آرم شرکت مزدا
|
|

لطفا سفر کنید گالری عکس تورها http://meme.yahoo.com/iranteravel/22/

لطفا سفر کنید گالری عکس تورهای ما http://meme.yahoo.com/iranteravel/23

لطفا سفر کنید گالری عکس تورهای ما http://meme.yahoo.com/iranteravel/23

لطفا سفر کنید گالری عکسهای سفر های ما http://meme.yahoo.com/iranteravel/21/
سفر کلاس مدیر تور به روستای قارنه - اصفهان - پاییز ۹۰
خانه قاجاری

لطفا سفر کنید 'گالری عکسهای سفر های ما با اطلاعات مربوطه
آرم دانشگاه تهران طرحي باز سازي شده از يك نقش برجسته ساساني
مجله كيانوش مي نويسد :
هميشه طرز نوشتن «ن» در آرم دانشگاه تهران برايم سؤال انگيز بود
تا اينكه در يك روز آفتابي تابستان 2003 به يكي از هيجان انگيزترين كشف هايم دست يافتم: پيدا كردن آرم دانشگاه تهران در موزه متروپالتن نيويورك* متأسفانه هيچ توضيحي درباره اين لوگو داده نشده بود، تنها نكته اين بود كه آن را در بخش ساسانيان قرار داده بودند. احتمالاً آرم يكي از دانشگاههاي باستاني ايران است.
اين نشان طراحى استاد مرتضى مميز استاد فقيد و بنيانگذار رشته گرافيك در دانشكدهى هنرهاى زيباى دانشگاه تهران است.
|
فروردین | |
|
۱ فروردین |
جشن نوروز/جشن سال نو |
|
۲ فروردین |
عيدنوروز |
|
۳ فروردین |
عيدنوروز |
|
۴ فروردین |
عيدنوروز |
|
۶ فروردین |
روز اميد،روزشادباش نويسي |
|
۱۰ فروردین |
جشن آبانگاه |
|
۱۳ فروردین |
جشن سيزده بدر |
|
۱۷ فروردین |
سروش روز،جشن سروشگان |
|
۱۹ فروردین |
فروردين روز،جشن فروردينگان |
|
اردیبهشت | |
|
۱۰ اردیبهشت |
جشن چهلم نوروز |
|
۱۵ اردیبهشت |
جشن ميانه بهار/جشن بهاربد |
|
خرداد | |
|
۶ خرداد |
خرداد روز،جشن خردادگان |
|
۱۳ خرداد |
تير روز،جشن تيرگان |
|
تیر | |
|
۱ تیر |
جشن آب پاشونك،جشن آغاز تابستان |
|
۱۵ تیر |
جشن خام خواري |
|
مرداد | |
|
۷ مرداد |
مرداد روز،جشن مردادگان |
|
۱۰ مرداد |
جشن چله تابستان |
|
شهریور | |
|
۴ شهریور |
زادروز داراب (كوروش) |
|
۴ شهریور |
شهريور روز،جشن شهريورگان |
|
مهر | |
|
۱۶ مهر |
مهر روز،جشن مهرگان |
|
۲۱ مهر |
جشن پيروزي كاوه و فريدون |
|
آبان | |
|
۱۰ آبان |
آبان روز، جشن آبانگان |
|
۱۵ آبان |
جشن ميانه پاييز |
|
آذر | |
|
۱ آذر |
آذر جشن |
|
۹ آذر |
آذر روز، جشن آذرگان |
|
۳۰ آذر |
جشن شب يلدا |
|
دی | |
|
۱ دی |
روز میلاد خورشید؛ جشن خرم روز، نخستین جشن دیگان |
|
۸ دی |
دی به آذر روز، دومین جشن دیگان |
|
۱۵ دی |
دی به مهر روز، سومین جشن دیگان |
|
۲۳ دی |
دی به دین روز، چهارمین جشن دیگان |
|
بهمن | |
|
۲ بهمن |
بهمن روز، جشن بهمنگان |
|
۵ بهمن |
جشن نوسره |
|
۱۵ بهمن |
جشن ميانه زمستان |
|
۲۹ بهمن |
جشن سپندارمذگان، روز عشق |
|
5اسفند جشن اسفندگان | |
|
آخرین چهارشنبه سال |
جشن چهارشنبه سوری |
دو جشن بهاری كه به كلی فراموش نشده ولی تقریبا در معرض از بین رفتن اند جشن نخستین شنبه سال و نخستین چهارشنبه سال هستند كه خوشبختانه هر دو هنوز هم در بعضی نواحی جنوب خراسان و چهارمحال و بختیاری برگزار می شوند. مراسم این اعیاد تقریبا شبیه سیزده به در است و مردم برای جشن گرفتن این روز خاص به صحرا می روند و شادی می كنند. جشن دیگری جشنی است كه دردهم فروردین ماه در ایران باستان برگزار می شده و جشن آبانگاه نام داشته است. جشن آبانگاه با جشن آبانگان كه در دهم آبان برگزار می شده متفاوت است و نباید با آن اشتباه گرفته شود. جشن آبانگاه را به این دلیل برگزار می كردند كه نخستین آبانروز در سال بوده است. جشنی در ستایش آبان كه در واقع همان ناهید یا آناهیتا است ، چون ناهید ابتدا سیاره بوده و بعدها تبدیل به ایزد بانوی نگهبان آب های روان و پاكیزگی آب ها شده است
|
یک سال جدید در راهه داریم آماده میشیم واسه یک مسافرت تازه در یک فصل نو

توجه: هدیه ویژه نوروز را در ادامه مطلب برداشت کنید.

|
يكى روز كاووس كى با پسر |
نشسته كه سودابه آمد ز در |
|
زنـاگـاه روى سياوش بديد |
پرانديشه گشت و دلش بردميد |
|
زعشق رخ او قرارش نماند |
همه مهر اندر دل آتش نشاند |
|
كه بايد كه رنجه كنى پاى خويش |
نمائى مرا سرو بالاى خويش |
|
بياراسته خويش چون نوبهار |
بگردش هم از ماهرويان هزار |
|
هر آنكس كه از دور بيند ترا |
شود بيهش و برگزيند ترا |
|
زمن هر چه خواهى، همه كام تو |
بر آرم ، نپيچم سر از دام تو |
|
من اينك به پيش تو افتاده ام |
تن و جان شيرين ترا داده ام |
|
سرش تنگ بگرفت و يك بوسه داد |
همانا كه از شرم ناورد ياد |
|
رخان سياوش چو خون شد ز شرم |
بياراست مژگان به خوناب گرم |
|
چنين گفت با دل كه از كار ديو |
مرا دور داراد كيوان خديو |
|
نه من با پدر بى وفائى كنم |
نه با اهرمن آشنائى كنم |
|
سر بانوانى و هم مهترى |
من ايدون گمانم كه تو مادرى |
|
از آن تخت برخاست با خشم و جنگ |
بدو اندر آويخت سودابه چنگ |
|
بدو گفت من راز دل پيش تو |
بگفتم نهانى بد انديش تو |
|
مرا خيره خواهى كه رسوا كنى؟ |
به پيش خردمند رعنا كنى؟ |
|
بزد دست و جامه بدريد پاك |
به ناخن دو رخ را همى كرد چاك |
|
برآمد خروش از شبستان اوى |
فغانش زايوان برآمد بكوى |
|
سياوش بيامد به پيش پدر |
يكى خود و زرين نهاده به سر |
|
سياوش بدو گفت انده مدار |
كزين سان بود گردش روزگار |
|
سياوش سپه را بدا نسان بتاخت |
تو گفتى كه اسبش بر آتش بساخت |
|
زآتش برون آمد آزاد مرد |
لبان پر ز خنده برخ همچو ورد |
|
چو بخشايش پاك يزدان بود |
دم آتش و باد يكسان بود |
|
سواران لشكر برانگيختند |
همه دشت پيشش درم ريختند |
|
يكى شادمانى شد اندر جهان |
ميان كهان و ميان مهان |
|
سياوش به پيش جهاندار پاك |
بيامد بماليد رخ را به خاك |
|
كه از نفت آن كوه آتش پَِـرَست |
همه كامه دشمنان كرد پست |
|
بدو گفت شاه، اى دلير جهان |
كه پاكيزه تخمى و روشن روان |
|
چنانى كه از مادر پارسا |
بزايد شود بر جهان پادشا |
|
سياوخش را تنگ در برگرفت |
زكردار بد پوزش اندر گرفت |
|
مى آورد و رامشگران را بخواند |
همه كام ها با سياوش براند |
|
سه روز اندر آن سور مى در كشيد |
نبد بر در گنج بند و كليد! |

|
| |||||
|
|
||
|
گروهي از فعالان گردشگري بومي ايران، كه تجربه زندگي بومي را در ميان اقوام مختلف براي گردشگران پديد مي آوردند، گردهم آمده و با راهاندازي يك شبكه سراسري در ايران گردشگري بومي را براي مردم سرتاسر جهان به ارمغان آوردند. اين گروه با يك هدف مشترك دور هم جمع شدند و آن ايجاد اقامت در مکانهايي که معمارياش با محيط سازگار است، نوشيدنيها و خوردنيها، سنتي و محلي باشند، صنايع دستي همان مکانها معرفي شوند و به فروش برسند، بازديدها به طريق بومي (شتر سواري، دوچرخه سواري،خرسواري،پيادهروي ...) صورت گيرند و حتي بازيهاي محلي و سنتي با حضور گردشگران اجرا شوند.
