آتشگاه با مینی بوس آقای حیدری حرکت ما آغاز شد. چون آقای حیدری از شرکت خود صورتحساب دریافت نکرده بودند، ازطرف درچه بسمت فولادشهر رفتیم. درمورد اهمیت صورتحساب حتما مطالبی را میدانید. پس از دریافت صورتحساب از جاده ای که بسمت نجف آباد است مسیر خود را ادامه دادیم. حدودا ساعت 8:45 به روستای صادق آباد در سه راهی سامان رسیدیم. از این نقطه دیگر میتوانید در امتداد جاده ای حرکت کنید که موازی با مسیر رودخانه زاینده رود است و چشم اندازی زیبا هم به لحاظ پدیدارشدن رودخانه و هم به لحاظ پوشش جنگلی منطقه دارد که در این فصل بسیار دیدنی است و ما را به روستاهای مارکده، گرمدره، حجت آباد و نهایتا سد زاینده رود میرساند. همچنین در آنطرف رودخانه روستاهای صادق آباد، قوچان و قراقوش قرار دارند که بوسیله پل های بتنی و فلزی روی رودخانه به این طرف راه دارند. با ورود به این جاده طبیعتا دوستان نیز به وجد آمده و شروع به شادی و ابراز احساسات نمودند. در ساعت 9:15 به روستای مارکده رسیدیم و از روی پل بتنی عبور کرده و دقیقا آنطرف رودخانه یعنی ابتدای روستای قوچان و روبروی مارکده در مکانی که از قبل پیش بینی شده بود برای صبحانه توقف نمودیم. این محل در ساحل رودخانه، بصورت مسطح و دارای منظره ای بسیار زیبا بود زیرا در روبروی آن روستای مارکده و کوههای اطراف آن قرار داشت و نیز تایش نور آفتاب یصورت مستقیم تن آدمی را در مقابل خنکای هوای صبحگاهی نوازش میداد. بلافاصله وسایل صبحانه مهیا گردید و در این فاصله آقای حسینی و دیگر دوستان اقدام به پاکسازی ساحل رودخانه از انواع زباله نمودند. سپس دوستان حلیم و عدس را در محیطی مطبوع و زیبا صرف نمودند. نکته ای که باید به آن اشاره داشت اینکه چون تور در وسط هفته برگزار شد جاده و ساحل رودخانه بسیار خلوت و آرام و ساکت بود که شرایط بسیار بهتری را بوجود آورده بود ولی متاسفانه پر از آشغال و زباله بود که به همت بچه ها محل اسکان و اطراف آن پاکسازی شد. پس از صرف صبحانه و تا چایی آتشی آماده شود بچه ها به پیشنهاد آقای حسینی از یک غار کوچک در روستای قوچان بازدیدی بعمل آوردند. پس از آن چایی صرف شد و وسایل جمع آوری گردید و حرکت در مسیر حاشیه رودخانه ادامه یافت. محلی که برای اسکان بعدی درنظرگرفته شده بود در آنطرف رودخانه پای پل فلزی روستای قراقوش قرار داشت. محلی که در ساحل رودخانه قرار گرفته و منظره رودخانه و کوه روبروی آن چشم اندازی زیبا را پدید آورده بود ضمن اینکه دارای یک سکوی مسطح مناسب برای نشیمن حداقل 30نفر و همچنین سایه درختان برای اینکه افراد بتوانند بقیه طول روز را براحتی بگذرانند و نیز مکان باز دیگری برای بازی والیبال. به کمک دوستان همه وسایل از مینی بوس به محل اسکان منتقل گردید. در بدو ورود به این محل آن رسم خوب یعنی پاکسازی محل اسکان و اطراف آن از هرگونه زباله و آشغال توسط دوستان انجام گردید که خود باعث میشود لذت بیشتری از طبیعت ببریم.

