داخلی، در هر چهار طرف، اتاق‌هایی دارد که تعداد آن‌ها در هر جبهه 6 اتاق است.

ادامه نوشته

روستای بندری 2500 ساله تیس در سیستان و بلوچستان

روستای گردشگری بندری 2500 ساله تیس در سیستان و بلوچستان (چهار بهار)

بندر قدیمى تیس سابقه‏ اى چندین هزارساله دارد. قدمت این روستا را 2500 سال برآورد می کنند و نام آن در کتاب‌های مربوط به فتوحات اسکندر مقدونی به عنوان «تیز» مشهور بوده که به مرور زمان به تیس تبدیل شده است. در آثار مورخین و جغرافی‌دانان دوره اسلامی از جمله «مقدسی» (مورخ سده چهارم ه ‍ .ق) از آن به عنوان «بندر تزیا» یا «تسی»، یاد شده، که در مسیر راه دریایی کرانه‌های جنوبی ایران قرار داشته است و مرکز تجارت شکر ایالات مکران و گندم سیستان بوده است.

بندرکهن و سالخورده تیس که در سده های نخستین  اسلامی به آن تیز می گفتند، در دهانه خلیج چابهار واقع شده که در یک سوی این دهانه بندر چابهار و در سوی دیگر بندر کنارک وجود دارد .این روستا دارای 27 اثر ثبت شده و جز روستاهای هدف گردشگری و روستای باستانی می باشد . این روستا در زمانهای قدیم مرکز تجاری و تنها منطقه ای بوده که آب شیرین، بندر و اسکله بوده است .

آدرس :

واقع در 8 کیلومتری شهرستان چابهار در سمت شمال شهر چابهار واقع شده است

سکونتگاه جن‌ها در سیستان!

تیس، امروز روستایی است که در محدوده منطقه آزاد چابهار قرارگرفته و در مسیر ارتباطی جابهار- کنارک به عنوان یک مقصد گردشگری شناخته می شود. با قلعه ها، قبور و چاه های باستانی که از وجود تمدنی بسیار قدیمی حکایت می کنند. رودخانه‌ «لاوری» از میان‌ روستا می‌گذرد و «خلیج‌ چابهار» در غرب‌ آن‌ قرار دارد. با تمام این ها، تیس یک روستای کوهپایه ای به شمار می آید.

سکونتگاه جن‌ها در سیستان!

 

کجا برویم؟

در سفر به تیس می توانید «پیل بند» و «غارهای بان مسیتی» و نقاشی های عجیب و غریب آن را ببینید. چاه باستانی «تیس کوپان» و گورهای مرموز «تپه نهادی» و قلعه پرتغالی ها هم از جاذبه های گردشگری این روستا به شمار می آیند که دیدن آنها خالی از لطف نیست. بله! قلعه پرتغالی ها! این قلعه البته هیچ ارتباطی به قلعه پرتغالی های هرمزگان ندارد. در جنوب ایران قلعه های زیادی وجود دارد که بانیان آنها پرتغالى‏ها بوده اند. این کشور نخستین كشور استعمارگرى بود كه در سال 912 ه.ق (1506م) به دریاى مكران حمله كردند و به فرماندهى آلبوكرك بر چابهار و تیس تسلط یافتند و تا سال 1031 ه.ق چیرگى خود را حفظ كردند. انگلیسى‏ها بعد از پرتغالى‏ها در قرن 17 میلادى و در سال 1616م. (1026ه.ق) به این منطقه وارد شدند.

سکونتگاه جن‌ها در سیستان!

معماری بنا به ویژه اتاق‌ها و ایوان‌ها به کاروانسرای شاه عباسی بیستون شباهت دارد. در سه طرف حیاط، حره‌ها و اتاق‌هایی قرار دارند. آثار دو برج بزرگ در طرفین ساحلی بنا دیده می‌شود. برج سمت راست شامل یک اتاق، ایوان و شاه‌نشین است که بر روی هرمی مکعب مستطیل، پی‌سازی شده و یک برج با منار بر روی آن قرار گرفته است. مصالح به کار رفته در ساخت قلعه شامل آجر، سنگ و گچ است. آثار و تزییناتی از آجر و سنگ نیز، در اطراف گلدسته‌ها باقی مانده است. مناره مذکور با ارتفاع 5/6 متر کاربرد دیدبانی داشته و برد دهانه خلیج تیس اشراف دارد. سبک معماری و نوع مصالح به کار رفته در مناره به سبک سلجوقی است. تعمیرات بعدی آن به سبک صفوی و قاجاری صورت گرفته است. آثاری از بقایای آب‌انبارهایی از سنگ و ساروج و گچ نیز قابل مشاهده است.

سکونتگاه جن‌ها در سیستان!

در بیرون دیوار بلند قلعه، آثار چاهی به جا مانده که در سنگ و صخره کنده شده و لبه آن با استفاده از سنگ و ساروج محکم شده است. در سقف قلعه از چوب‌هایی استفاده شده که از نقاط دیگر آورده شده‌اند. تزیینات دور منار و آجرچینی به سبک تزیینات مناره‌های دوره سلجوقی است.

 

قلعه بلوچ گت: قلعه بلوچ گت هم یکی دیگر از قلعه هایی است که می توانید آثار آن را بر بالای کوهی مرتفع ببینید. در داخل قلعه، بقایای دو مقبره هرمی برجسته از سنگ و ساروج و مشابه مقابر اسلامی دیده می‌شود. آثاری از حصار و باروی قلعه نیز، در پیرامون محوطه اصلی و اطراف دژ فوقانی به جا مانده است. چندین چاه به منظور تأمین آب مورد نیاز، در صخره حفر شده‌اند. در روی قلعه آب انبارهایی از سنگ و ساروج و گچ، در درون صخره تعبیه شده که آب مورد نیاز را از پای قلعه به داخل این آب انبارها هدایت می‌کرده‌اند. این قلعه دارای موقعیتی ممتاز با دید کافی به دریا و دور از دسترسی مهاجمان بوده است.

سکونتگاه جن‌ها در سیستان!

غارهای بان مسیتی: در دامنه کوه شهباز بند، یک غار طبیعی و دو غار مصنوعی در کنار هم واقع شده‌اند. مجموعه این غارها، در زبان محلی به نام «بان مسیتی» نامیده می‌شوند. غار اول، طبیعی و به صورت نیم دایره است که با تراشیدن دیواره کوه، داخل غار و دهانه آن توسعه پیدا کرده است. درون غار مقبره کوچکی با دیواره‌های گچی و سفید رنگ وجود دارد که گنبدی کوچک بر فراز آن احداث شده است. در ورودی مقبره رو به دره تیس و به موازات دهانه ورودی غار واقع شده است. بر روی دیواره‌های مقبره با جوهر قرمز و بنفش خطوط و علاماتی نقش گردیده که به خط گجراتی و هندی شبیه است.

سکونتگاه جن‌ها در سیستان!

یک غار مصنوعی در سمت راست غار طبیعی به فاصله هفت قدم قرار دارد که آثار تراش به خوبی در آن آشکار است. دهانه مخروبه آن، هشتاد سانتی‌متر ارتفاع دارد و سقف آن کوتاه است. به فاصله 50 متر در سمت چپ غار اصلی، غار سوم قرار دارد که طول دهانه قوسی آن حدود 20 متر است. ظاهراً این غارها جزو یک واحد تأسیساتی ساختمان بوده و به منزله حجره‌ها و توقفگاه‌هایی برای معبد یا پرستشگاه بوده است. از سطح زمین تا دهانه غار، پله‌کانی وجود داشته که آثار آن باقی مانده است.

سکونتگاه جن‌ها در سیستان!

کوه و دریا: دور تا دور تیس را ارتفاعات‌ شهباز و لاوری‌، احاطه‌ کرده‌ اند‌ و کوه های مینیاتوری این روستا یکی از دیدنی ترین و منحصر به فردترین جاذبه های گردشگری آسیا به شمار می رود.

ساحل تیس به دلیل آنکه عمق آب تا فاصله صدها متر تقریباً یکسان و کمتر از قد طبیعی انسان است، ‌موقعیت منحصر به فردی دارد. سدهای تیس در دو طرف دماغه قراردارند که قلعه تیس بر روی آن واقع است. آثار این سدها به ارتفاع 20 سانتیمتر باقی است و در ساخت آنها از سنگ های تراشیده شده و سنگ های دریایی تیز و بلند ملات ساروج استفاده شده است. تقریباُ این سد ها هشت متر ارتفاع داشته‌اند که 6/4 متر آن به مرور زمان در زیر ماسه های ساحلی مدفون شده است. انتهای یکی از آنها به کوه پیل بند و دیگری به کوه شهباز بند منتهی می شده که به عنوان مانعی از هدر رفتن آب شیرین ناشی از باران جلوگیری می‌کرده‌اند.

سکونتگاه جن‌ها در سیستان!

بد نیست بدانید که در مسیر جاده کنارک و چابهار و در 9 کیلومتری شهر و در داخل محدوده سازمان، ‌ساحل تیس با آلاچیق و ‌سینمای روباز و رستوران محوطه اقامتی دلپذیری را فراهم آورده است.

 

چه بخریم؟

اگر گذارتان به تیس افتاد فراموش نکنید که از صنایع دستی این روستا سوغات ببرید. صنایع دستی این روستا سوزن دوزی است و علاوه بر آن، آبزیان تاکسیدرمی شده، ادویه محلی، گل رس گل‌افشان، حصیرهای بافته شده، انواع و اقسام زیورآلات زنانه (که از گوش ماهی یا صدف‌های ریز تولید می‌شوند) و خوراکی‌های محلی هم از دیگر سوغات این شهر هستند.

 

مديرعامل سازمان منطقه‌ آزاد چابهار با اشاره به وجود جاذبه‌هاي گردشگري، بويژه اكوتوريسم در اين منطقه، گفته است به‌زودي با همكاري كميته‌ ملي طبيعت‌گردي، باغ پرندگان در باغ تيس راه‌اندازي مي‌شود تا گردشگران و مردم منطقه از آن استفاده كنند.‌

به گفته شهباز يزداني افزايش 4 برابري ورود گردشگر به چابهار در نوروز، در مقايسه با سال‌هاي گذشته به دليل وجود جاذبه‌هاي گردشگري فراوان اين منطقه است.

به گفته مديرعامل منطقه‌ آزاد چابهار استفاده از انرژي‌هاي نو ازجمله انرژي خورشيدي و باد در قالب پروژه​هاي قابل انجام هم مي‌تواند به حفظ محيط زيست كمك كند و هم زمينه‌اي براي جذب گردشگر به منطقه باشد./ ايسنا

چه بخوریم؟

برای خورد و خوراکتان هم در تیس می توانید سراغ غذاهای محلی این روستا بروید و قلیه ماهی، پکوره، شیلانچ، مربای خرما، حلوای خرما، میگو پلو و سبزی پلو با ماهی را امتحان کنید.

دهكده صيادي تيس در ضلع شرقي و در محدوده منطقه آزاد، در فاصلة 9 كيلومتري شمال شهر چابهار قرار گرفته است. قدمت آن به 2500 سال قبل مي‌رسد و در كتاب‌هاي فتوحات اسكندر مقدوني به عنوان «تيز» مشهور بوده و به مرور زمان به تيس تبديل شده است.