شركت كنندگان و هيئت موسس اين شبكه، كه همگي در خانههاي بومي خود ساكن بوده و زندگي ميكنند عبارتند از: مهندس كيارش اقتصادي، صاحب "خانههاي سنگي و دستكند ميمند"، نظريه پرداز خوشه سار بوم گردي، طراح و مشاور ساخت خانههاي محلي با استفاده از مواد ارگانيك و رييس پايگاه ميراث فرهنگي ميمند. تلفن : 03924392005 اكبر رضوانيان، صاحب "خانه نقلي كاشان"، رييس سابق پايگاه ميراث فرهنگي كاشان و از مديران سابق روابط عمومي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري اصفهان. تلفن : 09132765984 توماج مقدس زاده، صاحب " قلعه خير آباد" روستاي قهي اصفهان، از اعضاي پايگاه ميراث فرهنگي قهي. تلفن: 09131270578 احسان تاج زاده، صاحب "خانه بوتيمار" روستاي قهي اصفهان، از اعضاي پايگاه ميراث فرهنگي قهي كه با هدف زنده نگه داشتن خانه اجدادي به روستاي خود بازگشته و اين خانه را احياء نموده است. تلفن: 09121013037 حميد غني، از ايل قشقايي و مسئول توريسم عشايري در منطقه سميرم استان اصفهان و مسئول برپايي "سياه چادرهاي عشاير قشقايي " در فصل ييلاق . تلفن: 09132266585
حسينعلي صادق مقانلو ، كارشناس ارشد برنامهريزي توريسم و از دست اندركاران گردشگري عشاير اردبيل و مسئول برپايي "آلاچيقهاي عشاير شاهسون" . تلفن: 09144523370
فرزين ملكي، صاحب "خانه گِلي"روستاي چلاسر تنكابن، كه از كوچ گردهاي نوين بوده و بيشتر ايام سال در حال جهانگردي است و در ايام تابستان براي اداره خانه و ميزباني از گردشگران به ايران مراجعه ميكند. "خونه گلی" مرکز توریستی است که در میان باغات و شالیزارهای جلاسر شهسوار قرار دارد . مدیر این مرکز گردشگری که تحصیلکرده کشور انگلستان است . وی که با همسر ونزوئلایی و فرزندش شمس در این خانه اجدادی زندگی میکند . انواع مرباجات از قبیل مربای بهار نارنج، تمشک، پرتقال، گل كه توسط خانم های محلی با ترکیبات محلی تولید میشود. غذاهای محلی مانند میرزا قاسمی، باقالا قاتق، ترشه تره، شیرین تره، پنیر برشته، خورشت فسنجان، خورشت آلو و انواع خورشتها و غذاهای محلی پخته شده در ظروف سنتی و روی آتش هیزم که همراه با محصولات کاملاً مخصوص وطبیعی چلاسر و جل . یکی دیگر از کارهای منحصر به فرد خونه گلی ترتیب آموزش اسکی روی آب است. منبع: خونه گلي تلفن: 09112910700 - 09361847902 بوم كلبه تركمن استان گلستان - شمال شهرستان کلاله - روستای توتلی تمک · غذای محلی در سفره ترکمن · اقامت در اوی ترکمن · پذیرایی با نوشیدنی ها و دم کردنی های بومی · پخت نان محلی در تنور هیزمی · دیدار از کارگاه صنایع دستی · دیدار از تنوع گیاهی و جانوری پارک ملی گلستان · آشنایی با پارک ملی گلستان · راه و رسم ترکمن · تجربه اقامت در خانه قدیمی با معماری بومی · تجربه زندگی بومی · جاذبه های تاریخی ترکمن صحرا · گردشی در طبیعت تلفن رزرو: 6741 720 0912 98+ به گفته اعضاي خوشه سار بوم گردي اين شبكه با هدف زنده كردن و توسعه فرهنگ بومي با استفاده از نيروهاي بومي، براي جذب گردشگران كار خود را شروع كرده و برنامههاي قابل اجرايي را براي رشد اين بخش جديد گردشگري كشور در نظر دارند. تمامي فعالان اين شبكه به همراه همسر و فرزندان خود در خانههايي كه از ميهمانان پذيرايي ميكنند مستقر بوده و به پذيرايي ازگردشگران ميپردازند. تمامي خانههاي خوشه سار بوم گردي از مواد موجود در منطقه مانند سنگ، چوب و يا كاهگل ساخته شده و يا اين افراد خانه بسيار كهن و اجدادي خود را باز زنده كرده و براي پذيرايي از گردشگران آماده كرده اند. فعالان خوشه سار بوم گردي محيطي را براي استفاده گردشگران و مسافران آماده كردهاند تا ميهمانان بتوانند علاوه بر اقامت در يك خانه روستايي و يا سياه چادر عشايري، ضمن تجربه يك محيط بومي بتوانند از نوشيدنيها، غذاها و پوشاك محلي منطقه استفاده كنند. منبع: ميراث خبر | ||
|
نام ماه |
تاریخ روز و نام روز |
نام جشن | |
|
۱ |
فروردین |
روز نوزدهم، روز فروردین |
|
|
۲ |
اردیبهشت |
روز سوم، روزاردیبهشت |
|
|
۳ |
خرداد |
روز ششم، روز خرداد |
|
|
۴ |
تیر |
روز سیزدهم، روز تیر |
|
|
۵ |
امرداد |
روز هفتم، روز امرداد |
|
|
۶ |
شهریور |
روز چهارم، روز شهریور |
|
|
۷ |
مهر |
روز شانزدهم، روز مهر |
|
|
۸ |
آبان |
روز دهم، روز آبان |
|
|
۹ |
آذر |
روز نهم، روز آذر |
|
|
۱۰ |
دی |
روز یکم، روز هرمزد |
|
|
۱۱ |
بهمن |
روز دوم، روز بهمن |
|
|
۱۲ |
سپندارمذ |
روز پنجم، روز سپندارمذ |
گازبُر
هنوز می توان قوطی های خالی کنسرو و رانی و پپسی های اعلای زیادی را در اطراف یورتگاه چنگیزخان ـ یاغی معروف بلوچ ـ در منتهی الیه شرقی ولایت گازبُر مشاهده کرد . گازبر جلگه هموار و نسبتا مدوری است محصور در میان کوهها با انواع درختان خرما که نامنظم بر فرش زمین نشسته اند . تقریبا آبادی است خالی از سکنه و از تپه مقابل که نگاه می کنم فقط دو پسر بچه ۱۲ - ۱۰ساله در متن جلگه پیداست که سر به دنبال یکدیگر گذاشته اند که یکی شان مثل باد از تنه نخلی بلند بالا می رود .
شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن میگیرند.
این شب در نیمکره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود.
«یلدا» واژهایست به معنای «تولد» برگرفته از زبان سریانی که از شاخههای متداول زبان «آرامی» است. زبان «آرامی» یکی از زبانهای رایج در منطقه خاورمیانه بودهاست. برخی بر این عقیدهاند که این واژه در زمان ساسانیان که خطوط الفبایی از راست به چپ نوشته میشده، وارد زبان پارسی شدهاست.
|
|
بنای گور دختر تنگ ارم برازجان استان بوشهر |
گور دختر یعنی دختر گبر یا زرتشتی . بنای گور دختر که بسیار شبیه به آرامگاه کوروش هخامنشی در پاسارگاد ( مشهد مرغاب ) است در شرق جاده برازجان- کازرون در منطقه تنگ ارم واقع شده است و قدمت آن به سده ششم قبل از میلاد برمیگردد. سقف و بدنه سنگی این آرامگاه از۲۴ قطعه سنگ تشکیل شده است. در سنگ سوراخهایی تعبیه شده که با بستهای آهنی به هم وصل میشوند. در گور دختر همچنین عناصر هنر اورارتویی مانند شیروانی دو شیبه و نیز عناصر معماری ایلامی بمانند معبد چغازنبیل را میتوان دید این بنای ارزشمند در سال ۱۳۷۶ به شماره ۱۸۹۷ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است و هر گونه دخل و تصرف در آن تا شعاع ۱۰۰ متری جرم محسوب میشود. این بنا قدمت منطقه برازجان را تایید می کند بخوصوص که کوشک اردشیر ساسانی هم در نزدیکی این بنای باستانی واقع است .این احتمال وجود دارد که این بنا مربوط به آرامگاه دختر یا خواهر کوروش هخامنشی باشد. |
| |
«مـا خواهانیم که پشتیبان کشـور تـو باشیم
مـا نمیخـواهیـم از کشـور تـو جــدا شـویـم
نمـیخـواهـیـم از خـانـه خــود جــدا شـویـم
مبــاد جــز ایــن ای مـهــــر نیـــرومنــد!»
(اوستا، مهر یشت، بند ۷۵)
این جستار به درخواست جوانانی نگاشته شد که با بنیادگذاری انجمنهای مردمی و غیردولتی، برای بازپرداختن و تازهداشتنِ آیینهای کهن میکوشند. در دیدارها و گفتگوهایی که با آنان دست داد؛ همواره کنجکاویِ آنان برای دانستن زمان و شیوه درستِ برگزاری جشنهای ملی ایران باستان و به ویژه جشن «مهرگان» را درمییافتم. این گزارش پاسخی برای پرسشهای فراوان آنان بود که گزیدهای از آن، پیش از این در چند نشریه آن انجمنها و همچنین در ماهنامه «وهومن»، روزنامه «شرق» و هفتهنامه «نیمروز» چاپ لندن، منتشر شده است.
شهریورروز از شهریورماه یا چهارمین روز این ماه، برابر است با جشن شهریورگان که از آیینها و مراسم وابسته به آن هیچگونه آگاهی در دست نیست. برگزار نشدن آیینهای جشن شهریورگان توسط ایرانیان در زمانی طولانی، موجب شده است تا همه جزئیات آن به فراموشی سپرده شود و حتی در متون کهن نیز آگاهیهای چندانی در باره آن فرا دست نیاید.
نام شهریور در متون اوستایی به گونه «خْـشَـتْـرَه وَئیریَـه» آمده که به معنای تقریبی «شهر و شهریاری (شهرداری) آرمانی و شایسته» است. چنین مینماید که این اندیشه و آرمان، خاستگاه نظریههای افلاطون و فارابی در زمینه «آرمانشهر» یا «مدینه فاضله» بوده باشد. نام شهریور چند بار به همین معنا در «گاتها»ی زرتشت نیز آمده است و بعدها در اوستای نو، او را به گونهای تشخصیافته به پیکر یکی از امشاسپندان در میآورند.
بر اساس متون ایرانی، جشن شهریورگان یا چهارم شهریورماه، با زایش و مرگ دو نفر از تأثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ ایران همزمان است: زایش داراب و مرگ مانی.
خلف تبریزی در «برهان قاطع» (جلد سوم، ص ۱۳۱۶) از این روز به عنوان زادروز داراب نام میبرد. با توجه به پارهای اشارههای تاریخی و شباهتهای داستان داراب در شاهنامه فردوسی و دیگر تاریخنامههای ایرانی با گزارشهای مورخان یونانی و ایرانی در باره کورش بزرگ، میتوان احتمال ضعیفی در باره اینهمانی داراب و کوروش را پیش کشید. ممکن است منتسب دانستن زادروز داراب یا کورش به روز شهریورگان که بر شهریاری آرمانی و شایسته دلالت دارد، یادمانی از خاطره پادشاهی کورش بزرگ در یاد مردمان و تاریخنگاران بوده باشد.
اما از سوی دیگر متون مانوی (متن ce و p به زبان پارتی) از این روز به عنوان روز جانباختن مانی یاد کردهاند:
«(مانی) با شادی بزرگ و با خدایان روشنیها و با نوای چنگ و سرود شادی پرواز کرد . . . و جاودان بماند به نزد خداوند اهورامزدا . . . چهار روز گذشته از شهریورماه، شهریورروز، روز دوشنبه، ساعت یازده، در استان خوزستان و به شهر بیلاباد (گندی شاپور)، که او پرواز کرد . . . به سوی سرای فروغ».