یکی از اهداف اینگونه تورها میتواند بحث آموزش عملی و کارگاهی مطالبی است که در کلاس بصورت تئوری به آنها پرداخته شده است که خود باعث بالابردن سطح بچه ها از لحاظ عملی و تجربی خواهد شد. بدین منظور ما هم از آقای مهندس حمید شصت فولادی که سابقه طولانی در مورد طبیعت گردی و بخصوص رشته ماهیگیری داشتند دعوت کرده بودیم که همراه ما باشند و مطالب مفید و آموزنده را در زمینه رشته ماهیگیری بصورت عملی به بچه ها آموزش دهند. بنابراین پس از اسکان بچه ها و استراحتی کوتاه آقای شصت فولادی توضیحات و آموزش خود را در سه بخش شروع کردند. قبل از شروع کلاس هماهنگیهای لازم با بچه ها برای فیلمبرداری از کلاس انجام شد و توسط آقای شریفی از کلاس فیلمبرداری شد. ساعت 11:45 بخش اول کلاس آغاز گردید که این قسمت شامل آموزش وسایل و انواع قلابها، طعمه های مصنوعی و طبیعی برای ماهیهای مختلف، نخ های ماهیگیری، روشهای طعمه زدن به قلاب، شیوه های ماهیگیری در رودخانه های جاری، آبهای آرام دریاچه ها و نیز صید صنعتی در دریاها و اقیانوسها و دیگر مباحث مرتبط با ماهیگیری بود و به مدت 20 دقیقه بطول انجامید. سپس دوستان اینگونه وسایل را از نزدیک مشاهده نمودند و بیشتر با آنها آشنا شدند.

قسمت دوم کلاس شامل آشنایی با تجهیزات انفرادی و وسایلی بود که هر طبیعتگردی لازم است آنها را داشته باشد و بتواند با آنها کار کند و در مواقع ضروری از آنها استفاده کند. این وسایل شامل انواع لباسها و پوشش ها برای طبیعت گردی و بخصوص استتار در مواقع شکار و صید، پانچو (کاور بارانی)، قطب نما، چاقوی کمری، قمقمه آب و کمربند مخصوص(فانوسخه)، کیف آچار مخصوص، پتوی امدادی، دوربین شکاری، کپسول گاز برای روشنایی و پخت غذا، قرص های آتشزا، پَک درمان گَزیدگی، بیلچه و کلنگ کمری و... بود که نمایش و نحوه کار با آنها به دوستان ارائه گردید. این بخش نیز به مدت 20 دقیقه ادامه داشت.

پس از آن برای رفع خستگی و تنوع در کار از دوستان با پرتقال و انار پذیرایی بعمل آمد و بعد از آن قسمت پایانی کلاس آغاز گردید. این بخش شامل موارد زیر بود. آشنایی با انواع لانسرها و جنس آنها، نحوه کار با چرخ و قرقره لانسر، نحوه طعمه زدن برای ماهی قزل آلا، نصب زنگوله و نصب فسفر درخشان برای دید در شب و نهایتا نحوه پرتاب قلاب توسط لانسر دررودخانه های جاری بود. پس از آن یکی دو نفر از دوستان به تمرین و کار با لانسر پرداختند. در پایان سرود «ای ایران ای مرز پرگوهر...» بصورت دسته جمعی خوانده شد و آقای شصت فولادی حسابی  مورد تشویق بچه ها قرار گرفتند. عکس های یادگاری زیادی هم گرفته شد و عملا بخش آموزشی تور به اتمام رسید.