تيس قبلاً بندر تجاري فعالي بوده كه به وسيلة مغول‌ها ويران شده است. در دهكده تيس هنوز هم بعضي از آثار ويراني‌ها برجاي مانده است. اين روستا پس از چابهار و كنارك، پرجمعيت‌ترين و آبادترين منطقه نوار ساحلي بلوچستان محسوب مي‌شود.

قلعة پرتقالي‌ها
اين بناي تاريخي قبل از پاسگاه انتظامي، روبروي جادة تيس، بر روي تپه‌اي در 9 كيلومتري چابهار قرار دارد و مشرف بر خليج چابهار، روستا و بندر صيادي تيس است. اين قلعه داراي حصاربند قلعه و دو برج است كه در محوطه‌اي به طول 54 و عرض 26 متر ساخته شده است. در ورودي آن كه در حال حاضر قسمتي از سردر و طاق‌هاي جانبي‌اش باقي مانده، داراي هشتي وسيعي است كه در قسمت شمال شرق قلعه قرار دارد. اين قلعه يكي از مستحكم‌ترين قلعه‌هاي بلوچستان است و در جوار آن، كوهي موسوم به «فيل‌بند» واقع شده است.

امامزاده سيد غلامرسول
در حاشية شرقي چابهار، بعد از ميدان شيلات‌، بناي گنبددار سفيد رنگي با قامتي بلند به سبك معماري هندي جلب‌نظر مي‌كند، كه قدمت آن به دوران تيموري مي‌رسد. اين بنا، مدفن يكي از سادات به نام سيد غلامرسول است.

تالاب ليپار
بعد از روستاي رمين در 15 كيلومتري چابهار، در مسير جاده ساحلي چابهار ـ گواتر، تنگه‌اي صخره‌اي مشرف به دره‌اي سرسبز و زيبا قرار دارد كه از بالاي آن روستاي ليپار در ميان سبزه‌زارها پيداست. در ميان دو كوه كه فاصلة چنداني با هم ندارند، آب‌بندي ايجاد شده كه آبهاي سرگردان اطراف را در خود جمع كرده و به آبگيري به طول 14 كيلومتر تبديل شده است. در اين آبگير انواع بوته‌ها و درخچه‌هاي «گز» و «چش» با چشم‌اندازي زيبا، منطقه‌اي بكر با اكوسيستم خاصي را به وجود آورده است. پرندگاني چون چنگر، فلامينگو، كشيم، حواصيل‌هاي سفيد و خاكستري، طاووسكن، باقرقره، تيهو، جيرفتي، عقاب دشتي، خوتكا و دلينجه زيبايي زايدالوصفي در منطقه به وجود آورده‌اند.

احل صخره‌اي
در كناره‌هاي درياي‌عمان و در قسمت جنوبي شهرستان چابهار،‌صخره‌هاي بزرگي در اثر پيشروي آب دريا و فرسايش سنگ‌هاي رسوبي به وجود آمده كه چشم‌انداز زيبايي را تشكيل داده است. اين بخش از سواحل را به خصوص در هنگام غروب آفتاب مي‌توان به عنوان يكي از ديدني‌ترين سواحل جنوبي ايران نام برد، زيرا با ديواره‌هاي صخره‌اي و مناظر دلنشين مانند آكواريومي طبيعي با انواع ماهي‌ها و زمين هموار،‌ بينندگان را به شگفتي و تحسين وا مي‌دارد.

لاچيق‌هاي ساحلي تيس
اين آلاچيق‌ها در پلاژ كنار ساحل خليج چابهار، در مسير جاده كنارك ـ‌ چابهار است و در 9 كيلومتري چابهار واقع شده‌اند و به وسيلة جادة ساحلي آسفالته به جاده اصلي متصل مي‌شود. اين مكان، تفريحگاهي با چشم‌انداز مناسب براي گردشگران محسوب مي‌شود و با غذاخوري و چايخانه آمادة پذيرايي از مسافران است.

گل افشان
در شمال غرب چابهار و در 20 كيلومتري روستاي كهير در دشت وسيعي به همين نام كه در مسير جادة تنگ ـ‌ گانگ واقع شده است، پديدة‌ طبيعي گل‌فشان وجود دارد كه نام محلي آن «بولوبولو» است. اين پديده با پرتاب گل و همراه با متساعد شدن گاز از اعماق زمين، نظر هر بيننده‌اي را به خود جلب مي‌كند. اين گل‌فشان در ساليان متمادي با پرتاب گل به اطراف خود، تپه‌اي بوجود آورده است كه هيچ‌گونه‌اي از گياهان در آن رشد و نمو نمي‌كند.

تمساح پوزه كوتاه
تمساح (كروكوديل) پوزه كوتاه، برجسته‌ترين موجود حيات‌وحش منطقة آزاد چابهار است كه به طور طبيعي در اين منطقه زندگي مي‌كند. زيستگاه اصلي اين تمساح كه به نام محلي، «گاندو» خوانده مي‌شود، حدود 380 هزار هكتار مساحت دارد كه بخشي از آن در چابهار و بخش ديگري نيز در شهرستان ايرانشهر قرار دارد.

هم اكنون طرحي به نام گاندو در اين مناطق در دست اجرا است تا براي نخستين بار در كشور، تمساح پوزه كوتاه،‌ حفظ و تكثير شود. اين نوع تمساح از نادرترين انواع تمساح در جهان است كه در رودخانه‌هاي سرباز و باهوكلات زندگي مي‌كند.

بيشتر اين تمساح‌ها در بركه‌هاي ميان راسك و باهوكلات و باتلاق‌هاي دالگان و كلاني متمركز هستند و تنها تمساح ايران است كه داراي ارزش ملي و بين‌المللي است. طول اين جانور تا 4 متر مي‌رسد و در حدود نيمي از كل بدن آن را دم قوي اين حيوان تشكيل مي‌دهد.


گزارش تصویری از معماری کهن یزد

گزارش تصویری از معماری کهن یزد

گزارش تصویری از معماری کهن یزد
بادگیرها، مناره‌ها و گنبدها مشخص‌ترین جنبه ظاهری معماری شهر است
ادامه نوشته

دومین بنای خشتی بزرگ جهان در ایران

دومین بنای خشتی بزرگ جهان در ایران ارگ راین

ارگ راین بر دامان دومین بنای خشتی بزرگ جهان با20 هزار متر مربع مساحت روییده. با دنیایی از داشته های بی مثل و آغوشی گرم گشوده....

                     
ادامه نوشته

نرگس زارهای بهبهان

نرگس زارهای بهبهان

متون باستانی از نرگس با عنوان نارسیسوس یا نارسیس نام برده شده است و در یکی از سروده های بسیار باستانی هومری قرن هفتم یا هشتم پیش از میلاد درباره آفرینش همین نام سخن به میان آمده است. چون گلها همواره شگفتی و شادی آور بوده اند و در باور و ذهن همه انسان های دوران باستان و امروز قدرت بی همتای خالق را در ذهن پرورش می دهند بنابراین پیوند دادن گل ها زیبا به خدایان امری عادی است.می گویند همواره یک گل بسیار زیبا دست آفرین مستقیم یک خدا است که آن را برای هدف و منظور ویژه خویش آفریده است که این این موضوع را گل نرگس ارتباط می دهند.

حال با این توصیف، بیان اینکه قديمي ترين نرگس زارهاي ايران متعلق به شهرستان بهبهان در شرق خوزستان است که قدمت آن به دوران قبل از ميلاد مسيح بازگشته و در حال حاضر براي حفظ بقاي خود به توجه ويژه مسئولان نياز دارد خالی از لطف نیست.


گفته ها حکایت از آن دارد که انبوه گل‌ نرگس در بهبهان به قدري زياد بوده كه رنگ يكپارچه و طلايي گل نرگس از دور نمایان بوده و بوي عطرآگين آنها به مشام هر رهگذري مي‌رسيده است که از نظر بهبهاني ها گل نرگس به نام مادر امام زمان (عج) متبرک شده و عرق پيشاني حضرت عباس محسوب مي شود.

اين گل در سال 1992 میلادی در جشنواره گل هلند رتبه نخست را به خود اختصاص داده و در ايران به علت نبود آگاهي و معرفي کافي و عدم تبليغ درباره آن و شناسانده نشدنش تاکنون از خاستگاه آن اطلاعات کافي منتشر نشده است.گل دهي نرگس همه ساله از نيمه دوم سال آغاز و تا پايان بهمن و گاهي نيز نيمه اول اسفند در بهبهان ادامه دارد. در اصل هر وقت گل نرگس وجود دارد سرما هم در کنار آن ادامه دارد.


در نرگس زارهاي بهبهان چهار نوع گل نرگس شناسايي شده است که نرگس " شهلا " وسعت بيشتري را در اين مناطق به خود اختصاص داده است.از انواع ديگر گل نرگس هم مي توان به " پُرپر يا شصت پر" ، " پنجه گربه اي"  و " مسکين"  اشاره کرد که با وجود همه مزيتهايي که گل نرگس دارد اين گل سهم ناچيزي از گردشگري گل را به خود اختصاص داده است.


طبق اظهار نظر پزشکان، افراد مبتلا به بيماري آلزايمر با بو کردن اين گل امکان درمان پيدا مي کنند.

رضا حسینی میگو ید: لطفا سفر کنید

با سپاس از مجتبی گهستونی

مراسم قهوه خوری در میان عربهاي خوزستان


مراسم قهوه خوری در میان عربهاي خوزستان


مراسم قهوه خوری از روزگار دیرین مورد احترام مردم عرب و دارای آیین و رسومات خاص خـــود می باشد.قهوه اولین چیزی است که عربها پس از سلام و خوش آمدگویی با آن از میهمانان خـــــــود پذیرایی می کنند.قهوه جهت پذیرایی از همه افراد قوم و میهمانان فقیر و غنی استفاده می شود.

ابزار آماده سازی قهوه
وسایل آماده سازی قهوه متعدد هستند که به جمع آنها "المعامیل" می گویند.

المحماس
محماس ظرفی استوانه ای شکل که داخل آن دارای گودی می باشد و جهت برشته نمودن و تغییر شکل دانه های قهوه "بن" از آن استفاده می شود.

هاون

هاون یا اسم دیگر آن "المجر" نوعی آلت استوانه ای شکل که گودی عمیقی دارد و معمولا از نوعی آلیاژ قوی ساخته شده است و دارای دسته ای به نام "قضیب" که جهت کوبیدن وآسیاب نمودن دانه های برشته شده قهوه از آن استفاده می شود. صداهای صادره از هاون در نزد مردمان عرب منظور خاص خود را می رساند.

گمگم و دله
جهت آماده سازی قهوه از دونوع ظرف خاص استفاده می شود.به ظرف بزرگتری که جهت آماده سازی اولیه قهوه و جوشاندن آن به حد کافی استفاده می شود "الگمگم" می گویند.و اما ظرف کوچکتری که جهت راکد نمودن قهوه به مدت زمان معین و گرم نگه داشتن آن و جهت پذیرایی از میهمان استفاده می شود "دله" نام دارد.

فنجان
نوعی استکان که فاقد هرگونه دستگیره و دارای شکل هندسی خاص خود می باشد و جهت تعارف نمودن قهوه به میهمان مورد استفاده قرار می گیرد.