بنگرید به: وامقی، ایرج، نوشتههای مانی و مانویان، ۱۳۷۸، ص ۲۹۰ تا ۲۹۳؛ M. Boyce, Acta Iranica, No. 9.
آنگونه که از متون مانوی برمیآید، روز مرگ مانی در نزد مانویان یکی از بزرگترین جشنها دانسته میشده و ظاهراّ به هنگام مرگ مانی این روز برابر با جشن «بِـما/ بِـمو» نیز بوده است.
به این ترتیب، چهارم شهریورماه نه تنها هنگام جشن شهریورگان، بلکه همزمان با جشن زادروز داراب (کورش؟) و جشن درگذشت یا جانباختن مانی نیز هست. همزمانی این دو رویداد اخیر از نگرگاهی دیگر نیز توجه برانگیز است: از سویی هنگام زایش پادشاهی بلندآوازه و کوششگر آرمانشهر ایرانی؛ و از سویی دیگر مرگ مانی درست در همین روز و دستاورد سلطه موبدان ساسانی بر ایرانشهر و تباهی آرمانشهر ایرانی.
سنگنگارهای در بیشاپور
عکس از غیاثآبادی، ۱۳۷۶
ممکن است مردی که در زیر سم اسب بهرام شاه فرو غلتیده است، سنگنگاره مانی باشد.
مانی، پیامبر بزرگ و پاکدل و صلحجوی ایرانی، همه عمر شصت و یکساله خود را صرف گسترش پیام دین مانوی کرد. او برخلاف بسیاری از ادیان که به رسمیت نشناختن و رد کردن ادیان و باورهای دیگر را افتخاری برای خود میدانند، تمامی پیامبران و ادیان پیشین خود را به رسمیت شناخت و گرامی داشت. مانی پیامبر دینی به تمام معنا در پیوند با فرهنگ و هنر بود که خود و پیروانش بیش از همه ادیان دیگر از خود کتاب و آثار مکتوب و نگارههای بیهمتا باقی گذاشتند. همچنین مانی پیامآور جهانشمولترین دین جهان باستان بود که پیروانش به مدت قریب یک هزار سال در گسترهای از شمال اروپا تا شرق چین زندگی میکردند.
یکی از شناختهشدهترین آیینهای مانوی که در سراسر جهان امروز برجای مانده و بکار میرود و یادمان آن نیکومرد آشتیجوی ایرانی است، شیوه دست دادن مردمان با دست راست است.
مانی، سرنوشت تلخی داشت. سرنوشت تلخ و همیشگی مردان بزرگ تاریخ ایران، و قربانیان اتحاد شوم حکومتداران، اشراف و روحانیان. اتحاد قدرت و ثروت و نیرنگ.
داستان بسیار ساده بود. همانگونه که بعدتر با مزدک و دیگران هم اجرا شد. مانی را به جلسه مناظره با موبدان در حضور بهرام یکم دعوت میکنند و او را در یک دادگاه تفتیش عقاید به جرم «کفر» محکوم به مرگ میکنند. او در زندان نیز نه تنها از پیام دین و آرمان خود دست بر نمیدارد و توبه نمیکند؛ بلکه از هر فرصتی برای رساندن اندرز و شناساندن دین و اندیشههای خود برای جامعه بشری بهره میبرد.
مانی به حکم موبدان پیرو صلح و آشتی و با تأیید بهرامشاه در شهریورروز از شهریورماه سال ۲۷۶ میلادی و در روزی که لابد دیگر موبدان سرگرم آراستن مجلس جشن شهریورگان یا آیین آرمانشهر ایرانی بودهاند، پس از شکنجههای هولناک کشته میشود و پیکرش را برای مدتی طولانی بر دروازه گندیشاپور میآویزند. دروازهای که تا صدها سال بعد به نام «دروازه مانی» خوانده میشده است.
موبد کرتیر، در کتیبههای نقشرستم و سر مشهد به بازگویی این رویداد می پردازد: «کیش اهریمن و دیوان از شهر رخت بر بست. یهودیان و بوداییان و برهمنان و مسیحیان و نزاریان و مانویان اندر شهر کشته شدند و بتهای آنان (منظور خدایان آنان) نابود شد. دیوکدههای آنان (منظور نیایشگاهها) منهدم گشت و به جایگاه نیایش ایزدان (منظور آتشکده) بدل شد، شهر به شهر، جای به جای . . . من کافران و ملحدانی که به انجام فرایض دینی نپرداختند را کیفر دادم . . . من بسا آتشکده نشانیدم، بسیار کسان به دین روی آوردند و من دین مزدیسنا را اندر شهر نیکنام کردم»
با سپاس از : http://ghiasabadi.com/shahrivargan.html
|
|
گاهنامه ايران باستان
ايرانيان سال خورشيدي نگاه ميداشتند (يعني بر اساس ارتباط خورشيد با زمين). و سال را به دوازده ماه و هر ماه به سي روز بخش ميكردند. به اين ترتيب سال 360 روز و شروع سال بعد هر سال پنج روز و پنج ساعت و 48 دقيقه و 46 ثانيه زودتر انجام ميشد. هخامنشيان رفع اين مشكل را دنبال ميكردند. ساسانيان تقسيم دوازده ماه، و هر ماه سي روز، در سال را حفظ كردند براي هر روز نامي معين كردند و پنج روز هم به آخر سال افزودند به نام «گاتها». به اين ترتيب، سال ساساني 365 روز شد و براي جبران ساعت و 48 ثانيه ، هر يكصد و بيست سال، يك ماه به سال ميافزودند.
در آغاز سده ششم ميلادي ساسانيان روش «كبيسه» را برگزيدند يعني هر چهار سال يك روز به ماه ميافزودند و آن را به نام "اورداد" يعني روز افزوده خداداد ميناميدند.
هفت روز اول ماه به نام اهورا مزدا و امشا سپندان (اورمزد، بهمن، ارديبهشت، شهريور،سپندار مزد، خرداد، امرداد) و 23 روز ديگر به نام ايزدان است. روزهاي اول، هشتم، پانزدهم و بيست سوم هر ماه بنام خداوند است (اورمزد، دي به آذر،دي به مهر،دي به دين) بنابراين ميشود از جهتي گفت كه هر ماه به دو بخش هفت روز و دو بخش هشت روز تقسيم ميشود و اين نزديكترين شباهت تقسيمات ماه زرتشتي با ماه به چهار هفتهاي است.
نامهاي سي روز ماه چنين است:
اورمزد | خداوند جان و خرد |
بهمن |
منش (انديشه) نيك |
ارديبهشت |
راه راستي، دادگري |
|
شهريور | توان برگزيده و سازنده |
سپندارمزد | مهر و آرايش افزاينده |
خرداد |
رسايي و خودشناسي |
امرداد |
بيمرگي و جاوداني |
|
دي به آذر | آفريدگار |
آذر | آتش، فروغ |
آبان |
آبها |
خير | خورشيد |
ماه |
ماه |
تير | ستاره باران |
گوش |
گيتي |
دي به مهر | آفريدگار |
مهر |
پيمان و دوستي |
|
سروش | كاركرد به نداي وجدان، پيام آور، راستي و دين |
رشن | دادگري |
فروردين |
روان پاسدار، پيشرفت |
وِرهرام |
پيروزي |
رام | صلح و آشتي |
باد |
باد (هوا) |
|
دي به دين | آفريدگار |
دين | وجدان و دين |
ارد |
بركت و داده اهورايي |
|
اشتاد | كار، داد، راستي |
آسمان | آسمان |
زامياد |
زمين |
|
مانتره سپند | سخن انديشهزا، نماز، گفتار نيك |
انارام | نور درخشنده و روشنايي بيپايان . |
نام دوازده ماه سال:
فروردين | ماه فروشيها(روانهاي پاسدار وپيشرفتدهنده) |
ارديبهشت | ماه راستيها و دادگريها |
خرداد | ماه خودشناسيها و رساييها |
تير | ماه بركت و فراواني |
امرداد | ماه بيمرگيها، جاوداني |
شهريور | ماه نيروي سازنده و برگزيده |
مهر | ماه دوستي و پيمان |
آبان | ماه آبها |
آذر | ماه آتش و فروغ پاكي |
دي | ماه وحش، دادار |
بهمن | ماه خرد (منش نيك) |
اسفند | ماه مهر و آرامش افزاينده |
ماخذ: كتاب فلسفه زرتشت
(تخت سلیمان محل یافت سنگی با نشان صلیب شکسته)

|
| |
|
شاخهای بلند همواره نشانه ای از بی بند و باری جنسی بوده است. یکی دیگری از حدسهایی که میتوان در مورد این بزهای با شاخهای بلند زد این است که نوعی نماد پگانی از رابطهی جنسی و...
| |
|
|
معماری درهمه دوران ازتاثیرگذارترین هنرهای این سرزمین بوده است. هنر اسلامی که به معنای فضلیت می باشد خاک ایران را به عرشستان هنر تبدیل کرده است. معماران ایران چه پیش از اسلام با تکنیک آنچنانی و چه پس ازاسلام با مفاهیم آسمانی فاصله خاک و افلاک را به هیچ رسانیده سنگ و آجر را ماه و ستاره کرده اند.بناها و عناصر معماری متعددی در این جاودانگی ازلی و ماندگی ابدی دخیل بوده اند. یکی از این عناصر که در هر دو دوره پیش و پس از اسلام نقشی چشمگیر و حضوری کم نظیر به عهده داشته میل یا مناره است.برگی از تاریخ مناره :
منار یا مناره که چراغدان و چراغپایه نیز گفته شده در لغت به معنای کانون نور محل روشنایی و جای نار است. وجه تسمیه اینست که در دوران پیش از اسلام مناره یا میل راهنما را جهت راحتی مسافران می ساختند. این هادیان قافله ها و راهنمایان کاروانها را عموما" در کنار راهها و جاده ها ساخته در تاج آنها آتشی روشن کرده تا گمگشتگان با دیدن نور آنها درشب های تاریک یا روزهای مه گرفته راه را از بیراه بازشناخته به سمت شهر بیایند.