پس از آن دوستان به استراحت، بازی والیبال، پیاده روی در جنگل و حاشیه رودخانه و شنا در رودخانه پرداختند. دوسه نفر نیز مشغول آماده نمودن ناهار شدند. برای ناهار پلوشوید و ماهی قزل آلا تهیه شده بود. ماهیها در روز قبل از اصفهان خریداری و داخل شکم آنها تخلیه وتمیز شده بود. برای پخت ماهیها ابتدا شکم آنها با سیر و گشنیز پر شده و پس از نمک و ادویه زدن لای فویل آلومینیومی پیچانده میشود و سپس روی زغال سرخ شده گذاشته میشود. حدودا دو تا زمان 10دقیقه ای لازم است تا دوطرف ماهی خوب پخته شود. البته بایستی پس از چند دقیقه که ماهی روی آتش قرارگرفت با نوک چاقو سوراخ های ریزی در فویل زده شود تا هوای محبوس بتواند خارج شود و ماهی بهتر بپزد. در این فاصله میهمانی هم به جمع ما اضافه شدند. ایشان جناب آقای محمدعلی شاهسون مارکده بودند از اهالی شورای روستای مارکده. همچنین ایشان بازنشسته کارخانه ذوب آهن و نیز باغدار هم بودند. با ایشان ازطریق سایت اینترنتی مارکده آشنا شده بودیم و قبلا طی تماس تلفنی در جریان مسافرت ما به این منطقه بودند. با ایشان دقایقی را نشستیم و بیشتر با فعالیتهایی که در شورای روستا انجام میدهند آشنا شدیم و از صحبتهاشون لذت بردیم. اکثر دوستان نگرانی خود را درمورد عدم رسیدگی مسئولین و ضعف فرهنگی مردم منطقه برای جمع آوری زباله ها بصورت منظم و برنامه ریزی شده به ایشان منتقل کردند و خواستار رسیدگی به این موضوع شدند.آقای شاهسون نیز دلالیل، مشکلات و کمبودهای خود را مطرح نمودند. کم کم ناهار نیز آماده شده بود، پس سفره انداخته شد و همگی در یک جمع صمیمی و لذت بخش ناهار را در ساعت 3 بعدازظهر صرف نمودند. پس از صرف ناهار و استراحتی کوتاه دوستان برای بجا آوردن نماز و استفاده از سرویس های بهداشتی به مسجد روستای قراقوش رفتند و دراین فاصله چایی آتشی نیز آماده شده بود. متاسفانه آقای خوزستانی پس از صرف ناهار دچار التهاب و درد معده شده بود. باتوجه به این مسئله و قبل از اینکه هوا رو به تاریکی برود برای برگشت مهیا شدیم. دوستان عکس های یادگاری گرفتند و پای پل از جوانی از اهالی روستا از محصولات باغات شامل گردو، بادام، فندق، آنواع آلو و... بعنوان سوغاتی خریداری نمودند. بااینکه قیمت بعضی از آنها نسبت به اصفهان گرانتر بود ولی برای رشد و حمایت و تشویق اهالی محلی، بچه ها از این محصولات خریداری نودند. در مسیر برگشت نیز مناظری که جالب بود را برای لحظاتی توقف داشتیم و آقای کیانی از داخل ماشین عکاسی میکرد. همچنین از دوستان با لیناپف پذیرایی شد. در رضوانشهر آقای خوزستانی را دکتر بردیم و با مصرف دارو و تزریق آمپول و 10دقیقه ای استراحت حال ایشان کمی بهتر شد. پس از سوار شدن مجدد بچه ها و ادامه مسیر بسمت اصفهان، توسط آقای حسینی ورود آقای حمید شصت فولادی و حسین خبوشانی به گروه گردشگری کویر رسما اعلام شد و این دو نفر  مورد تشویق قرار گرفتند. همچنین از دوستان با شیرینی پذیرایی شد و دوستان لحظات شادی را سپری نمودند. تقریبا ساعت 7:15 به اصفهان و فلکه صارمیه رسیدیم و نیمی از بچه ها در این ایستگاه پیاده شدند و بقیه همراه آقای حیدری رفتند تا در سه راهی سیمین پیاده شوند.

اسامی دوستان شرکت کننده در این تور :آقایان حسینی، شریفی، شصت فولادی، خبوشانی، کیانی، خوزستانی، موسوی، پناهی، مرادی، قائدی، پورجمشید، برخوردار، رحیمی، خیری، حیدری، امیدی و شایسته فرد.

در پایان خداوند را شاکرم که سلامتی و فرصت استفاده و لذت بردن از طبیعت را به ما داد و اینکه تور بدون ایجاد مشکل جدی برای بچه ها به پایان رسید و همه سلامت به خانه های خود برگشتند. از همه دوستان گرامی، آقای حسینی و همچنین از آقای شصت فولادی و نیز همکار محترم آقای امیدی بخاطر شرکت در تور و همکاری و هماهنگی های لازم و برگزاری کلاس کمال تشکر را دارم. امیدوارم با خود خاطره ای خوش به ارمغان برده باشید و نیز ما را از پیشنهادات و انتقادات خود بهره مند سازید.