آداب قهوه خوری در میان مردمان عرب
از آداب قهوه خوری در میان مردمان عرب ، که ساقی باید فنجان را با دست راست خود به میهمان تعارف کند و میهمان نیز باید آنرا با دست راست بگیرد و بدون اینکه فنجان را بر روی زمین بگذارد قهوه را میل میکند.

از دیگر آیینها این است که ساقی در برابر میهمان در هنگام تعارف قهوه خود را بــــــه نشانه ی حترام به میهمان،خم می کند.و اما صدایی که ساقی از برخورد دله با فنجان صادر می کند که میهمان با شنیدن آن صدا متوجه می شود که قهوه برای آن ریختـــه شد و  ساقی بدون هیچ کلامی قهوه را به او تعارف می کند چنانچه دوباره قصد میـل قهوه را دارد فنجان را بدون هیچ حرکتی تقدیم به ساقی می کند در غیر این صـــورت فنجان خالی را به سمت راست و چپ تکان می دهد و تقدیم ساقی می نماید.صدا و حرکت جهت ایجاد نظم خاص بین ساقی و میهمان می باشد.

برای پذیرایی قهوه توسط ساقی به میهمان اسامی خاصی وجود دارند  که شامل : «الهیف » و « الضیف » و «الکیف » و « السیف » می باشند.

فنجان اول
الهیف که توسط ساقی قهوه و در حضور و دید میهمان صرف می کند و آنهم جهت مطمئن نمودن میهمان از سالم بودن قهوه صرف می شود.

فنجان دوم : الضیف          
الضیف فنجان دوم است که به میهمان تقدیم می شود و میهمان هم موظف به صرف نمودن آن می باشد مگر در مواقعی که میهمان از شیخ  یا ساقی خواسته ای داشته باشد که در این صورت فنجان را از دست ساقی گرفته و سپس آنرا بر روی زمین می گذارد در غیر اینصورت باید صرف شود.

فنجان سوم
الکیف که در صورت تکان ندادن فنجان توسط میهمان و آن هم به خاطر طعم خاص و طریقه آماده سازی قهوه و یا بعد مسافتی که میهمان طی نموده صرف می شود.

فنجان چهارم
السیف و آنهم در صورت تکان ندادن فنجان به میهمان تقدیم می شود که معمولا توسط افراد خاص و کمی صرف می شود و آن هم به دلیل اینکه میهمان پس از صرف نمودن فنجان چهارم به شیخ یا ساقی اعـــــلام می نماید که در تمامی شادی ها و غم ها و همچنین در مواقع دفاع جسمی و عرفانی از شیخ و یا ساقی  شریک می باشد.که پس از صرف نمودن آن پیمان برادری بین میهمان و شیخ یا ساقی بسته می شود.

از ديگر آيينها و رسوم قهوه خوردي در ميان اعراب مي توان به موارد زير اشاره نمود.
- گرفتن دله در دست راست و فنجان در دست چپ  .
- ایستاده و در حالم خم فنجان تعارف شود .
- رعایت حق اولویت در بین حاظرین .
- شروع از سمت راست اولین نفری که قهوه صرف نمود  .
- میمهان حق حمل دله را ندارد .
- در صورت بودن پسران پدر نباید قهوه تعارف کند .
- برادر بزرگتر باید قهوه را تعارف کند .

رضا حسینی میگو ید: لطفا سفر کنید

 با سپاس از مجتبی گهستونی و علی حیدری

مضيف نشيمنگاه عربي ((روستاي برديه))


مضيف نشيمنگاه عربي ((روستاي برديه))

مضیف که همان اتاق پذیرایی عربی نشیمنگاه مردمان عرب در روزگاران قدیم است که امروزه به علت گران قیمت بودن مصالح آن و کمبود افراد ماهر و استاد کار ساخت متاسفانه جایگاه خود را به اتاق پذیرایی های مدرن و به روز داده است.

ولی با این همه خوشبختانه شاهد دو مضیف بر روی خاک کشور عزیزمان هستیم که یکی در شادگان توسط شهرداری در یکی از پارکهای شهر بنا شده ولی به دلیل کــم اهمیتی نمای منحصر به فرد خود را از دست داده و مضیف دیگری در روستای بردیــــه  توسط خونواده ای که دوستدار میراث هستند ساخته شد.روستای بردیه واقـــــــــــع در6کیلومتری شهر سوسنگرد و در مسیر اصلی سوسنگرد بستان در سمت راســـت خود  شاهد مضیف ، که توصیه میکنم به آنجا رفته و در مراسم قهوه خوری که هر روز برگزار می شود شرکت نمائید.

مضيف و آداب آن
مضیف در میان مردمان عرب از احترام و جایگاه خاصی برخوردار است .مضیف به همانند مکان های مقدس داری آداب خود می باشد .مضیف تنهاترین سازه ای است که از یک نوع مواد و آن هم نی ساخته می شود.تا حدی که ستونهای مضیف را با هر نوع بند دیگری نمی توان بست ، زیرا پس از مدتی باز خواهد شد یعنی حتی بندهای استفاده شده در مضیف هم باید از نی باشد.

درب مضیف در هنگام ساخت باید رو به قبله محل باشد و ارتفاع درب ورودی آن باید ارتفاع کمی داشته باشد و این هم بخاطر اینکه فردی که قصد ورود به مضیف دارد در برابر کسانیکه داخل نشسته اند خود را به نشانه احترام و ادب خم کرده و سپس وارد شود و از اولین شخصی که در کنار ورودی نشسته شروع به سلام و روبوسی میکند و سپس جایی برای نشستن خود تعیین می کند.

پس از نشتسن ،  حاظرین شروع به وقت بخیر و خوش آمد گویی به شخص تازه وارد میکنند.و پس از آن ساقی مضیف به شخص تازه وارد قهوه تعارف میکند که قهوه خوری در میان مردمان عرب نیز آداب و آیین خواص خود را دارد.مضیف بردیه با طول11متر و عرض3متر و نیم و ارتفاع 4متر ساخته شده است.

رضا حسینی میگو ید: لطفا سفر کنید

با سپاس از : www.rostayeman.com

پیر چک چک یا زیارتگاه پیر

پیر چک چک یا زیارتگاه پیر

چک چک

چک چک یا زیارتگاه پیر سبز ، یکی از مهمترین زیارتگاه های زرتشتیان جهان است که در 43 کیلومتری شرق اردکان در استان یزد واقع شده است. زرتشتیان دراستان یزد زیارتگاه های متعددی دارند و نزد ایشان ارزش آن ها با هم برابری می کند اما به دلیل موقعیت جغرافیایی و شکل منطقه، زیارتگاه چک چک از معروفیت بیشتری برخوردار بوده و هرساله میزبان هزاران نفر از مردم کشورمان و سایر نقاط جهان است.
، برای ورود به زیارتگاه، به نشانه احترام، باید کفش ها را از پا درآورد و کلاه بر سر نهاد. قبل از ورود به زیارتگاه تابلوهایی وجود دارد که نشان می دهد برای ورود به زیارتگاه باید پاک بود، همانطور که در دین اسلام نیز ورود بانوانی که دارای شرایط خاص هستند به مساجد ممنوع است، در این مکان نیز نکات فوق باید رعایت گردد. در داخل زیارتگاه که به شکل دهانه غار است تنه درخت چنار کهنسالی وجود دارد. کف زیارتگاه با سنگ مرمر پوشیده شده و از بخشی از سقف قطرات آب چکه چکه بر زمین می ریزد و احتمال نام گذاری این محل نیز شاید از همین رو باشد. چند شعله شمع بطور دائم در زیارتگاه روشن است و محلی برای سوزاندن عود یا چوب مقدس وجود دارد. همانند بسیاری از زیارتگاه های سایر ادیان، تصاویری از بزرگان دین زرتشتی زینت بخش محوطه کوچک زیارتگاه است. سقف زیارتگاه سنگی است. در کف محوطه ظرف هایی برای جمع آوری آب گذاشته اند که بخشی از آن جهت تبرک به زائرین اهدا می شود و بخشی دیگر نیز به مصرف خوراکی می رسد. همه ساله در 27 خرداد ماه زرتشتیان از سراسر جهان در این مکان گرد هم می آیند و به دعا و نیایش می پردازند. هرچند که در میان عموم شهرت یافته که این مراسم حج زرتشتیان است اما به واقعیت نزدیک نیست. در مجموعه چک چک ساختمان های متعددی مشاهده می گردد. از آنجا که مجموعه چک چک با شهر اردکان فاصله زیادی دارد، این ساختمان ها جهت اسکان و پذیرایی از زائران ساخته و استفاده می شوند. ساخت و نگهداری مجموعه چک چک توسط زرتشتیان داخل و خارج از کشور تامین گردیده و می گردد.
موقعیت جغرافیایی:
استان یزد، شهرستان اردکان، "2 5 '20 ْ32 شمالی و "31 '24 ْ54 شرقی. ارتفاع از سطح دریا ***0 متر.
نحوه دسترسی:
شهر اردکان 110 کیلومتر با نائین و 55 کیلومتر با یزد فاصله دارد. چک چک در 43 کیلومتری شرق اردکان واقع شده و جاده آن دوطرفه با آسفالت قابل قبول است. درصورتیکه وسیله نقلیه شخصی ندارید می توانید از یزد، میبد یا اردکان خودرو کرایه تهیه نمایید. برای رسیدن به زیارتگاه، لازم است از پله های متعدد و سربالایی با شیب زیاد بالا رفت، لذا صعود و متعاقباً بازگشت از زیارتگاه برای بیماران قلبی عروقی، سالمندان و بیماران با آرتروز پیشرفته زانو مناسب نمی باشد.
امکانات رفاهی:
* از اردکان تا چک چک هیچگونه امکانات رفاهی وجود ندارد.
* نزدیکترین پمپ بنزین در فاصله 43 کیلومتری است.
* در زیارتگاه چک چک فروشگاه یا رستوران موجود نیست.
* سرویس بهداشتی نسبتاً قابل قبول است. توالت فرنگی جهت بیماران و بازدیدکنندگان خارجی وجود ندارد.
* آب آشامیدنی موجود است اما ترجیحاً آب بهداشتی با خود همراه داشته باشید.
* آنتن دهی تلفن همراه قابل قبول است.
* با هماهنگی با مسئول زیارتگاه می توانید شب را در چادر در محوطه اطراق کنید.
* نزدیکترین هتل ها در اردکان و میبد هستند.
* برای ورود به زیارتگاه نیازی به تهیه بلیط نیست.
* بروشور موجود نیست.

امنیت منطقه:
منطقه اردکان از ضریب امنیتی بالایی برخوردار است. هرچند در زمان های غیر فصل و خلوت، توصیه می شود به علت خلوتی جاده، شب هنگام در مسیر رفت یا برگشت نباشید.
بهترین زمان بازدید:

به علت موقعیت کویری، طبیعی است که ماه های خرداد، تیر، مرداد و شهریور گرمای هوا آزاردهنده است. در زمان اجرای مراسم عمومی زرتشتیان ( 27 خرداد ماه ) بازدید صرفاً با کارت دعوت میسر است. بهترین زمان بازدید ماه های فروردین، اردیبهشت، مهر و آبان است.