قدیمی ترین میل راهنمای موجود میل اژدهاست. بنایی هفت متری متعلق به اشکانیان در غرب نورآباد ممسنی که در بالای آن آتشدانی سنگی قرارداشته است.با ظهور اسلام مساجد گوی رنگ و سنگ را از سایر رقبا ربوده در فن و هنر بی همتا گشتند.در ابتدا مساجد فاقد مناره بوده موء ذنان در مکانی که دو عامل مرکزیت و ارتفاع را توءامان داشته اذان می گفتند به گونه ای که بلال حبشی اولین موءذن اسلام بر بام خانه دختر عمربن خطاب اذان می گفت.
www.iranteravel.blogfa.comتاریخ احداث اولین مناره جهان اسلام بر کسی معلوم نیست فقط به طور کلی می توان گفت در زمان خلافت امویان اعراب با الگو برداری از مناره های ایران پیش از اسلام به این بناها کاربری تازه ای داده جهت اذان گویی از مناره ها استفاده کردند.تاریخ ساخت اولین مناره ایران پس از اسلام بازهم نامشخص است. مناره مسجد شوش با بدنه ای استوانه ای و پلکان داخلی در قرن اول هجری و مناره مسجد تاریخانه دامغان با پایه چهارضلعی از خشت و گل در قرن دوم هجری از نخستین مناره های اسلامی ایران هستند. مناره هایی که با کاربرد جدیدشان یعنی اذان گویی از این به بعد گاهی گلدسته برخی اوقات نار و جاهایی نیز موءذنه نامیده شده اند.
در قرن سوم هجری ایران تولد اولین مناره آجری را جشن می گیرد. مناره منفرد قم با طرحی استوانه ای و پلکان مارپیچی داخلی جایی بین شهر قدیم قم (کمیدان) و شهر جدید اسلامی ساخته می شود تا صدای موء ذن به هر دو شهر برسد.اما بدون شک نشان طلایی معماری مناره در ایران برازنده سلجوقیان است. پادشاهی ملکشاه سلجوقی وسلطنت سلطان سنجرسلجوقی درکنار وزارت خواجه نظام الملک همراه با انتخاب اصفهان به پایتختی منجر به آبادانی این شهر و ساخت مناره های متعددی شد به گونه ای که اصفهان به شهر مناره ها شهرت یافت. مناره های این دوره بلند و کشیده اند با حداقل استفاده از آجر لعابدارو البته اجرکاری معجزه گونه که اثر انگشت مخصوص معماران سلجوقی درهمه بناهای این دوره تلقی می شود. منار علی یکی از نمونه ای ترین این آثار محسوب می شود. مناره ای حداقل پنجاه متری که امروزه با از بین رفتن طبقه سوم آن به چهل و هشت متر رسیده است. استفاده بی نظیر از نگاره های هندسی به صورت آجر کاری از این مناره در بین رقبایش چیزی دیگر ساخته است.
در همین دوران در سایر نقاط ایران مناره های زیادی ساخته شد. از سمنان و قم و کاشان تا بسطام و نایین وکرمان بذر مناره ها در زمین کاشته از رود وجود معماران سیراب شده سر به فلک کشیده اند.مناره های زوجی در اوایل قرن پنجم متولد شدند در قرن هفتم به تکامل و از قرن هشتم به تداول رسیدند. حرکتی استادانه و در خور ستایش. تقابل و تقارن مناره ها روحی جدید در کالبد ایوانها و سردرها دمیده نظر بازی و بصر نوازی آنها زیبایی مساجد و بقاع متبرکه را دو چندان کرد.در دوره مغول مناره ها ازپایین تا لب ایوان مخفی بوده بدنه از پشت ایوان سر بر می اورد. مناره های قوشخانه مسجد جامع اشترجان و مسجد جامع کرمان از آثار این دوره هستند. در عهد تیموری مناره ها مستقل از ایوان چسبیده یا جدا ازآن احداث شدند.در دوره صفوی همانند دوران پیش از تیموریان مناره ها از پایین مخفی شده در بالای ایوانها به ظهور می رسند. تزئینات لعابدار مناره ها را تسخیرکرده , مقرنس و اسلیمی صفوی مسیر آجرهای سلجوقی را ادامه می دهند.ازپایان کار صفویان تا شروع عهد قاجاریان مناره قابل توجهی در ایران ساخته نشد. در دوره قاجار مناره های مرتفع و کوتاه زیادی ساخته شده از نمونه های بلند می توان به مناره های حرم حضرت معصومه (س) وبارگاه حضرت عبدالعظیم (ع) واز نمونه های کوتاه به مناره های داخلی مدرسه شهید مطهری ومسجد امام خمینی تهران اشاره کرد.
www.iranteravel.blogfa.comساختمان مناره :
مناره از سه بخش تشکیل می شود : 1- پایه 2- ساقه 3- تاج
1- پایه یا سکو: با توجه به ارتفاع زیاد ومساحت کم قاعده پایه مهمترین نقش را در مقاومت مناره داشته کوچکترین سستی در این قسمت یا زمین زیران منجر به فروریختن بنا می شود. بنابراین زمین را تا رسیدن به لایه های سخت حفر کرده با شفته وسنگ پر می کنند. سپس پایه یا سکو ساخته می شود. گاهی مناره ها را بدون پایه مستقیما" روی زمین می سازند که از نمونه های آن میتوان به منار علی و مناره مسجد برسیان اشاره کرد. پایه ها معمولا" یا مربع بوده مانند منار رهروان اصفهان و منار خسروگرد سبزوار یا کثیرالاضلاع بوده مانند منارهای سین و زیاد که بدنه استوانه ای در وسط سکو قرار می گیرد.
2- ساقه یا بدنه : از دوران پیش از اسلام می توان به میل اژدها یا نورآباد که ساقه ای چهار ضلعی داشته اشاره کرد. همچنین می توان از میل فیروزاباد متعلق به دوره ساسانی نام برد. ساقه ای چهار ضلعی با پلکانی بر بدنه خارجی به ارتفاع سی و سه متر (در حال حاضربیست و شش متر) که هر چه به سمت بالا می رود از پهنای آن کاسته می شود.بعد از اسلام ساقه استوانه ای تحفه مناره سازان شد و خود نیز بدل به برگ سبزنقاشی مقرنس کاران آجرکاران و کاشی کاران گشت. تا اوایل قرن پنجم مناره به صورت منفرد و مجزا از مجتمع مسجد ساخته می شد. گاهی مناره ای به مسجدی ساخته شده اضافه می شد و گاهی مسجدی در کنار مناره ای موجود احداث می گشت.
ساقه مناره های منفرد سه گونه است:
الف) ساقه های استوانه ای بسیار ساده با تزئینات ناچیزمانند مناره گلپایگان و خرم آباد و مناره مسجد جامع تفرش
ب) ساقه های استوانه ای با ارتفاع زیاد که به دلیل مساحت بیشتر قاعده نسبت به مقطع فوقانی حالتی مخروطی داشته ایستایی بیشتری دارند.
ج) مناره های منشوری که با استقبال معماران ایرانی مواجه نشده معدودی از آنها در ایران ساخته شد. دراین مناره ها مقطع ساقه چند ضلعی است که با صعود به بالا از مساحت آن کاسته می شود مانند مناره مسجد نائین.از حیث زیباشناسی با توجه به اهمیت قرینه سازی در معماری ایران مناره های زوجی چیزی بیشتراز یک شاهکار هستند و همانطور که دونالد ویلبر می گوید استادانه ترین و زیباترین راه اهمیت دادن به سردر بلند ساختن آن وقراردادن دو مناره در دو طرف آن بود.از دید فنی مناره های زوجی نقشی موثر در مقابله با نیروهای رانشی اتاق ایوان ایفا می کنند. نیروهای رانشی گنبد و ایوان به دو نیروی افقی و عمودی تبدیل می شوند. نیروی عمودی با نیروی عکس العمل زمین به وسیله پایه های قطور و نیروی افقی با عناصری مانند مناره که نیروی اضافی ایجاد می کند خنثی می گردد.هر ساقه یا بدنه دارای بخشهای زیراست:
2-1- دکل: با توجه به ساقه دکل چندضلعی یا استوانه ای است که پلکان مارپیچی به دور آن می چرخد وبالا می رود. دکل میلهای پیش از اسلام بسیار قطور بوده اند ولی در دوران اسلامی باریکتر و ظریفتر می شوند. دکلها معمولا از گچ سنگ و اجر ساخته شده و گاهی جهت استحکام بیشتر از سرب مذاب استفاده شده است.
2-2- پلکان: پلکان میل فیروزآباد خارج از بنا قرار دارد اما در مناره های اسلامی پلکان به صورت مارپیچی حول دکل می چرخد. جهت پلکان عموما برخلاف حرکت عقربه ساعت بوده و تاثیر قابل ملاحظه ای بر مقاومت بنا در برابر زلزله دارد. در سه مناره مسجد جامع یزد مناره سلجوقی گلپایگان و مناره کوتاه مدرسه خان شیراز استثنایی در پلکان وجود دارد. در این مناره ها دو پلکان وجود دارد. یکی جهت صعود و بالا رفتن و دیگری جهت پایین امدن به صورتی که هیچ ارتباطی بین این پلکانها نیست. در این حالت با در نظر گرفتن قد یک فرد متوسط القامه و با احتساب ارتفاع و فاصله خود راه پله ها دو پلکان به صورت مارپیچی و موازی هم ساخته می شوند.
2-3- نورگیرها:
الف) روزنه هایی کوچک به اندازه جای خالی یک یا چند آجر.
ب) پنجره هایی بزرگ که گاهی جهت اذان گویی نیز از آنها استفاده می شده است.
3- تاج: سومین و بالاترین بخش یک مناره تاج یا کلاهک است. ساقه در نقطه گلوگاه با افزایش مقطع عرضی باز شده به صورت دایره یا چند ضلعی در آمده نعلبکی مناره یا جایگاه موءذن را می سازد. دیواره مناره از نعلبکی یا کف تاج وسط تاج و سرپوش تاج گذشته تا حدود دو متر بالا تر از سقف تاج ادامه پیدا می کند.اطراف تاج با دیواری کوتاه یا نرده های مشبک فلزی وچوبی محصور می شود.
مناره معماری نور الهی راهنمایی و هدایت است. مناره ها ساخته شدند. چه برای راهنمایی ابدان گم شده در صحرا چه برای بیداری ارواح خواب مانده در سحرگاه. مناره جلوه ای کم نظیر از همزیستی هنرهاست. جایی که آجرکاری کاشی کاری نقوش اسلیمی مقرنس کاری و دهها هنر دیگر هوای هنرناب را در فضا می پراکنند.
پی نوشت :کتاب آثار ایران , آندره گدار
کتاب باستان شناسی ایران باستان , لوئی وندربرگ
کتاب تاثیر هنر ساسانی بر هنر اسلامی , عباس زمانی
کتاب معماری ایران دوره اسلامی , محمد یوسف کیانی
نمونه سوالات راهنمای گردشگری
1- بر اساس تصميم گيري كميته بين المللي حفظ ميراث فرهنگي تعداد آثار جهاني ثبت شده و همينطور كشورهاي عضو ..... اثر و ..... كشور است.