با سپاس از گره ققنوس

کال جنی، طبس

کال جنی، طبس

http://www.irandeserts.com/file/imageSection/F1/73800c1d-4ff0-4f72-9ced-0546acac1215.jpg
کال جنی در  موقعیت جغرافیایی 33° 49' 24.77" N  56° 50' 4.23" E  در استان یزد قرار دارد. کال اصطلاحی است که به دره یا مسیر ایجاد شده به وسیله سیلاب ها و جریان آب اطلاق می شود. کال جنی یا دره جن ها دره ای است که در شمال طبس و در اطراف روستای ازمیغان و در امتداد خروجی قناتی که در نزدیکی آن قرار دارد واقع شده است و 35 کیلومتر با شهرستان طبس فاصله دارد. دره ای زیبا و حیرت انگیز که بومیان قدیمی آن را دره جن ها نامیده اند و آن را خوف انگیز و محل زندگی ارواح و جن ها میدانستند. برای دست یابی به کف دره نیازمند آشنایی به منطقه است. دره دارای دیواره های بلند و پرشیب است که وارد شدن به آن میتواند خطراتی به همراه داشته باشد.  وجود تونل ها و خانه هایی بنام خانه گبرها در دل دیواره ها که برای سکنای درویشان و صوفیان زمان خود ساخته شده است از دیگر جدابیتهای این دره است. ساخت این تونلها و حفرها احتمالا به زمان ساسانیان بازمیگردد. این حفره ها و تونلها در دامنه جداره های این دره قرار گرفته اند.  مسیر دسترسی به این حفره ها بسیار دشوار است.  در مسیر این حفره ها تونل هایی دیده می شد که احتمالا راه های ارتباطی آنها با هم بوده است.

پس از جدا شدن از جاده آسفالت و دو راهی استخر شاعر و طی حدود ۵ کیلومتر جاده خاکی به محل دره ای می رسیم. از دو مسیر می توان وارد این دره شد. یکی انتهای جاده خاکی که به واقع ابتدای این دره می باشد و متصل به کوه است و دیگری میانه های این جاده خاکی که می توان از طریق یک شکاف ایجاد شده بوسیله فرسایش به درون دره راه یافت. ما راه ابتدایی را توصیه می کنیم. در این محل که متصل به کوه می باشد چشمه آبی روان است که یک منطقه سرسبز را ایجاد کرده است. درختان در هم تنیده نخل که بصورت خودرو روییده اند و نیزار را می توان در اینجا مشاهده کرد.


http://www.iranadpost.com/uploads/files/users/User1257/PicLogo2190esfahak.jpg


ادامه نوشته

هتل سنتی خالو میرزا یزد

خانه تاریخی "خالو میرزای عقدا" هتل سنتی
یزد - خبرگزاری مهر: عقدا که از آن به عنوان دروازه کویر مرکزی ایران یاد می شود، این روزها شاهد تلاش بی نظیر جوانانی است که با دست خالی اما همتی بزرگ خانه ای تاریخی را به مأمنی برای مسافران و گردشگران داخلی و خارجی تبدیل کرده اند.

به گزارش خبرنگار مهر، پس از سپری کردن کوچه پس کوچه های در هم تنیده و طولانی که ژرفای تاریخ را به یاد می آورد، درب چوبی تراش خورده از چوب کهن در میان دیوار قطور کاهگلی خودنمایی می کند.

آنگاه که درب چوبی را به کناری هل می دهی، خنکا و سایه سار طاق بلند هشتی در ظهر کویر، رخسار آدمی را نوازش می دهد.

فضای هشتی همچون ستاره ایست دنباله دار که گویی از آسمان پرستاره کویر به دور افتاده و دنباله آن راهرویی است که انسان را به قلب تاریخ می برد.

خانه خالو میرزای عقدا، یک خانه چهار ایوانی با معماری اصیل ایرانی است. این خانه به خالو میرزا که یکی از بزرگان و ثروتمندان عقدا بوده، نسبت داده می شود و قدمت آن به دوره ایلخانی باز می گردد.

فضاهای خانه شامل هشتی، راهرو، حیاط، مطبخ، تالار، ایوان و اتاق هاست. 10 خانه در درون هر صفه به صورت متقارن بنا شده و فضاهای داخلی با طاق و تویزه های بلند و طاقچه های بسیار همراه با بوی دلنشین کاهگل و لحاف کرسی اتاق ها، تو را به قصه های هزار و یکشب مادربزرگها رهسپار می کند.

تکرار قصه های هزار و یکشب در خانه محلی خالو میرزا...

این خانه محلی که البته هتلی است اما بانی آن دوست ندارد نام هتل بر آن نهد، بسیار با سلیقه، سلیقه ای که در آن پایبندی به سنتها و آداب و رسوم موج می زند‌، تزئین شده است.

گرچه هنوز بخشهایی از این خانه محلی نیمه کاره است اما همین اتاقهای موجود هر یک به زیبایی آراسته شده است.

ادامه نوشته

محوطه باستانی ویگل آران و بیدگل

محوطه باستانی ویگل آران و بیدگل

ویگل،پایه آتشکده از دوره ساسانی

ویگل،پایه آتشکده از دوره ساسانی؛عکس از آقای حسین بیدگلی


ویگل

ویگل یکی از مکان های باستانی کاوش شده توسط باستان شناسان است که می تواند به عنوان یک سایت باستانی به ایران و جهانیان معرفی شده و تاریخ و فرهنگ کهن مردم این سامان را مورد شناسایی دقیق و مستند قرار دهد.
ادامه نوشته

120روستای هدف گردشگری کشور

120 روستای هدف گردشگری کشور

مدیر کل طبیعتگردی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری از تعیین و تصویب ۱۲۰ روستای هدف گردشگری کشور خبر داد.
تاریخ انتشار : شنبه ۱ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۱۴
محمد علی فیاضی در گفت‌وگو با فارس اظهار داشت: 120 روستای هدف گردشگری در کارگروه عملیاتی روستاهای هدف گردشگری با حضور مسئولان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، وزارت کشور، وزارت راه، مرکز توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری و بنیاد مسکن به تصویب رسید.

 

وی افزود: این روستاها به عنوان روستاهای دارای اولویت مصوب شده اند.

به گفته مدیر کل طبیعتگردی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری قرار است به منظور بهره برداری از ظرفیت های این روستاها در جهت توسعه گردشگری و توانمندسازی جوامع محلی، زیرساخت های لازم برای توسعه آنها فراهم شود.

فهرست 120 روستای هدف گردشگری کشور به شرح زیر است:

ردیف نام استان تعداد روستا روستاهای هدف گردشگری مصوب
1 آذربایجان شرقی 4 کندوان، اشتبین، زنوزق، توته‌خان
2 آذربایجان غربی 4 باغچه‌جوق، نصرت‌آباد، سهولان، مارمیشو
3 اردبیل 4 اندبیل، کزج، الوارس، اونار
4 ایلام 3 پشت‌قلعه، سراب‌کلان، حیدرآباد میش‌قلعه
5 اصفهان 5 دم‌آب، اسفرجان، طرق، گرمه، نشلج
6 البرز 3 کرکبود، ورده، سنج
7 بوشهر 3 حصار، جزیره‌شمالی، هاله
8 تهران 4 جلیزجند، سنگان، افجه، جلیل‌آباد
9 چهارمحال و بختیاری 4 آورگان، دیمه، سرآقا سید، یاسه‌چاه
10 خوزستان 4 خماط، رگبه، سادات، لیوس
11 خراسان رضوی 5 بوژان، مزینان، دیزبادعلیا، زعفرانیه، شمخال
12 خراسان شمالی 3 درکش، رویین، زوارم
13 خراسان جنوبی 3 افین، فورگ، خور
14 زنجان 4 سهرین، ویر، خویین، درسجین
15 سیستان و بلوچستان 4 سنگان، جون‌آباد، کندرک، فیروزه‌ای
16 سمنان 4 قلعه‌نوخرقان، قلعه بالا، چاشم، فرومد
17 فارس 5 دشتک، مارگون، مهارلو، قلات،جیدرزار
18 قزوین 3 زرآباد، اندج، گازرخان
19 قم 3 فردو، قاهان، دستگرد
20 کرمان 5 میمند، بیدخون، ده‌بکری، خبر، سکنج
21 کرمانشاه 5 شمشیر، پیران، کندوله، هجیج، خانقاه
22 کردستان 4 نگل، پالنگان، دزلی، قم‌چغای
23 کهگیلویه و بویراحمد 3 مارین، کاکان، سربیشه
24 گیلان 5 داماش، امامزاده‌ابراهیم، امامزاده هاشم، حاجی‌بکنده، حسن‌سرا
25 گلستان 4 پاقلعه، افراتخته، سرکلاته، چینو
26 لرستان 4 امامزاده‌قاسم، ونایی، چنار گریت، ولیعصر
27 مازندران 4 کندلوس، لاویج، یوش، آسیاب‌سر
28 مرکزی 3 وفس، هزاوه، آهو
29 هرمزگان 3 تزرج، سرخا پایین، تدرویه
30 همدان 3 گشانی، اشتران، علی‌صدر
31 یزد 5 منشاد، ازمیغان، فراغه، ده بالا، کرخنگان

فیاضی گفت: این روستاها همگی دارای مطالعات راهبردی گردشگری هستند.

به گفته وی در تأمین زیرساخت های لازم برای این روستاهای مصوب، تمام دستگاه های همکار در کارگروه مشارکت خواهند داشت.

سفر به لیما اما در ایران

  سفر به لیما اما در ایران

روستای لیما روستایی است متراکم که قدمتی بسیار طولانی دارد و مناظر  دیدنی زیادی در اطرافش قرار دارد.همچنین طبق تحقیقات به عمل آمده این روستا ابتدا در ضلع جنوبی روستای فعلی بوده که بر اثر لغزش زمین ساکنان آنجا تغییر مکان داده و به مرکز همین روستا که چشمه آب سرد داشته نقل مکان داده و در آنجا ساکن شده اند و به کارهای کشاورزی آن زمان که بیشتر جو و گندم بود می پرداختند .موقعیت این روستا به این صورت می باشد :

 

ادامه نوشته

کاخ سروستان - سروستان - فارس

کاخ سروستان - سروستان - فارس

 

مجموعه کاخ سروستان که قدیمی‌ترین گنبد آجری کشور را در خود جای داده است در زمان بهرام گور ساسانی ساخته شده است. کاخ سروستان در استان فارس و در 9 کیلومتری جنوب شهر سروستان و در مسیر روستای نظرآباد در دشتی وسیع جای گرفته است. این کاخ از جنس  سنگ و گچ  است.

این بنا که از باشکوه‌ترین کاخ‌های ساسانی است در آن زمان مقدس بوده است. قسمت اصلی بنا در ضلع شرقی بوده که شامل یک ایوان بزرگ و دو ایوان کوچک تر است . ایوان اصلی به تالار مرکزی و سپس به حیاط مرتبط می شود . در دو طرف آن دو تالار بزرگ با سقف گنبدی مرتفع قرار دارد . در دو تالار گنبد دار در حاشیه زیر سقف بقایای گچبری دیده می شود . این کاخ نسبت به دیگر بناهای این دوره از فن معماری و پلان‌های پیچیده و کامل‌تری برخوردار است.

آخرین بررسی‌های باستان‌شناسی در مجموعه کاخ سروستان نشان داد؛ این مجموعه ساسانی در دوره اوج شکوه خود حدود 30 هکتار وسعت داشته است.      

 

جاذبه های گردشگری بخش سروستان عبارتند از :

1- کاخ سروستان        2- بقعه شیخ یوسف سروستانی

3- قلعه گبری           4- قلعه برزو

كوهی که همیشه میسوزد:

كوهی که همیشه میسوزد:

كوهی که همیشه میسوزد:
 در جاده رامهرمز به سمت رود زرد و در مسیر خیجه و ماماتین بعد از روستای گنبد لران، کوهی آتشین وجود دارد که از گذشتههای دور تا کنون شبانه روز میسوخته است، مردم محلی به این کوه «تشکوه» میگویند.
 
تشکوه در شرق شهرستان رامهرمز در فاصله 6 کیلومتری روستای ماماتین در جاده رامهرمز ــ ابوالفارس واقع شده است. به گفته کارشناسان زمین شناسی دلیل شعله ور شدن آتش کوه گوگرد موجود در زمین و متصاعد شدن گاز طبیعی از عمق زمین به سطح است. گازهای هیدرکربوری از لایه های مختلف زمین عبور میکنند و از هر درز و شکافی در سطح زمین به بیرون شعله ور میشوند به طوری که در شب نور سوختن این گاز بیشتر دیده میشود.
1- روشنی آتش این کوه در تاریکی شب جلوه زیبایی به منطقه می دهد به گونه ای که تا به حال توانسته گردشگران زیادی را در ساعات شب به سوی خود بکشاند. مسئله قابل توجه برای گردشگران این است که در مجاورت این آتش کوه به دلیل وجود گاز متصاعد شده در هوا نمی توان آتش دیگری روشن کرد. جالب این است که گردشگران برای رسیدن به این منطقه از مردم استان کمک می گیرند چون هیچ تابلویی برای نشان دادن این جاذبه گردشگری و نفتی خوزستان وجود ندارد.
2- غیر از تشکوه در نزدیکی شهر صنعتی امیدیه و منطقه آغاجاری نیز کوهی وجود دارد که مردم محلی آن را کوه سوخته مینامند. از لابه لای خاک و سنگهای کوه سوخته زبانه های آتش بیرون میآید و دود سیاهی را راهی آسمان میکند. این دود باعث می شود تا فضای اطراف چشمه های آتش این کوه نیز سیاه رنگ به نظر برسد.
کوه سوخته کوچکتر از تشکوه است. رنگ سیاه کوه آن را از سلسله جبال اطرافش مجزا کرده است. در قله کوه در اثر زمین لغزش یا رانش زمین شکاف عمیقی وجود دارد که دهانه اصلی خروج گاز بوده و آتش از درون آن شعله ور است.
3- کوه سوخته امیدیه به دلیل شکل و شمایل ظاهری و آثار و شواهد هیدروکربوری در سطح زمین یک اثر ژئوتوریسمی ارزشمند و گرانبها در حوزه زمین شناسی است که نه تنها برای زمین شناسان بلکه برای همه علاقمندان به طبیعت جذاب و دیدنی به نظر میرسد.
4-تشکوه و کوه سوخته از نظر مباحث زمین شناسی بسیار با اهمیت و مورد مطالعه کارشناسان این حوزه است و اکنون تشکوه که بیشتر در میان مردم شهرت دارد به یکی از جاذبه های عجیب گردشگری استان خوزستان تبدیل شده است.
 
کاش مسیولان کشور به فکر بیافتند و قسمتهای از این کشور  که اینگونه در دنیا تک هستن معرفی و مردم رو اشنا کنه قابل ذکر هست که یکی از تورهای که در دنیا برای توریست ها میگذارنند اکو توریست میباشد که مناطق بکر و دست نخوره و یا حتی معادن متروک کشورها را به توریست ها نشان میدهند

گزارش برنامه قشم و غار نمکدان

پیمایش غار نمکی (غار نمکدان)، بزرگترین غار نمکی جهان، جزیره قشم - بهمن 88










http://www.ghoghnous.ir/images/editor/Image/bandar%201/DSCF7683.jpg









ادامه نوشته

قلعه گردکوه در غرب دامغان

قلعه گردکوه در غرب دامغان و در نزديکی روستاي قدرت آباد واقع شده است. فاصله اين قلعه تا روستا 8 کيلومتر و تا دامغان حدود ۱۸ کيلومتر می باشد .این دژ باستانی در هیجده کیلومتری غرب شهرستان دامغان واقع شده است و مسیر آن بوسیله یک جاده خاکی به طول هشت کیلومتر از روستای حاجی آباد می گذرد ،( کوه گرد کوه به شکل گنبد میباشد و احتمالا به همین خاطر آن را بدین نام نامیده اند).
ديواره های اين قلعه از جنس سنگ و گچ می باشد که آنرا احاطه کرده اند. اين قلعه دارای سه آب انبار مسقف می باشد که در قسمت جنوبی دژ واقع شده و هر سه به هم راه دارند آب آنها از چشمه پيخار به وسيله جويي که قبلاً وجود داشته تامين می شده است. گردکوه به شکل گنبد می باشد و احتمالاً به همين خاطر آن را بدين نام ناميده اند. اين قلعه در شاهنامه فردوسی با نام دژ گنبدان آمده است و شاعر در چندين مورد بدان اشاره کرده است، از آن جمله آمده است که اسفنديار فرزند گشتاسپ مدتی به فرمان پدرش در اين قلعه زندانی بوده است:

دژ

ببردندش از پیش فرخ پدر --- سوی گنبدان دژ پر از خاک سر
بدان دژش بردند بر کوهسار --- ستون آوریدند از آهن چهار

 (فردوسی)

در دامنه و پایین کوه سنگهاي كاملا گردي به وزن ۵۰ الي ۲۰۰ كيلو  ديده مي شود كه در هنگام حمله دشمن. به سوي آنها پرتاب مي شده است.

در بالاي كوه بقاياي شكسته خمره هاي بزرگ ديده مي شه كه از قرار معلوم براي نگهداري غذا و آب در مدت طولاني استفاده مي شده. حتي چندين استخر نگهداري آب نيز در قله اين كوه صخره اي ايجاد شده است.


کوهی که قلعه گردکوه بر آن بنا شده درست به شکل گنبد است و احتمالاً به همين خاطر آن را بدين نام ناميده اند. ارتفاع تقریبی این کوه هزار متر و طول آن در حدود 0/5 کیلومتر است. از لحاظ موقعیت طبیعی یکی از قدیمی‌ترین پناهگاه هایی است که در دوره های مختلف تاریخی مورد استفاده اقوام مختلف قرار گرفته و از قدیم اهمیت به خصوصی داشته است

شهرت گردکوه بيشتر به دوران اسماعيليه بر می گردد. به زمانی که حسن صباح و فدائيان بی باکش با کاردهای زهر آلودشان وحشت به جان تمامی حکام و فئودالهای سلجوقی انداخته بودند. در آن دوره فردی به نام رئيس مظفر حاکم دامغان بود وی دعوت حسن صباح را پذيرفت و از آنجا که فرد ثروتمندی بود قلعه الموت را به مبلغ سه هزار دينار خريد و به حسن صباح داد او همچنين نامه ای به برکيارق پادشاه سلجوقی نوشته و از او خواست که قلعه گردکوه را به او ببخشد شاه سلجوقی نيز موافقت کرد و قلعه را به وی داد. رئيس مظفر در راه آبادی اين قلعه تلاش زيادی کرد و تمامی ثروت خود را در اين راه خرج کرد. وی قلعه را کانون تبليغ فرقه اسماعيليه کرده بود و هيچ کمکی را از آنها دريغ نمی کرد. هنگامی که در سال 500 ه.ق قلعه الموت به وسيله ارتش سلجوقی محاصره شده بود، حسن صباح کودکان و فرزندان خود را به گردکوه نزد رئيس مظفر فرستاد تا از آنها مراقبت کند. رئيس مظفر 40 سال در گردکوه زندگی کرد و خدمات زيادی برای حسن صباح انجام داد. با ظهور فتنة شوم مغول گردکوه وارد مرحله تازه ای شد. پس از حمله هلاکو به ايران بسياری از قلعه های اسماعيليه به خاطر خيانت خورشاه آخرين حاکم اسماعيليان يکی پس از ديگری فرو ريختند. ولی اسماعيليان گردکوه تسليم مغولان نشدند و علاء الدين محمد حاکم دژ مردانه در برابر لشکر مغول ايستاد و در يک شبيخون در سال 651 ه.ق 100 نفر از مغولان را کشت. اين قلعه مدت بيست سال در محاصره مغولان بوده تا اينکه در زمان آباقا خان اين دژ سقوط کرد و تمامی ساکنان آن کشته شدند و دژ کاملاً ويران گرديد. اين دژ حدود دويست سال در تصرف اسماعيليه بود و آخرين قلعه ای بود که سقوط کرد. پس از سقوط اسماعيليه گردکوه به دست حکام مغول افتاد در سال 786 ه.ق فردی به نام امير ولی در يک درگيری با سپاه تيمور لنگ، گردکوه را از تيموريان گرفت و جزء قلمرو خود قرار داد. ولی اندکی بعد در استرآباد از لشکر تيمور شکست خورده و زن و فرزندانش را به گردکوه آورد و خود فرار کرد. از سال 800 ه.ق قلعه رو به ويرانی نهاده و اهميت خود را از دست داده است.

منابع :
1) قلاع اسماعیلیه در رشته کوههای البرز ، منوچهر ستوده ،تهران : انتشارات طهوری
2) شاهنامه فردوسی ، چاپ بروخیم ، ج 6 ص 155
3) نهضت حسن صباح ، تقی داوودی ،قم : چاپ نهضت قم
4) تاریخ اسماعیلیان در ایران در سده های5 – 7 ه.ق، استرویو الودمیلا ولادیمیروا ،ترجمه دکتر پرویز منزوی ، تهران : نشر اشاره
5) مذهب اسماعیلیه و نهضت حسن صباح ، دکتر یوسف فضائی ، تهران : انتشارات عطائی



معرفی آئين های  مذهبی و معنوی محرم در ایران زیر مجموعه گردشگری خلاق جدیدترین نوع گردشگری در یونسکو

آئين های  مذهبی و معنوی محرم زیر مجموعه گردشگری خلاق جدیدترین نوع گردشگری در یونسکو

نماینده ایران در یونسکو: آیین های معنوی کشورمان ظرفیت جهانی شدن دارد

بیرجند - سفیر و نماینده دایم جمهوری اسلامی ایران در سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) گفت: بیشتر آیین های معنوی کشورمان با تلاش و پیگیری زیاد مسوولان و متولیان فرهنگی می تواند در فهرست میراث جهانی ثبت شود.

ˈمحمدرضا مجیدیˈ روز شنبه، در آستانه تاسوعا و عاشورای حسینی و به مناسبت سالگرد ثبت جهانی تعزیه در فهرست میراث جهانی به خبرنگار ایرنا اظهار کرد: تعزیه به عنوان یک آیین مذهبی ملی و به عنوان نمادی از فرهنگ ایرانی اسلامی بر محور مکتب اهل بیت (ع) به ثبت جهانی رسید.