○ 317-110 ○450 -73 ○ 830-54 ● 754-129
2- اين جمله از كيست : اصفهان در ميان شهرهاي ايران گوهري يگانه است كه در پي فراز و فرودهاي تاريخي و پس از غبار قرون و اعصار همچنان درخششي ناب و سحرانگيز دارد.
○ پيترو دولاواله ○ شاردن ● آندره مالرو ○ ماركوپولو
بعضيها وقتي نام دوره قاجار را ميشنوند فقط ياد چند قرارداد ناخوشايند براي ايران ميافتند؛ اما اين تنها چيزي نيست كه با شنيدن نام اين دوره بايد به ياد بياوريم، چون مردم ايران در اين دوره تاريخي، آثار هنري بينظيري را خلق كردهاند كه امروز براي ما به يادگار مانده است.


نور
جنگل نور
آبگرم لاویج
روستای بلده
آبشار آب پری
پارك جنگلی كشپل
غار كهو
روستای ناتل
قلعه پولاد بلده
كاخ تمیشان
موزه كندولوس
فیل سنگی
كاروانسرای زمستانی یالو
آمل
سیاه بیشه
دریاچه سد لار
غار اسك
آبگرم اسك و استراباكوه
آب سرد معدنی آمولو
دشت شقایق های وحشی لار
آبشار شاهاندشت
آب گرم بائیجان
آبگرم لاریجان
پارك جنگلی میرزا كوچك خان
پارك دهكده طلایی
مقبره میر بزرگ
قلعه بهمن
پل دروازه چشمه
شكل شاه ( جاده هراز )
دخمه های سنگی ( كافر كلی ) رینه راه باستانی تنگه بند بریده و تصویر حجاری شده شاه و یاران او بر سنگ
كاروانسرای گمبوج
قلعه ملك بهمن
بهشهر
شبه جزیره میانكاله
غار هوتو
زاغمرز
سنگ نو
گلوگاه
توسكا چشمه
منطقه تاریخی عباس آباد
باغ و عمارت چهل ستون
چشمه عمارت
عمارت افغان نژاد
خانه قدیمی احمد علی خان
چالوس
دریاچه ولشت
تله كابین نمك آبرود
ییلاق كلاردشت
دره رودبارك
پارك های ورگا ویج و فین
پارك جنگلی فین
دیوچشمه
علم كوه
آب معدنی دلیر
غار یخ مراد
یخچال طبیعی حصار چال
پارك ورگاویج
پارك بنفشه
كاخ چای خوران
كاخ اجابیت
نوشهر
دریاچه خضرنبی
روستای كندولوس
پارك جنگلی سی سنگان
دیو چشمه
غار چیلك چلندر
قرق كوه
منطقه ییلاقی كجور
قلعه نمك
موزه كندلوس
موزه بندر
سوادكوه
دریاچه شورمست
غار دانیال
پل ورسك
قله كنگلو
دریاچه شور مست
جنگل های فریم و زیرآب
غار اسپهبد خورشید
غار زنگیان
غار دیولیلم
برج لاجیم
كاروانسرای گدوك
پل داخل شهر شیر گاه
پل شاهپور شیرگاه سقانفار زیولا
رامسر
آبگرم سادات محله
ییلاق جواهرده
جنگل های دالخانی در جنت رود بار
آبشار سیاسرت
پارك جنگلی صفارود
قله ماركو
محمود آباد
پارک جنگلی تش بدان
فریدونکنار
جنگل اوجاکله
آب بندان های سوته و فرم
آستانه امامزاده ادریس (ع) سوته
گرمابه قدیمی و ثبت شده در میراث فرهنگی سوته
امامزاده و ابالفضلی کارگر محله
جنگل جزین
پارک شهر
و...
تنكابن
ییلاق دوهزار و سه هزار
دشت دریا سر
آب معدنی شلف
آب گرم لیر سر
غار دانیال
اثر طبیعی خشكه داران پارك جنگلی چال دره
قلهسیالان
آب گرم فلك ده
آبشار فرهاد جوی
قلعه گردن در جنوب خرم آباد
راه شاه عباسی
گورستان های قدیمی معروف به گبری
بابل
آبگرم معدنی وروستای آرزو
پل محمد حسن خان
برج كاخ
نكا
دریاچه استخر پشت
آب معدنی قرمرض
غار باستانی كمیشان
قائم شهر
جنگل کلوس درروستای کرچنگ
پارك جنگلی تلار
چشمه هزارون
پل استرآبادی
تپه های باستانی گردكوه
جویبار
پل آزان
خشت پل
پل جمعه بازار
برچسب ها: مازندران، جاذبه های استان مازندران، استان مازندران
تپهچغا آهوان از جمله آثار ارزشمند دشت مهران و نزديك به منطه بينالنهرين باستان و عراق كنوني است. بررسي سفالهاي دوره جامدت نصر و اروك اين منطقه باعث شناخت وضعيت زيست محيطي، فرهنگي، تجاري و حتي كشاورزي منطقه و ارتباطات تجاري با مناطق ديگر در هزاره سوم ميشود. تحقيق مذكور به بررسي سفالهاي منطقه چغاآهوان از نظر نقش و فرم و تناسبها با ساير مراكز هم زمان در بينالنهرين و مناطق زاگرس در ميان فلات ايران ميپردازد روش تحقيق به صورت مياني بعضي گردآوري آثار و مواد فرهنگي سطحي و همچنين استفاده از منابع كتابخانه ای بوده است.
طراحي مواد فرهنگي توسط نگارنده صورت گرفته است نتايج بدست آمده نيز بيشتر به صورت مقايسه وضعيت تپهچغا آهوان از نظر مواد فرهنگي، وسعت و ويژگي زيست محيطي آن با مراكز همزمان يعني در هزاره سوم در منطقه بينالنهرين جنوبي و مراكز در داخل فلات ايران در دشت دهلرن و مناطق زاگرس صورت گرفته است هر چند كه نتايج بدست آمده قطي نميباشد و براي رسيدن به اهداف و نتايج مذكور يا به فعاليتهاي ميداني گسترده اي صورت گيرد و مطالعات ميان رشتهاي گياه باستانشناسي و جانور باستانشناسي نيز در منطقه صورت گيرد تا بتوان تا حدي به اهداف مورد نظر دست يافت.
چكيده:
سفال مهمترين ماده فرهنگي و در عين حال فروانترين عنصر فرهنگي درسايتهاي باستاني ميباشد. با استفاده از اين عنصر فرهنگي ميتوان تاريخ نسبي يك منطقه را مورد بررسي قرار داد و همچنين با همين ماده ميتوان به پيشرفت تكنيك سفالگري- نوع نيازهاي مردماني كه در آن زمان زندگي كرده- تاثیر و تاثر پذيرفتن از تمدنها و فرهنگهاي معماري، ارتباطات فرهنگي نحوه دستيابي به صنعت سفالگري و... را مورد بررسي قرار داد. (کامبخش،52،1371)
تپهچغا آهوان مهران كه در حدود مرز ايران و بينالنهرين قرار گرفته است از هزاره پنجم قبل از ميلاد تا دوران شهرنشيني داراي آثار فراواني است كه مواد فرهنگي اين اثر ازشمند متعلق به اوايل هزاره دوم و اواخر هزاره سوم یعنی دوران شهرنشيني و دوره اروك و جمدت نصر در بينالنهرين بوده است.
واژگان كليدي: چغا آهوان. اروك، جمدت نصر، سفال، لبهواريخته.
پيشينه پژوهشي:
در خصوص تحقيق و تفحص در خصوص تپهچغا آهوان مهران در سال 1375 مرحوم خليليان در بررسي و شناسايي باستانشاسي فصل اول شهرستان مهران تپهچغا آهوان را مورد مطالعه قرار دادهاند. سپس دانشگاه آزاد اسلامي واحد ايلام اين اثر ارزشمند را جهت ثبت در فهرست اثار ملي كشور مورد بررسي اجمالي قرار داد، و پرونده ثبتی آن را تهیه نمودهاند.
معرفی تپه چغا آهوان :
تپه چغا آهوان در پنج کیلومتری شمال شهر مهران و ابتدای دشت مهران قرار گرفته است زمین های اطراف کشاورزی بوده و خاک آن بخصوص جهت کشت گندم بسیار مناسب می باشد .
وجود روخانه های کنجاچم در شمال و غرب و رود خانه گاوی با کمی فاصله در شرق ، خاک مناسب ، نزدیکی به عراق کنونی و بین النهرین باستان از جمله مهمترین دلایل شکل گیری تپه چغا آهوان بوده است .
تپه چغا آهوان نسبت به تپه های باستانی حاشیه غربی زاگرس از وسعت بیشتری برخوردار است . وحدود 7 هکتار وسعت دارد که متأسفانه به دلیل تسطیح ارضی و همچنین ایجاد سنگر در دوران دفاع مقدس قسمتهایی از این اثر ارزشمند بخصوص در غرب و جنوب محوطه اسیب جدی دیده است (تصاوير 1تا3)(خلیلیان،39،1375)
نخودي ساده
سفال هاي ساده ي نخودي که در تپه چغا آهوان مورد مطالعه قرار گرفته اند شامل لبه و. پايه ظروف مي باشند اين سالها که همگي چرخ سازند و درتمپر آنها از ماسه ي نرم و کاه استفاده شده در برخي از خمره ها نيز به جاي ماسه ي نرم از دانه هاي ماسه ي درشت استفاده شده است پخت بیشتر ظروف مناسب بوده و فقط در ظروف خمره مانند مغز سفال تا حدودي سياه و سوخته است . ظروف نخودي نسبت به ظروف قرمز و قرمز آجري به نظر مي رسد، بهتر پرداخت شده است و کنترل بيشتر و دقت زيادتري در ساخت آن وجود داشته است. اثر چرخ سفالگري بر روي بدنه ي برخي از ظروف ديده مي شود. بدنه ظروف داراي لعاب گلي نخودي به رنگ خمير سفال بوده است بدنه ي برخي از ظروف متخلخل شده است. اما شکل ظروف نخودي ساده در چغا آهوان به صورت ظروف قطور با لبه ي پهن ساده به بدنه متصل شده و به صورت محدب به ته ظرف رو به چيه آن کشيده شده است که پايه اين ظروف به نظر مي رسد ساده و گرد بوده است. دهانه اين ظروف گشاد بوده است. (تصاوير4و5)
شکل کلي ظروف نخودي لبه چغا آهوان به صورت ظروف با لبه ساده و کمي به بيرون برگشتند به صورت ظروف داراي دهانه ي تنگ، ظروف آبخوري به شکل ليوان که لبه و بدنه در خط مستقيم قرار گرفته بدون گردن و داراي شکم بزرگ مي باشند.