وی گفت: این آیین در گوشه و کنار کشور ما متناسب با فرهنگ های محلی و بومی از تنوع برخوردار است که باید به ثبت و ضبط و حفظ و حراست این خرده فرهنگ ها نیز پرداخت.

مجیدی با بیان اینکه در هر نقطه از میهن پهناور ما برای پاسداشت قیام سالار شهیدان آیین های گوناگونی وجود دارد که هر کدام دارای مختصات فرهنگی ویژه است، افزود: به عنوان نمونه در خراسان جنوبی در ایام محرم و عاشورای حسینی شاهد مراسم ˈهفت منبرˈ، ˈبیل زنیˈ و نیز ˈنخل گردانیˈ هستیم که هریک از این مراسم و آیین ها ابعاد گوناگون مذهبی و فرهنگی دارد.

سفیر و نماینده دایم جمهوری اسلامی ایران در یونسکو اظهار کرد: ضرورت دارد برای حفظ و نگهداری این آیین ها و شناسایی آن ها به نسل های بعدی تلاش بیشتری در زمینه ثبت جهانی آنها شود.

وی گفت: با ثبت جهانی تعزیه ظرفیت خوبی برای ثبت سایر موارد آیینی مربوط به محرم و عاشورای حسینی وجود دارد.

مجیدی با یادآوری این که خراسان جنوبی از نظر مواریث فرهنگی معنوی غنی و بکر است، افزود: آواها و نواها و نیز نغمه های محلی و بومی ناب این استان از کویر تا مرز باید ثبت و ضبط و از مجموع آنها آرشیوی استانی و حتی ملی با همت دستگاه های اجرایی و مراکز علمی و دانشگاهی شکل گیرد.

سفیر و نماینده دایم جمهوری اسلامی ایران در یونسکو اظهار کرد: ایجاد یک رشته تخصصی خاص با موضوع آیین های مذهبی نیز در این ارتباط بسیار ضروری به نظر می رسد.

۱- آیین سنتی 'علم گردانی در هزاوه' اراک

۲- تعزیه روستای وفس اراک

۳- آيين چغچغه زني انجدان اراك

۴- آیین نخل گردانی در روستای ابیانه اصفهان

۵-مراسم «بيل‌زني» که خاص شهر خوسف

۶-مراسم «نخل‌گرداني»

۷-مراسم «هفت منبر»خاص شهر بيرجند

 ۸- آیین چلچلا در شهر مجن

۹- آیین طوقبندان در دامغان

۱۰-آیین طشت گزاری در اردبیل

۱۱- مراسم قمه زنی در اصفهان اردبیل و زنجان

آیین سنتی 'علم گردانی در هزاوه' آماده ثبت در فهرست آثار معنوی كشور است

 

آیین سنتی 'علم گردانی در هزاوه' آماده ثبت در فهرست آثار معنوی كشور است

7

 
آیین سنتی 'علم گردانی در هزاوه' آماده ثبت در فهرست آثار معنوی كشور است

 

 

آیین سنتی 'علم گردانی در هزاوه' آماده ثبت در فهرست آثار معنوی كشور است

 

ادامه نوشته

برای نخستین‌ بار در کشور اسکی روی شن در ایران

برای نخستین‌ بار در کشور اسکی روی شن در شهرستان ریگان برگزار شد.

"محمدجواد قربانی" رییس اداره ورزش و جوانان شهرستان ریگان در گفت و گو با ایسنا، اظهارکرد: این تپه‌های شنی بهترین تپه‌ها در ایران است که می‌توان در آنها مسابقات اسکی روی شن را اجرا کرد.

وی گفت: بر این اساس برای نخستین‌ بار در کشور اسکی روی شن با حضور قهرمانان کشوری در بلندترین تپه‌های شنی دنیا در شهرستان ریگان اجرا شد.

قربانی با بیان اینکه این ورزش که به صورت آزمایشی در این تپه‌های شنی اجرا شد، مورد استقبال ورزشکارانی از کشور قرار گرفت، افزود: به زودی مسابقات اسکی روی شن کشور در بلندترین تپه‌های شنی دنیا برگزار می‌شود.

وی با بیان اینکه در سفر رئیس فدراسیون اسکی به ریگان این تپه‌های شنی برای امر اسکی روی شن و برگزاری مسابقات کشوری تایید شدند، گفت : به زودی 12 اسکی‌باز روی شن کشور در این مسابقات شرکت می‌کنند.

"ایستا" مرموزترین روستای ایران!

ساعت مچی و دیواری در محل زندگی "اهل توقف" وجود ندارد و سیمان و آهن در معماری خانه‌های آنان به كار نرفته است. آنان به نحو اسرارآمیزی از مردم فاصله می‌گیرند و كمتر كسی را به خانه خود راه می‌دهند.
ادامه نوشته

دهکده چوبی در نیشابور

دهکده چوبین نام محلی است که در یکی از روستاهای نیشابور به نام محمدآباد آقازاده در استان خراسان رضوی واقع در شمال شرقی ایران ساخته شده است. این دهکدهٔ چوبی کم نمونه و بی همتا در ایران به‌وسیله مهندس مجتهدی ساخته شده و یکی از دیدنی‌ها و تفرجگاه‌های نیشابور می‌باشد.

نام «دهکده چوبین‌» برخاسته از ویژگی منحصر به فرد سازه‌های آن در استفاده کامل از چوب و بکارگیری روشی نوین در ساخت بناهای آن که برخاسته از پیشینه تاریخی - فرهنگی و متناسب با امکانات و قابلیت‌های اقلیمی وجغرافیایی منطقه است، می‌باشد. دیدنی‌های این دهکده شامل مسجد چوبی، موزه و کتابخانه، رستوران، فروشگاه و نانوایی، آلاچیق، سوئیتها، فضای سبز و اکوسیستم زیبای آن به همراه کشاورزی و دامپروری است.

ادامه نوشته

سیب درون سرخ ایرانی

در روستایی در 70 کیلومتری شاهرود گونه ای سیب وجود دارد که از گروه سیب های تابستانی و در اندازه سیب گلاب است. درون این سیب کاملا قرمز است و مزه ای ترش دارد و بیشتر برای تهیه خوراک از آن استفاده می شود.



 
 
 

 

10 روستای پلکانی ایران

هروقت صحبت از روستاهاي پلكاني با آن معماري زيبا و خاصش كه مي شود همه به ياد ماسوله و ابيانه مي افتيم .اما تا به حال از خود پرسيده ايم ايراني كه چهارفصل را دارد مگر مي شود فقط دو روستا با اين نوع خاص ظاهري را داشته باشد ؟ بد نيست با ما همراه شويد تا اين زيبايي ها را بيشتر بشناسيد و بدانيد همه ايران پر از جذابيت هاي خاص به گونه هاي مختلف است.

روستاهايي كه همگي در دامنه كوه ها خود را نمايان كرده اند و زيبايي هاي كوهستاني به آن ها رنگ و لعابي داده است كه از رفتن و زندگي كردن در آنجا لذت مي بريد.جذابيت هاي اين روستاها به حدي است كه هر گردشگري را محو تماشاي خود كرده و آنها را به سمت روستاهاي پلكاني كشانده است.


بوژان


ادامه نوشته

حوض دختر  گبری اقلید

 

در مرکز شهر اقلید ، بر دامنه تپه ی سنگی قلات  ، یادمانی از عهد ساسانی برجای مانده که حوض دختر گبر معروف است.
 
حوض دختر گبر با سه پله ، یک حوض با عمق کم و کتیبه ای به خط پهلوی ساسانی به طول دو متر و عرض 88 سانتی متر  که کتیبه آن بر قابی به ابعاد ۱۶۰ در ۵۶ سانتی متر در ۲۱ سطر باز مانده از دوران ششمین فروانروایی یزدگرد (یزدگرد سوم)  یادگاری از گذشته های دور است  به همراه نبشته های اطراف تخت جمشید و دربند قفقاز  از معدود نبشته های خط شکسته پهلوی به شکل عمودی است که گفتنیهای زیادی را در دل خود دفن کرده است.
هومباخ باستان شناس و محقق اعتقاد دارد این محل یک گور دخمه است که مرده را میتوانستد به حالت زانوهای خمیده(جنینی) در این محل دفن کنند.
لازم به یادآوری است این کتیبه قدیمی ترین کتیبه سنگ مزار به خط ژهلوی در ایران است.
یک محقق اقلید شناس می گوید: حوضچه دختر گبر بخشی از شناسنامه و اقلید و سند هویتی آن محصوب می شود که این مهم گواهی بر قدمت تاریخی این شهرستان دارد.
سید جعفر مرتضوی گفت: این اثر تاریخی در سال 1334 پیدا شده و در زمره آثار ملی به ثبت رسیده است ، اما همانند بسیاری از آثار بدون توجه رها شده است.
وی افزود: بر اساس مدارک تاریخی این اثر مربوط به قبل از اسلام و جزیی از عبادتگاه زرتشتیان و متعلق به قلعه ای در بالای تپه بوده است.
وی ادامه داد: در آن دوران خانه حاکم اقلید بالای این قلعه قرار داشته و در روزهای عید بویژه عید نوروز این حوضچه را پر از حنا می کرده اند و دختر حاکم مقداری از حنا را بعنوان تبرک به مردم می داده است .
مرتضوی اظهار داشت : در تعبیری دیگر ، با استناد به آثار دری که در بالای آن تعبیه بوده و هم اکنون از بین رفته است ، از این اثر بعنوان قبر یاد شده که نوشته های حک شده بر آن نیز می تواند گواهی بر این مدعا باشد.
وی بیان کرد: همچنین وجود استودانهایی مربوط به زرتشتیان در بالای این تپه نیز این تعبیر را تقویت می کند.
وی معتقد است : بر اساس باورهای زرتشتیان ، این قوم مردگان خود را در بالای تپه قرار می دادند ، اگر کرکسها ابتدا چشم راست مرده را در می آوردند ، این فرد را دارای کردار نیک می دانستند و جسد وی را به استودان منتقل می کردند در غیر اینصورت جسد در همان تپه باقی می ماند.
وی گفت : حوضچه دختر گبر بدون هیچگونه حفاظی در برابر عوامل طبیعی رها شده و به مرور زمان نابود می شود.
یکی از دوستداران میراث فرهنگی در این شهرستان گفت: آثار و یادمانهای تاریخی سند هویتی ملی است که باید بعنوان میراثی ارزشمند برای آیندگان حفظ شود.
صمد پرهیزگار افزود: حوضچه دختر گبر اثر بی نظیری است که در ابتدای تپه سنگی قلات واقع شده و نیاز به حفظ و نگهداری دارد.
وی ادامه داد: این آثار تاریخی اگر در کشورهای دیگر وجود داشت با دقت نظر بیشتری حفظ می شد و از آنها در توسعه صنعت گردشگری بهره کافی می بردند .
وی اضافه کرد: میراث فرهنگی باید با ایجاد حفاظ شیشه ای کتیبه روی این سنگ را از آسیبهای ناشی از عوامل طبیعی نجات دهد و با معرفی این اثر گرد فراموشی را از چهره آن بزداید.
یک محقق اقلید شناس نیز گفت: حوضچه دختر گبر که یکی از یادمانهای دوره ساسانی و مرتبط به استودانهای بالای تپه سنگی قلات است ، مورد بی مهری قرار گرفته است.
محمد علی تدین افزود: این اثر تاریخی در باورها و اعتقادات مردم این منطقه بسیار ارزشمند و مبارک است و برخی افراد اعتقادات خاصی به آن دارند.
وی بیان کرد: از مسوولان انتظار می رود تا در حفظ و نگهداری این بناها یاری رسان مسوولان شهرستان باشند تا این یادمانهای با ارزش که بیانگر هویت تاریخی منطقه است به آیندگان سپرده شود.
رییس شورای اسلامی شهرستان اقلید گفت: حوضچه دختر گبر بدلیل بی توجهی میراث فرهنگی در معرض آسیبهای جدی قرار گرفته و هشت سطر اول کتیبه آن شکسته شده است.
حمیدرضا ثابت اقلیدی اظهار داشت: حفاریهای غیر مجاز در اطراف این اثر تاریخی نابودی آن را به دنبال دارد اما این مهم به چشم میراث فرهنگی نمی آید.
وی ادامه داد: در نزدیکی بسیاری از آثار تاریخی از گذشته حفاریهای غیر مجازی انجام شده و آثار بدست آمده به خارج از کشور منتقل شده است.
وی اضافه کرد: یگان حفاظت میراث فرهنگی دو نفر هستند که انصافا تلاش خود را می کنند اما پوشش حفاظتی وسعت هفت هزار کیلومتری شهرستان با دو نیرو امکان پذیر نیست.
فرماندار اقلید نیز معتقد است : سازمان میراث فرهنگی آنچه که شایسته حفظ و نگهداری آثار تاریخی در این شهرستان است را انجام نداده است.
سیروس پاک فطرت گفت: حوضچه دختر گبر در نزدیکی مسجد جامع اقلید ، در مرکز شهر واقع شده اما درجهت معرفی این اثر ارزشمند اطلاع رسانی انجام نشده است.
وی افزود: مسیر دسترسی به این آثار نامناسب است و باید در جهت مناسب سازی مسیر این دو اثر تاریخی و مهم تلاش شود.
وی خاطر نشان کرد: در شورای اداری شهرستان به ادارات مختلف تذکر داده شده تا از حفاریهای غیر مجاز در نزدیکی این آثار خودداری کنند و دکل های غیر مجاز نزدیک آن را به مکان دیگری منتقل نمایند.
وی بیان داشت: میراث فرهنگی می تواند با ایجاد فضایی مناسب در نزدیک این اثر تاریخی در جهت حفظ ، نگهداری و در معرض دید قرار دادن آن اثر گذار باشد.ک/4
551/680


انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) / کد خبر 886068 

تنگ براق

تنگه براق

موقعیت: جنوب اصفهان و شمال شیراز در منطقه اقلید( به معنای کلید فارس)

فاصله از اصفهان:۳۴۵ کیلومتر

فاصله تا شیراز: ۲۲۵کیلومتر از ره جدیدی که ساخته شده و گرنه تا قبل از این مسیر فاصله ۲۷۰ کیلومتر بوده است.

یادآوری: به دلیل عده محاسبه ورودی ها و خروجی های شهر های عبوری به هنگام محاسبه مسافت بهتر است همواره ۳ تا ۵ کیلومتر به مسافت ها اضافه کنید.

مسیر دسترسی: تهران-قم-اصفهان-آباده-اقلید-سده- روستای تنگ براق-تنگه براق

یادآوری: منطقه آسپاس نیز در همین حوالی است.

جدول مسافتها و مسیر دسترسی

تهران-قم قم- اصفهان اصفهان- آباده

آباده-سورمق

سورمق-اقلید

اقلید-آسپاس

آسپاس-سده

سده-روستای تنگ براق

۱۲۰ک.م

اتوبان

۱۲۰ ک.م بر ساعت

۲۷۰ ک.م

اتوبان

۱۲۰ ک.م بر ساعت

۲۰۵ک.م

اتوبان

۱۱۰ ک.م بر ساعت

۲۴ک.م

۲۰ک.م

آسفالته

۹۰ ک.م بر ساعت

۵۰ک.م

۲۵ک.م

آسفالته

۸۰ ک.م بر ساعت

۲۰ک.م

شوسه

۴۰ ک.م بر ساعت

یادآوری: مدت زمان دسترسی بستگی به میران توقفهاو میزان سرعت شما و نوع خودروی شما خواهد داشت اما همواره سرعت مطمئن و استاندارد نگهدار سلامتی شما خواهد بود.

آب و هوا: در تابستان ها خنک و در زمستان ها سرد و خشک

بهترین زمان سفر: اردیبهشت اما در کل از اردیبهشت تا اواخر تابستان مناسب است.

بازارهای منحصر به فرد جهان

بزرگترين بازار سنتي مسقف جهان

بازار سنتي تبريز يکي از نمونه‌هاي منحصر به فرد از لحاظ معماري بوده و بزرگترين بازار مسقف جهان است. بازار تبريز خاطرات ناگفته فراواني در دل خود دارد و کوچه‌پس کوچه‌هاي پيچ در پيچ آن، آشناي هر کودک و پير تبريزي است.

مجموعه بازارتبريز که قدمت آن به قرن چهارم هجري- قمري مي‌رسد، به‌عنوان يکي‌از زيباترين و بزرگترين بازارهاي به هم پيوسته، گواهي زنده بر اصالت تجارت و معماري در مشرق زمين است.

سبک معماري،آرايش مغازه‌ها،تيمچه‌ها، کاروانسراها،دالان‌ها،راسته‌ها، انواع مشاغل و وجود تعدادي مدرسه و مسجد که پيشينه تاريخي دارند ، بازار تبريز را نمونه عالي يک محيط تجاري و معماري اسلامي و شرقي کرده است.

جايگاه و اهميت تبريز در تجارت و کسب و کار، ايجاب مي‌کرد بازاري بزرگ و مرکزي براي مبادله، فروش و انبار کالاهاي شرقي و غربي به وجود آيد که اين امر در طول تاريخ تحقق پيدا کرد.

در طول تاريخ، بازار تبريز همواره مورد توجه جهانگردان ايراني، عرب و اروپايي بوده و افرادي «همچون مقدسي» ، «ياقوت حموي»، «زکريا محمود قزويني» و «ابن بطوطه»، «حمدالله مستوفي»، «اوليا چلبي»، «مارکوپولو»، «اودريک»، «کلاويخو»، «جان کارت رانت»، «کنتاريني»، «تاورنيه»، «شاردن»، «پير ژوبر»، «فردريک ريچاردز» و «دورتي اسميت» درباره آن مطالب ارزنده‌اي بيان کرده‌اند.

عجيب‌ترين بازارهاي سنتي جهان


بر روی ادامه مطلب کلیک کنید

ادامه نوشته

تصاویری جالب از تهران قدیم

تصاویری جالب از تهران قدیم
رادیو ایران ، تهران سال 1330 خورشیدی
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ادامه نوشته

مراسم عروسی در میان ترکمنها

 مراسم عروسی در میان ترکمنها

عروسی ترکمنها ویژگی ها و جذابیتهای بسیاری دارد. عروسی در میان ترکمنها به مدت 3 یا 4 روز به طول می انجامد. عروسی ترکمن ها چندین مرحله دارد که عبارتند از: قودا بولماق، پذیرایی، مصائب(مصاحب)، عروس کشی، اوجه، اللش درمه و قایتارمق.

ادامه نوشته

تصاویری از زنان چادر سفید ورزنه

 
شهری‌ است که در ۱۱۰ کیلومتری جنوب شرقی اصفهان واقع شده و مرکز شهرستان "بن‌رود” است.

زنان این شهر بنا بر سنتی قدیمی برای حضور در مجامع عمومی از چادر سفید استفاده می کنند و به همین‌خاطر این شهر به سفیدترین شهر ایران معروف شده است.


علت استفاده از رنگ سفید به جای رنگ مشکی چادر معمول در ایران را، عده‌ای مشغولیت مردم این شهر به کشت و‌کار پنبه و "کرباس‌بافی” می‌دانند و هم‌چنین شرایط گرم و آب‌وهوایی این منطقه و عده‌ای نیز انتخاب این رنگ را ناشی از دورانی می‌دانند که مردم این منطقه زرتشتی بودند و روحانیون زرتشتی لباسی از پنبه و به رنگ سفید می‌پوشیدند.
علت هر چه باشد، امروزه این رنگ برای پوشش چادر زنان در بین جوانان و نسل جدید کمتر دیده می‌شود.


ادامه نوشته

تصاویر باشکوه از عروسی فولکوریک کردهای کرمانج

 

تصاویر باشکوه از عروسی فولکوریک کردهای کرمانج

بزرگترين آبشار صخره سنگي جدید ترین مقصد گردشگری  تفریحی در تهران

 بزرگترين آبشار صخره سنگي جدید ترین مقصد  گردشگری تفریحی در تهران
بزرگترين آبشار صخره سنگي دنيا که با تکينيک مجسمه سازي و ساخت سنگهاي مصنوعي براي نخستين بار از سوي هنرمندان ايراني طراحي و اجرا شده است از سوي شهرداري منطقه 3 تهران رونمايي شد.
 

به گزارش«شهر»، به نقل از روابط عمومي شهرداري منطقه 3 ، رضامددي معاون امور شهري و فضاي سبز اين منطقه با اعلام اين مطلب گفت : اين اثر شامل 3 آبشار اصلي و گله اسب سنگي شامل 5 راس اسب است که 5/1 برابر اندازه واقعي ساخته شده و نمايانگر اسب هاي وحشي و نژاد اصيل کرد ايراني هستند.

مددي در ادامه با اشاره به اينکه اين آبشار در بزرگراه همت تقاطع بزرگراه شهيد مدرس قرار دارد افزود: اين آبشار داراي ارتفاعي بالغ بر 32 متر و عمق 22 متراست و پهناي اثر در بخش زيرين آن حدود 50 متر است . معاون شهردار منطقه 3 با تاکيد بر اينکه براي نورپردازي اين اثر در شب هنگام از رنگ هاي اصيل و طبيعي استفاده شده است تصريح کرد: در نورپردازي اين اثر تلاش شده است از نورهاي شبيه مهتاب استفاده شود تا جلوه طبيعي تري داشته باشد.

 وي با اشاره به مقاومت اين سازه افزود: در ساخت اين آبشار از تکنيک ساخت سنگ هاي مصنوعي با مواد رزيني و بتن گلاسه و رنگ دانه هاي معدني استفاده شده است که مقاومت و ماندگاري بسيار بالايي در مقابل شرايط جوي دارند. مددي با تاکيد بر اينکه اين اثر بزرگترين اثر حال حاضر در جهان است گفت : بزرگترين نمونه قبلي اين آبشار در شهر لاس وگاس کشور آمريکا در ارتفاع 12 متر اجرا شده است که با توجه به ارتفاع 32 متري اين آبشار که از سوي هنرمندان ايراني طراحي و ساخته شده است بزرگترين اثر حال حاضر در جهان است .