گلدانها از ديگر ظروف داراي خميره ي نخودي و به صورت ساده مي باشند که پايه ي اين ظروف داراي شکلي حلقوي بوده که وسط آن سوراخي قرار گرفته که کاربرد گلدان بودن آن را قوت مي بخشد. (طرح24و25و26)
استفاده از چرخ سفالگري باعث شده که پايه ي ظروف با نظم و دقت بيشتري درست شوند.
از ديگر ظروف تپه چغا آهوان که حائز اهميت است ظروف لوله دار است که اين ظروف به صورت آبخوري بوده لوله ظروف نخودي داراي طول بيشتري نسبت به ظروف لوله دار قرمز است و البته از قطر کمتري برخوردار مي باشد. لوله ي اين ظروف با دقت و توجه فراواني به بدنه ي ظرف چسبيده است که با دقت مي توان نحوه ي افزودن لوله به بدنه را مشاهده کرد.
نمونه و مشابه ظروف نخودي ساده را مي توان در اروک، اور- ماري و در ايران مي توان در سه گايي- گودين- فرخ آياد مشاهده کرد. (Levin,114,1987)
سفال هاي نخودي منقوش
سفال هاي نخودي منقوش تپه چغا آهوان مهران از نظر ساخت- شاموت و فرم سفال تقريباً شبيه سفال هاي ساده هستند. يعني همه سفال هاي چرخ ساز بوده و در شاموت آن از ماسه ي نرم و دانه هاي گياهي و کاه استفاده شده است و همگي داراي پوشش گلی نخودي مي باشند.
فرم سفال هاي منقوش شامل ظروف دهان گشاد، و ظروف شکم دار بوده و همچنين در ميان آن کاسه هاي لبه واریخته که لبه ي آن به بيرون برگشته و در برخي موارد لبه آن به صورت راست مسطح بدنه مي باشد بيشتر ظروف لبه آن بدون گردن بر روي بدنه قرار گرفته که اينگونه سفال ها از لحاظ فرم شامل کاسه ها مي باشند در ميان ظروف نخودي منقوش ظروف ذخيره ي آذوقه يا خمره ديده نشده است. برخي از ظروف داراي دهان تنگ و بدنه شکم دار بوده که آن احتمالاً به صورت مدور بوده است.
ظروف نخودي منقوش بيشتر ظريف بوده و به ندرت ظروف متوسط يا قطور در آن ديده مي شود که با توجه به کاربري آن که مورد استفاده روزانه بوده ساخته شده است .
نقوش موجود بر روي سفال هاي نخودي تپه چغا آهوان:
الف: نقوش قهوه اي بر روي زمينه ي نخودي: اين نقوش که به صورت رنگ قهوه اي بر روي سطح نخودي ظروف استفاده شده است شامل نقوش خطوط مدور دايره وار که دور تا دور ظرف را فرا گرفته است، در برخي از نقوش يک دايره از زير لبه ظرف دور تا دور لبه را فرا گرفته است. در برخي از موارد بر روي زمينه نخودي ظروف تمام سطح ظرف را يک لايه ي رنگ قهوه اي در بر گرفته است، که روي لبه و قسمت بالايي و مسطح لبه نيز در اين موارد نقاشي شده است. خطوط موجود به صورت خطوط باريک و پهن میباشد.
از ديگر موتيف هاي منقوش مي توان به خطوط متقاطع اشاره کرد که بر روي بدنه ي ظرف قرار گرفته و همديگر را قطع کرده و بصورت شبکه هاي مربع شکل گرفته اند. در بعضي از ظروف نيز قسمت داخلي ظروف و بخصوص قسمت بالايي ظرف از داخل نيز نقاشي شده است و يک نوار پهن دور تا دور لبه را از داخل ظرف فرا گرفته است.
از ديگر تزئينات نيز مي توان به خطوط امواج و موج دار اشاره کرد در برخي از موارد لکه هاي رنگي که احتمالاً با انگشت شکل گرفته اند داخل ظرف را به صورت لکه هاي رنگي تزئين کرده اند. در همه ي ظروف يک سوم قسمت بالايي ظروف منقوش شده است. (تصوير 8) (طرح 15و1617و18)
ب: نقوش سياه بر روي زمينه نخودي :
اين نقوش که درصد کمتري از ظروف را به خود اختصاص داده است شامل نقوش شطرنجي و نقوش متقاطع و همچنين خطوط پهن نواري که دور تا دور ظرف را در بر گرفته است در برخي موارد نيز مانند ظروف منقوش به رنگ قهوه اي تمام سطح ظرف را يک لايه سياه در بر گرفته است.
از ديگر نقوش مي توان به خطوط به شکل مثلث اشاره کرد که به صورت زاويه دار بوده و تشکيل مثلث هاي فراواني را روي ظرف قرار داده است در برخي از موارد نقوشي وجود دارند که متأسفانه به دليل شکستگي ظرف نمي توان آن نقوش را به راحتي شناسايي کرد ولي به نظر مي رسد که به صورت دايره هاي متحد المرکز قرار گرفته اند و نقوش ديگر ترکيب نقوش مواج دو خطوط عمودي دور ظرف مي باشد که خطوط امواج خطوط عمودي را قطع کرده اند به ندرت و در برخي موارد لبه ظرف از داخل نقاشي شده و آن هم به صورت نوار پهن شکل گرفته است. (عكس7) (طرح 19و20و21)
ج: نقوش افزوده:
در مورد نقش افزوده زير لبه ظروف و در قسمت بيرون ظرف به صورت افزوده طنابي شکل دور تا دور ظرف را در زير لبه فرا گرفته است که البته به شکل طنابي کامل نيست بلکه نواري از گل را دور ظرف قرار داده و با انگشت آنرا فشار داده تا به ظرف چسبيده است که بيشتر ظروف انگشتي هستند ، اين نوع تزئين بر روي ظروف خشن تر اجرا شده است در برخي از موارد و بر روي ظروف ظريف نيز خطوط افزوده به صورت نوار باريک با فاصله منظم دور تا دور ظرف را گرفته اند.
به طور کلي نقوش بر روي سفال هاي نخودي شامل نقوش قهوه اي، سياه و نقوش افزوده به صورت نقوش هندسي بوده است هيچ گونه موتيف انساني يا حيواني در آن مشاهده نشده است.(عكس6)
مشابه ظروف نخودي منقوش در چغا آهوان مي توان به تپه سياه در ماهيدشت، تپه سه گابي، تپه گودين، چغا ماران-ملاحضه کرد(عبدی،65،1382) در منطقه بين النهرين نيز از وارکابه دست آمده است.(2000,132. (.Collins نمونه اين ظروف و در منطقه دهلران از فرخ آباد مشاهده شده است.
سفال هاي قرمز ساده
سفال هاي قرمز تپه آهوان که همگي به رنگ قرمز آجري بوده شامل لبه و کف و بدنه ظروف مي باشند. اين سفال ها همگي در اندازه هاي ظريف و متوسط بوده و به ندرت شاهد سفالهاي قطور مي باشيم. اين سفال ها چرخ ساز بوده و پخت برخي از آنها کافي بوده و برخي هم به دليل عدم تسلط بر کنترل آتش و يا استفاده از کوره هاي بسته مغز سفال به رنگ سياه در آمده و پخت آن ناکافي بوده است. مواد چسپنده اين سفال ها همگي ماسه ي نرم و کاه و دانه هاي سفيد آهکي مي باشند که برخي از ظروف که داراي قطر بيشتري مي باشند براي تمپر آن از دانه هاي درشت تر ماسه استفاده شده است ـ پس از پخت ظرف يک پوشش گلی به رنگ سفال معمول يا قرمز آجري به آن اضافه شده است که تا حدودي باعث صيقلي شدن آن گرديده است. از لحاظ فرم سفال هاي قرمز ساده شامل ظروف گردن کوتاه و شکم دار و داراي پايه گرد مي باشندـ برخي از ظروف نيز داراي بدنه ي استوانه اي شبيه به ليوان با لبه ي کمي برگشته به بيرون هستند. برخي ز ظروف نيز داراي گردني چسبيده به بدنه و داراي شکم بزرگ و پايه اي مدور هستند که کفه ي آن داراي تو رفتگي است. ظروف آبخوري بصورت ليوان، کاسه، کوزه نيز شامل اينگونه ظروف هستند. برخي از ظروف که داراي ظرافت بيشتري هستند معمولاً براي آبخوري استفاده شده است که شامل ظروفي داراي بدنه ي کوتاه و لبه اي صاف به موازات بدنه مي باشند از ديگر ظروف قرمز ساده چغا آهوان مي توان به ظروف لوله دار اشاره کرد که لوله ي اين ظروف به صورت لوله هاي کوتاه در قسمت بدنه و در يک سوم بالايي در زير لبه به بدنه ظرف چسبيده است، آبريز اينگونه ظروف کوتاه بوده و در خط مستقيم ظروف قرار گرفته است.
از نمونه ديگر ظروف ساده چغا آهوان مي توان به گلدان ها اشاره کرد که قسمت کف و در وسط کفه ي اين ظروف سوراخي جهت خروج آب اضافي در آن وجود دارد از گاه به مقدار زيادي اينگونه ظروف استفاده شده که همين عامل در برخي موارد باعث سوخته شدن مغز سفال ها گرديده است. (تصاوير 9و10)(طرح9و8و7و1و26)
به طور کلي اين ظروف شامل کاسه با لبه مدور ساده، کاسه با لبه تخت ساده، کاسه با لبه گرد به داخل برگشته. نمونه اينگونه را مي توان در محوطه ي سرگراب دهلران ـ فرخ آباد، ـ در ماهيدشت ـ تپه سياه بيد و در گودين تپه ـمشاهده کرد. در منطقه ي بين النهرين در تل چورا، ماري، فارا و دراور در تل اسمر نيز مشابه اين ظروف به دست آمده است.1987.152) (Levin.
سفال هاي قرمز منقوش
اين گونه سفال ها نيز که داراي خميره قرمز و لعاب قرمز آجري و نخودي هستند همگي داراي ماسه نرم و دانه هاي سفيد آهکي هستند پخت سفال هاي قرمز نسبت به سفال هاي نخودي بهتر بوده و به نظر مي رسد که کنترل بهتري بر آن وجود داشته است.