 معاون امور شهري و فضاي سبز منطقه 3 با اشاره به اينکه با گذشت زمان بر زيبايي اين اثر افزوده مي شود تصريح کرد: با توجه به کاشت گياهان رونده در اطراف اين آبشار و همچنين مواد استفاده شده در طراحي آن ، پس از رشد گياهان در اطراف اين آبشار بر زيبايي و جلوه طبيعي آن افزوده مي شود .

وي در خاتمه با اشاره به اينکه اين آبشار طي شبانه روز فعال است افزود:در سيستم تاسيسات اين اثر از مخزن 40 هزار ليتري و موتور خانه هوشمند استفاده شده که بي نياز از سرويس هاي مداوم و دائم است و روشن بودن آن اين گمان را براي شهروندان به وجود آورده است که اين اين آبشار چشمه اي طبيعي در قلب تهران است . گفتني است اين اثر از سوي گروه هنري کاظم مولوي زاده طراحي و اجرا شده است .



راز گشایی از بیستون


داریوش شاه گوید: تو که از این پس، این نبشته را که من نوشتم یا این پیکرها را ببینی، مبادا که آنها را تباه سازی؛ تا هنگامی که توانا هستی آنها را نگاه دار." (کتیبه بیستون)
 

ادامه نوشته

پل خواجو در لیست زیباترین پل های دنیا

پل خواجو در لیست زیباترین پل های دنیا

 

پل های باستانی از جمله جاذبه های گردشگری در نقاط مختلف دنیا هستند و سالانه افراد بسیار زیادی را به خودشان جذب می کنند. این پل ها در کشور مانیز کم نیستند.
به گزارش ایران ویج ، بر اساس نظر سنجی های متفاوت تعدادی از پل های سراسر دنیا به عنوان زیباترین پل های دنیا انتخاب شده اند. این پل ها از میان پل های باستانی و همچنین مدرن برگزیده شده اند.


“Pont du Gard”
ا

ادامه نوشته

شهر زیرزمینی سامن

 
شهر پنهان یا زیرزمینی سامن که احتمالا شهری مخفی در دوره پیش از اشکانی بوده و بعدها نیز از آن به عنوان گورستان استفاده می شده، در شهر سامن در 15 کیلومتری ملایر در استان همدان قرار دارد.
کاوش ‏های باستان‏ شناسی در محوطه‏ ای زیرزمینی در شهر سامن، منجر به کشف شهری پنهان شد که در یک بستر سنگی و به صورت دست کند ساخته شده است. این شهر زیرزمینی احتمالا به دوره پیش از اشکانی تعلق دارد و از برخی فضاهای آن برای تدفین مردگان استفاده شده است.
حدود 25 اتاق از این شهر زیرزمین کاوش شده و در این اتاق ها مقادیر زیادی اسکلت متعلق به دوره اشکانی وجود دارد که دست نخورده در جای خود باقی مانده اند.
شهر زیرزمینی سامن
ادامه نوشته

جنگل فندقلو

 

جنگل فندقلو 

 

كمى دورتر از نمین و پس از دشت هاى سرسبز و وسیعى كه یا پوشیده از گلهاى زیباست و یا زیر كشت رفته، جنگل «فندقلو» قرار گرفته است. این منطقه دو بهار دارد، یكى از ابتداى فروردین تا پایان خرداد و دیگرى از مهر تا آبان. «فندق لو» در مجموع ۴ هزار هكتار وسعت دارد كه هزار هكتار آن جنگل فندق و ۳ هزار هكتار سبزى و گل است. این جنگل استعداد پرورش صد نوع گل از جمله بوماداران و بابونه را دارند. به گفته فرماندار «نمین» این جنگل مكمل گردشگرى سرعین در نظر گرفته شده است.        

های جانوری مختلفی از قبیل: گرگ، روباه، خوک وحشی، خرگوش، خرس قهوه ای و پرندگانی چون عقاب طلایی، بلدرچین، هدهد، قرقاول، کبک، چکاوک، کلاغ ابلق و سیاه و ... در آن زندگی می کنند.

ادامه نوشته

ژئوتوريسم درجنگل فندقلو استان اردبيل

ژئوتوريسم درجنگل فندقلو استان اردبيل

محسن احمدي نيارق1 * ابراهيم ابراهيمي سقزچي1،ليلا اردبيلي2

1-دانشجوي كارشناسي زمين‌شناسي، دانشگاه پيام‌نور اردبيل

2-دانشجوي دكتراي زمين‌شناسي زيست محيطي، دانشگاه دولتي باكو، جمهوري آذربايجان

*E-mail address: ebrahim4@gmail.com

چكيده

جنگل فندقلو واقع در 25 کيلومتري شهر اردبيل و 10 کيلومتري جنوب شهر نمين، ادامه جنگل‌هاي نيمه‌گرمسيري استان گيلان و بخشي از جنگل‌هاي شرق استان اردبيل است، اين جنگل وسيع با داشتن جاذبه‌هاي بسيار متنوع گردشگري همچون آب گرم مشه‌سويي با خواص درماني بسيار، چشمه‌هاي متعدد با آبي سرد وگوارا همچون داش‌بولاغي و سويوق بولاغي، آبشارهاي زيبا نظير آبشار بارزو در دامنه کوه آسبيناس و آبشار شرشر، درياچه‌هاي طبيعي همانند سوهاگلي و درياچه مصنوعي سد سقزچي، دره زيبا و ديدني اوچ‌دره و دره عميق كوه سنگر، سنگ‌هاي فرسايش يافته با شكل‌هاي متنوع همچون فيل‌داشي و سَيَنگ‌داشي، كوه‌هاي مرتفع آسبيناس و سنگر با چشم‌اندازهاي بي‌نظير،داراي موقعيت بسيار ممتازي در صنعت زمين‌گردشگري ايران بوده و سالانه پذيراي گردشگران بسياري از اقصي نقاط ايران است.

كليدواژه‌ها: زمين گردشگري، جنگل فندقلو، آسبيناس، داش‌بولاغي، فيل‌داشي.

 

Geoturesim of Fandogloo jungle in Ardebil province

 

Mohsen Ahmadi niarag, Ebrahim Ebrahimi Saghazchi , Leila Ardebili

 

ادامه نوشته

برج شمال تهران روی قبرستان 3200 ساله احداث شد!

وجود اشیاء در کنار اجساد مردگان قیطریه نشان می دهد که ساکنان تهران در 1200 سال پیش از میلاد به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشته‌اند. اکنون اما این نشانه های کهن در زیر برج ها مدفون و از دیده ها پنهان شده است، با این وجود هویتی که در شمال پایتخت وجود دارد، برای همیشه در اذهان مردم می ماند.

قیطریه را به برج های بلند می شناسند. منطقه ای بالا نشین در تهران. قیطریه اما گورستان است. گورستانی پر از گورهای مردمان دوره عصرآهن. دوره متجلی در تاریخ ایران که باید از نو شناخت.

به گزارش شفقنا به نقل ازخبرگزاری میراث فرهنگی؛ همین منطقه خوش آب و هوایی که در جنوب شرقی تجریش قرار دارد، از شمال به دزاشیب و از جنوب به دروس و قلهک، از غرب به خیابان شریعتی و از شرق به چیذر و اختیاریه می‌رسد، سال 1347 ، شاهد یکی از بزرگترین اکتشافات باستان شناسی دنیا بود.

در این سال، بساز و بفروش ها کار و بارشان سکه بود. بلدوزرها را برداشته بودند، تهران را شخم می زدند. به قیطریه که رسیدند، آثار فراوانی به صورت تپه رخ نمود که عده‌ای از ساکنین محلی به جمع آوری آن‌ها مشغول شدند و مقداری از آن ها هم همراه کامیو‌ن‌های خاک به خارج شهر منتقل شد. طولی نکشید که سر و صدای تخریب آثار فرهنگی در همه شهر پیچید.

سر و صدای این کشف به گوش باستان شناسان رسید و هیاتی برای بررسی به این منطقه اعزام شد. با مشاهده چنین وضعیتی اداره باستانشناسی، از شهرداری درخواست کرد که جواز ساخت و ساز در این منطقه را دیگر صادر نکند و جوازهای صادر شده را هم به حالت تعلیق در آورد.

این وعده تنها تا پایان کار باستان شناسان به قوت خود باقی ماند و بعد خیلی با سرعت ساخت و سازها شروع شد و محوطه باستانی رویای سایت موزه شدن را برای همیشه زیر بتون‌ها و سنگ‌های بساز و بفروش‌ها دفن شد.

آفتاب هر روز به قیطریه می‌تابد اما کمتر کسی می‌تواند هویت تاریخی این شهر را ببیند. شهری که آثاری از دوره عصرآهن در دل خود جای داده است.

یادمانی که 45 سال پیش از دل زمین بیرون آمد. مرحوم سیف الله کامبخش فرد، باستان شناسی بود که به کاوش در این منطقه پرداخت و جامعه باستان شناسی را متحیر کرد چراکه از تپه قیطریه با حفاری در حدود 8000 متر مربع به 350 گور باستانی، تدفین های یک نفره و دو نفره و مقادیر فراوانی اشیاء‌ فرهنگی به دست آمد.

گورستان قیطریه یکی از سندهای بسیار مهم از روش تدفین در دوره عصر آهن است. به گفته باستان شناسان، بیشتر تدفین ها به شیوه جنینی یا خوابیده به پهلو با دست و پاهای جمع شده صورت گرفته است.

گورهای گورستان قیطریه هیچ یک دارای ساخت و ساز سنگی نیستند. در خاکسپاری مردگان باستانی قیطریه جهت و سمت خاصی رعایت نشده است با این وجود، به نظر می رسد که در تدفین آنها نقش خورشید وجود دارد، به طوری که 50 درصد اجساد به پهلوی چپ و صورت آنها رو به طلوع آفتاب قرار داده شده است. گفته می شود که چنین استقراری از از زمان مرگ افراد انجام شده است.

یافته های باستان شناسی حاکی از آن است که 30 درصد تدفین ها به پهلوی راست و صورت رو به غروب آفتاب، 10درصد به صورت چمباتمه و 10 درصد در حالی که به پهلو خوابیده اند و صورتشان به آفتاب نیمه روز خیره شده‌، بوده است.

کامبخش فرد کتابی را در مورد یافته‌های قیطریه منتشر کرده است. بر اساس این یافته ها نزدیک به 5000 شی سالم برنزی و سفالی به دست آمد که مشخصه بارز آن سفال نوع خاکستری بود. وجود اشیاء در کنار اجساد مردگان قیطریه نشان می دهد که ساکنان تهران در 1200 سال پیش از میلاد به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشته‌اند.

اکنون اما این نشانه های کهن در زیر برج ها مدفون و از دیده ها پنهان شده است، با این وجود هویتی که در شمال پایتخت وجود دارد، برای همیشه در اذهان مردم می ماند.

کسی میدونه همه کجاست؟؟!!

همه جا کجاست؟

جاده کرج به چالوس
قبل از گچسر

باور نکردنی در هتلداری ......فکر می کنید اینجا  کجاست؟   دبی یا باهاما یا لاس وگاس یا هاوایی؟

-

     
     
     

    

      
ادامه عکسها را حتما ببینید ......

ادامه نوشته