از لحاظ فرم اينگونه سفال ها شامل ظروف با لبه تقريباً پهن به بيرون برگشته، ظروف دهان گشاد و شکم دار که لبه ي آن بدون گردن بر روي بدنه قرار گرفته است در برخي موارد شامل آبخوري هاي ساده و ظروفي هستند که کاربرد روزانه داشته اند. در ميان ظروف قرمز منقوش ظروف ذخيره آذوقه يا خمره ديده شده است.
به طور کلي مي توان نقوش اين گونه سفال ها را به چند دسته تقسيم کرد:
الف: نقوش قرمز بر روي زمينه آجري و نخودي روشن:
اين نقوش که به رنگ قرمز آجري بر روي زمينه لعاب آجري روشن اجرا شده اند شامل مثلث هاي هاشور زده تو در تو هستند که بر روي بدنه ظرف قرار گرفته است.
در بيشتر موارد نقوش مانند نوار باريکي در زير لبه ساده ظرف به صورت دايره دورتا دور ظرف را فرا گرفته است و در فواصل معين مثلث هاي هاشور زده اي که يک ضلع آن به نوار متصل مي شود قرار گرفته است.
در برخي از موارد تمام سطح ظرف را به صورت يکپارچه با رنگ قرمز منقوش نموده و سطح يکنواختي را به وجود آورده اند.
از ديگر نقوش مي توان به خطوط مواج که مانند نوار دور ظرف را گرفته؛ همچنين نقوش به صورت خطوط مثلثي متقاطع به صورت نوار پهن و باريک اشاره کرد. در برخي از موارد پس از تشکيل کادر بندي به وسيله ي خطوط پهن و باريک نواري داخل کادرها را با استفاده از خطوط ريز به صورت مثلث هاي متقاطع تقسيم کرده اند.
در ظروفي که دهانه آن گشاد میباشد تا جاي که امکان آن وجود داشته است داخل ظرف را منقوش کرده اند. در برخي از نقوش، نقوشي به صورت لکه هاي پاشيده شده در داخل ظرف به صورت دايره مشاهده مي شود.
برخي از نقوش نيز به خوبي قابل تشخيص نيستند اينگونه نقوش بر روي يک نوار پهن به فاصله ي معين تشکيل يک نيم دايره داده اند که متأسفانه به دليل شکستگي نمي توان آنها را به خوبي تشخيص داد. (تصوير 12و13) (طرح2و3و4)
ب: نقوش سياه بر روي زمينه ي نخودي و آجري:
اينگونه نقوش که در مقياس کم از آن بدست آمده است بيشتر خطوط نواري ساده هستند که در زير لبه و گردن ظرف و در ابتداي بدنه آن قرار گرفته است.
و در برخي موارد نيز برروي بدنه نوارهاي پهنی را اجرا كرده و برروي آن نيز خطوط موازي قرار دادهاند. در كليه اين ظروف بالاي ظرف تزئين شدهاند.
نقوش کنده:
اين نقوش بيشتر مقابل خطوط متقاطع هستند كه برروي بدنه ظرف در جهت مخالف هم كنده شده و پس از قطع كردن همديگر تشكيل خطوط متقاطعی را دادهاند اين خطوط به صورت عمودي، افقي و مورب كشيده شدهاند. از ديگر خطوط كنده ميتوان به نقوشي كه با يك شي نوك تيزي كنده شده و حالت مثلث كنده را به خود گرفته كه در يك يا چند رديف دور بدنه ظرف را در برگرفته است. (تصوير11) (طرح5و3)
نقوش افزوده:
اين نوع نقوش كه درصد كمتري را در بين یافتههاي ما تشكيل ميدهد شامل خطوط نواري باریکی است که در میان نقوش نواری قرمز رنگ قرار گرفته و نقوش طنابی بسيار ريزي را در بين يك كادر تشكيل داده و دور تا دور ظرف را در برگفته است.
در برخي موارد نقوش دايره وار كوچكي را بررسي بدنه قرار داده و در بين آنها يك قسمت افزوده را سوراخ كرده كه احتمالاً براي عبور دادن نخ از داخل آن جهت آويزان كردن بوده است. به طور كلي نقوش اينگونه ظروف شامل نقوش هندسي هستند و هيچ گونه نقش حيواني يا انساني ديده نشده است.
در ميان ظروف لولهاي نيز كه شامل آبريزها ميباشند اينگونه ظروف داراي لولههاي قطور و كوتاه هستند كه به بدنه ظرف افزوده شدهاند كه دور تا دور ابتداي لوله و محل اتصال به بدنه به صورت نوار قرمز منقوش شده است. (تصوير11)
نمونه ظروف منقوش را ميتوان در بينالنهرين در خفاجه- ابوسلابیخ-تل اسمر. ((Levin,214,1987 در ايران درسگابی- سياه بید- گودين- جغامیش- فرخ آباد مشاهده كرد.
ظروف لبه وار یخته :
دوره اروك اگرچه روند پيشرفت اجتماعي و اقتصادي جوامع خاور نزديك بوده است با پيدايش هنرمندان و پيشهوران متخصص و تمام وقت در اين دوره در بيشتر هنرها و فنون جهشي چشمگیر اتفاق افتاد با وجود اين بيشتر سفالهای اروك جنبه كاربردي دارند.((مجیدزاده.152.1380) يكي از سفالهای اين دوره كاسه لبهواریخته بوده است و اين ويژگي به دليل سادگي و زمختي آن نيست بلكه به دليل كميت حيرت آور آن است. پراكندگي جغرافيايي آن اين كاسهها كه بلندي آن بين 6 تا 15 سانتيمتر و قطر دهانه آن 14 تا 19 سانتيمتر و ضخامت آن نيز بين 7/0 تا 8/1 سانتيمتر است. (عبدی،65،1382)
كاسههاي لبهواریخته جغا آهوان نيز از گل معمولي ساخته شده و داراي ذرات آهكي در آن است تا مدت اين نوع ظروف مواد گياهي خرد شده است.
اين ظروف بدون استثنا دست ساز بوده و فاقد هرگونه تزئينات و نقوش ميباشند با توجه به اينكه اين گونه ظروف در بافتهاي مختلفي مانند مذهبي، اداري، ترئيني، صنعتي، مسكوني- زباله و انبار بدست آمدهاند(همان.67) ميتوان حدس زد كه سفالهاي چغا آهوان در بافت اداري و صنعتي بدست آمدهاند كه مشابه اين يافتههاي اداري را ميتوان در گودين- سيلك- حبوبه- شوش و در بافت صنعتي نظير اروك- شوش ب , حبوبه کبیره نام برد. براي ظروف لبه واریخته كاربردهاي مختلفي ارائه شده است از جمله ظروف پيشكشي و هديه- نذورات به مردگان استفاده در گور كودكان- تهيهمواد غذايي و ماست و كشك يا اينكه براي نظام كاري و دريافت جيره روزانه و... (عبدی،65،1382)
به نظر ميرسد كه ظروف لبه واریخته چغا آهوان جهت استفاده جيره غذايي و ظروف اندازهگيري مورد استفاده قرار گرفتهاند. (تصوير16)(طرح22و23)
ظروف لبهواریخته چغا آهوان داراي بدنه زمخت و به رنگ قرمز رسي هستند مشابه اينگونه ظروف را در ايران ميتوان در گودين لايه 5 مورد اكثر سفالهاي مهم در فلات ايران، ابرو- تپهيحيي- فرخآباد- سيلك- شوش- در بينالنهرين در واركا- ابوسلاپنج- نام برد(. (Levin,114,1987
سفالهاي پلي كروم:
سفالهاي پلي كروم تپهچغا آهوان مهران بر عكس ظروف پليكروم ديگر نقاط كه چند رنگ ميباشند دورنگ هستند و از دورنگ سياه و قرمز تشكيل شدهاند.
اين سفالها خميره آنها قرمز بوده و به ندرت خميره نخودي نيز ديده ميشود اما همگي داراي لعاب گلي نخودي ميباشند خمير اين گونه سفالها شامل ماسهنرم و دانههاي آهکی ميباشد پخت سفالها مناسب بوده و به ندرت مغز بعضي از سفالها حالت سوختگي به خود گرفته است. كليه سفالهاي پليكروم چرخساز هستند و همه آنها همانطوري كه از اسم آنها مشخص است منقوش هستند ابتدا پس از لعاب دادن سفال كه داراي خميره قرمز هستند و دادن لعاب نخودي تمام سطح ظرف را به رنگ قرمز اخرايي منقوش كردهاند سپس برروي اين سطح منقوش شده با قلم سياه نقشهاي دلخواه خود را ترسيم كردهاند اين نقوش كه شامل نقوش نواري يمن و باريك هستند كه از زير لبه ظرف و برروي بدنه كشيده شده است نقوش لبهدايره كه يك طرف آن به نوار پهن متصل ميشود... و نقوش نواري كه برروي بدنه ظرف ترسيم شدهاند. در بيشتر موارد سطح داخلي ظرف نيز تا جايي كه براي سفالگر امكان داشته است منقوش شده. كليه نقوش پليكروم نقوش هندسي هستند- اما بيشتر نقوش شامل نوارهاي پهن و باریک است كه دور تا دور بدنه ظرف را قرار گرفتهاند. برروي سطح بالاي لبه و زيرگردن و محل اتصال به بدنه نير بانوارهاي سياه رنگي تزئين شدهاند.
برروي سطح بالاي ظرف نيز قسمت افزودهاي در دو يا چهار نقطه در نزديك لبه ظرف قرار دادهاند و وسط آنها را سوراخ كرده كه احتمالاً براي عبور دادن نخ از آنها براي آويزان كردن ظروف بوده است. (mathews.87.2002)
در برخي از مواد نورها كادرهايي را تشكيل داده و داخل كادرها با نقوش ضربدري و خطوط متقاطع تزئين شدهاند(تصاوير14و15).(طرح10و11)
ظروف پليكروم بيشتر سفالهاي ظريفي هستند كه كاربرد روزانه داشتهاند و شامل ظروفي كه لبه آن به بيرون برگشته و همچنين ظروف دهان تنگ شكمدار و ظروفي كه دهان آن و لبه بيرون برگشته و داراي شكم بزرگي ميباشد. بيشتر شامل كاسه و كوزه هستند. مشابه ظروف پليكروم چغاآهوان مهران را ميتوان در ايران در دوره 5 گودين تپه در بينالنهرين در جمدت نصر، تلو، از نمونههاي ديگر ظروف پليكروم ميتوان به ظروف پارچ مانندي اشاره كرد كه داراي آبريز گشادي هستند و احتمالاً براي آبريزهاي بزرگ بوده است كه با توجه به كاربري آن لوله آن بزرگتر و گشادتر ساخته شده است. (mathews.94.2002)
ظروف لولهدار:
در ميان سفالهاي تپهچغا آهوان مقداري ظروف لولهدار نيز بدست آمده است كه اين ظروف كه همگي شامل آبريزهاي ساده بوده كه كاربرد روزانه داشته و احتمالاً كابرد پارچ را داشته است اين لولهها كه بعد از درست شدن ظرف به آن افزوده شده است در اندازههاي مختلف لولههاي باريك و دراز و همچنين لولههاي قطور و كوتاه ساخته شدهاند كه بيشتر آنها ساده بوده و برخي هم در محل اتصال لوله به بدنه دورتا دور آن به صورت نوار باريكي تزئين شده است.
اين لولهها با استادي به بدنه ظرف متصل شده با توجه به شكل لولهها ميتوان گفت كه اين ظروف آبريزهاي سادهاي هستند كه كاربرد روزانه داشتهاند در يك مورد در ميان ظروف پليكروم يك نوع لوله وجود دارد كه كوتاه و بسيار قطور ميباشد كه به صورت لوله كامل نیست بكله به صورت نيملوله و با استادی تمام به طوری که محل اتصال به بدنهبه گونه ای پرداخت شده که انگار جزیی از بدنه میباشد درست شده است اين لولهها شامل لولههايي با خميره قرمز آجري، و لعابدار هستند.(تصوير17) (طرح12و13و14)
از نمونه های دیگر ظروف پلی کروم می توان به ظروف پارچ مانندی اشاره کرد که دارای آبریز گشادی هستند . احتمالا برای آبریز های بزرگ بوده که باتوجه به کاربری آن لوله ها بزرگتر و گشاد تر ساخته شده اند
مشابه اين گونه لولهها را ميتوان در تلو- خفاچه- فارا- اورملاحضه کرد.
نتيجهگيري:
با توجه به بررسي سفالهاي تپهچغاآهوان شهرستان مهران و موقعيت قرارگيري اين اثر ارزشمند ميتوان به نتايج ذيل دست يافت. با توجه به موقعيت قرارگيري تپهچغاآهوان در دشت مهران و در فاصله كمتر از 2 كيلومتري مرز ايران و عراق كنوني و بينالنهرين باستان و بررسي سفالهاي تپهچغاآهوان مشابهت آن با سفالهاي برخي از سایت های بينالنهرين مانند- اروك، تلو- اسمر- جمدت نصر- خفاچه- مي توان گفت كه در هزاره سوم قبل از ميلاد و همزمان اروك و جمدت نصر ارتباط فرهنگي و تجاري بين اين مناطق و برخي مناطق از جمله منطقه زاگرس وجود داشته است.(خلیلیان.53.1375)
وجود برخي داسهاي سفالي در منطقه كه مرحوم خليليان به آن اشاره نموده است و همچنين وجود ظروف لبهوار یخته و ارتباط آن با كشاورزي ميتوان گفت كه در چغاآهوان مهران كشاورزي حداقل ديم ولی به صورت شكوفايي وجود داشته است.(خلیلیان.123.1375 )
با توجه به بررسي سفالهاي چغاآهوان و وجود قطعات سفال شكسته بسيار فروان در سطح تپه وجود جوش كوره و سفالهاي دمدده شده احتمال وجود كورههاي سفالپزي در منطقه وجود داشته است. و به نظر ميرسد كه سفالهاي چغاآهوان در خود محل ساخته شده است.
وسعت تپهچغاآهوان حدود 7هكتار، احتمال وجود كوره سفال پزي و وجود نشانه های كشاورزي قطعاً مستلزم وجود سيستم اداري و مديريتي ميباشد كه اين احتمال در تپهچغاآهوان قريب به يقين است.
با توجه به وسعت و آثار بدست آمده- كشاورزي، سفالپزي، مديريتي- ميتوان گفت كه تپهچغاآهوان احتمالا يك مركز شهرنشيني اواخر هزاره سوم و دوران اروك و جمدت نصر بوده است.
البته ميتوان با كاوشهاي علمي به طور يقين به اين نتايج دست يافت دو جنبه كه نتايج بدست آمده فقط با بررسي سفالهاي سطحي مقايسه با سفالهاي همزمان و با توجه به وضعيت مشابه در سفالهاي بينالنهرين شامل شده است.
باشد كه در آينده شاهد پژوهشي ملي در اين زمينه باشيم.
محمد نوراللهی کارشناس ارشد باستانشناسی
فهرست منابع
1-كامبخش فرد-سيفالله-1371-سفال و سفالگري ايران- تهران-انتشارات ققنوس –
2-توحيدي-فايق 1378-فن وهنر سفالگري-تهران سمت
3-كرافورت-هريت-1387-سومر و سومريان-ترجمه زهرا باستي –تهران –سمت
4-مجيدزاده- يوسف -1380-تاريخ و تمدن بين النهرين-جلد سوم –تهران –دانشگاه تهران
5- عبدي كاميار-1378- باستانشناسي و تاريخ هنر-بزرگداشت نگهبان-((كاسه لبه واريخته:كاربرد و پراكندگي ان))-
6- رايت هنري -((توسعه جوامع جنوب غرب ايران))- گزارشهاي باستانشناسي -ترجمه كرمي محمد
7-خلیلیان –علیمحمد-1375،گزارش بر رسی و شناسایی فصل اول شهرستان مهران –سازمان میراث فرهنگی استان ایلام
8-رفیعی –لیلا،1386-سفال ایران از پیش از تاریخ تا دوران معاصر
منابع لاتین
1- louis D. LEVINE and T. Cuyler YOUNG,JR.
-A summary of the ceramic assemblages of the central western zagros.
2- Collins .paul.the uruk phenomenoh the role ofsocial ;deology in the expansion of the uruk culture during thefourtn millennium 13.C, publishers of british archaeological report-2000.
3- Mathews, roger, secrets of The dark mound jamdet naser 1926-1928 british school of archaeology in Iraq2002.

کهن ترين سرو جهان خشک مي شود / ابرقو در سوگ سرو چند هزار ساله
سرو کهنسال ابرقو که به قول "مارکوپولو" چون فواره اي سبز از دل کوير ايران رسته است به دليل آنچه متخصصان بي توجهي به حفظ ميکرو اورگانيزمهاي خاک و آسيبهاي زيستي توسط انسان عنوان مي کنند دچار فرسايش شديد شده و در حال خشک شدن است.
به گزارش خبرنگار مهر، سرو را ايرانيان درخت آزادگي ناميده اند. اين تعبير رندانه پدران ماست که ثمر ندادن سرو را به پاي آزادگيش گذاشته اند. سنگ نگاره هاي تخت جمشيد که تنديسي از شکوه اين درخت اساطيري است گواه ديگري بر اعتبار سروها در باور ايرانيها است.
سرو ابرقو که به روايتي پيرترين ساکن کوير است، با 25 متر ارتفاع در قلب ايران زندگي مي کند و قديمي ترين موجود زنده جهان لقب گرفته است. اين درخت به خاطر عمر طولاني در ايران باستان نماد اهورامزدا بوده و در تاريخ نوشته ها آمده که بعضي از درختان سروي که در ايران وجود دارند، توسط زرتشت پيغمبر کاشته شدهاند.
شواهد از بروز نشانه هاي مرگ کهن ترين درخت زمين در ابرقوي يزد خبر مي دهد، درختي که به روايتي بيش از چهار هزار سال عمر دارد و نشانه اي از هويت ايرانيان قبل از اسلام است. يک متخصص برجسته در حوزه درختان کهنسال ايران با اشاره به آخرين بررسي خود از سرو ابرقوي يزد به خبرنگار مهر گفت: در سال 85 که روي اين درخت کهنسال مطالعه مي کردم به دليل مشاهده تغييرات متعدد در اطراف و بافت درخت، انتظار اين را داشتم که دير يا زود خبر مرگ اين سرو تاريخي را بشنوم.
مصطفي خوشنويس با تاکيد بر شرايط خاص زيستي اين درخت افزود: در اين سالها شرايط زيستي و بافت خاک عوض شده چرا که اين سرو در حاشيه باغات انار کاشته شده بود ولي امروز سرو ابرقو در يک پارک واقع شده و قطعا مراقبتهاي لازم از آن صورت نگرفته است.
وي به حضور گردشگران در کنار اين درخت به دليل جاذبه تاريخي و باستاني اش اشاره کرد و گفت: بارها شاهد لمس و تکيه دادن مردم به تنه سرو ابرقو بوده ام و هيچ کس ابايي از نزديک شدن به آن ندارد چون هيچ حفاظتي از آن صورت نمي گيرد در حالي که اين درخت کهنسال به خاطر ويژگيهاي خاص و عمر طولاني نيازمند مراقبت ويژه است.
خوشنويس اضافه کرد: روزانه 50 تا 100 نفر به اين سرو نزديک مي شوند که حضور آنها باعث کوبيده شدن خاک، تراکم شديد در پاي درخت، محدود شدن نفوذ پذيري آب و برهم خوردن ميکرو ارگانيزمها مي شود. اين در حالي است که حداقل فضا براي نزديک شدن به اين درخت 2.5 متر است و از سايه انداز به سمت تنه نبايد قدم برداريم.





اورامان ( ههورامان ) و پیر شالیار(شالیان)
در انتهای جاده آسفالته اورامان به جایی می رسی که پشت بام خانه ای، حیاط خانه ای دیگر است. این جا اورامان تخت است. روستایی با قدمت چند صد ساله، با فرهنگ و آدابی که یادگار دوران زرتشت است آیین اهوراستایی هنوز در حافظه تاریخی برخاسته از نیاکان مردم این منطقه، جای دارد و آن را پاس می دارند.
کتابشناسی اصفهان بخش 8
۷۹۷ . معتمدي، حسين: تاريخچة خواجو در اصفهان، نامه راه، ش 3، ص 93
. 1323 ، ص 185 ، 798 . : منارجنبان مرموز، راه نو، ش 2
799 . معتمدي، رحمت الله: مساكن اصفهان و سير تكاملي آنها از نظر جغرافيايي،
دانشگاه اصفهان، 1349 . (پايان نامه كارشناسي)
كتاب شناسي اصفهان 77
کتابشناسی اصفهان بخش 7
۶۵۶ . قوكاسيان، هراند: شاه عباس كبير و ارامنه جلفاي اصفهان، هور، سال سوم
.62- 1353 )، ش 34 ، صص 60 )
. 657 . قيومي، مهرداد: عمارت هشت بهشت اصفهان، رواق، ش 3
. 658 . كارخانه هاي اصفهان، اطلاعات، سال پانزدهم ( 1320 )، ش 4496 ، ص 1
659 . كاسة چيني و بانوي ترسا (مصاحبه با دكتر شفق دربارة اصفهان)، سپاهان،
. ش 6، صص 5 و 32